شاید مهمترین نکتهای که لازم است والدین پیش از انجام هر بازیای از خود بپرسند، این است که آیا این بازی متناسب با تواناییهای فرزند من است؟ برای اینکه در این مسیر گامهای درستی برداریم، لازم است با ویژگیهای بچهها در هر سنی آشنا باشیم. به عنوان مثال بدانیم که غالب بچهها در حدود 13 تا 15 ماهگی راه میافتند، حدود دو سالگی میتوانند بدوند، در حدود سه سالگی میتوانند هدفمند توپ را شوت کنند و یا به صورت معمول در حدود چهار سالگی میتوانند لیلی بروند. بیشتر والدین میدانند که بازی با فرزندشان اثری سحرآمیز بر رابطه والدین و فرزندان دارد. اما چرا علیرغم این موضوع پای عمل که میرسد، آنها از بازی با فرزندان خود فرار میکنند؟ یکی از بهانههای شایع این است که بازیهایی که به صورت معمول به ذهن والدین میرسد، تنها در چند گزینه محدود است؛ در حدی که در برخی موارد، آن گزینهها دیگر چه برای کودکان و چه برای والدین، جذاب نیست. اما چهطور میتوانیم بازیهای جذاب، متنوع و البته مناسب برای فرزندانمان طراحی کنیم که هم آنها از آن لذت ببرند و هم ما تمایل بیشتری برای بازی داشته باشیم؟!
البته تواناییهایی که لازم است آنها را مدنظر داشته باشید، محدود به حرکت عضلات بزرگ بدن نیست، بلکه در رابطه با عضلات کوچک نیز باید اطلاعات لازم را داشته باشید؛ به عنوان مثال بیشتر بچهها، در حدود دو سالگی میتوانند مداد در دست بگیرند و خط بکشند و یا در حدود سه سالگی میتوانند کار با قیچی را آغاز کنند، هرچند هنوز برای تسلط بر آن نیازمند تمرین زیاد خواهند بود. از چهار سالگی به بعد بچهها توانایی پرتاب توپ از بالای سر را دارند و در حدود پنج سالگی به بعد توانایی گرفتن توپ با دو دست، و نه دو ساعد، را پیدا میکنند.
اما برای طراحی بازی برای بچهها علاوه بر تواناییهای فیزیکی، لازم است به رشد اجتماعی آنها هم توجه داشته باشید. به عنوان مثال از سه سالگی به بعد میتوان انتظار بازی گروهی از بچهها داشت، تا پیش از آن هر چند ممکن است بچهها در کنار همسالان خود مشغول بازی شوند، اما در واقع هر کدام دارند به صورت موازی بازی شخصی خود را انجام میدهد. از سه سالگی به بعد است که بازی گروهی میتواند معنا پیدا کند. از سویی تا پیش از سه سالگی، انتظار به اشتراک گذاشتن اسباببازی را نمیتوان چندان از آنها داشت اما بعد از آن آرام آرام بچهها یاد میگیرند به صورت اشتراکی از اسباببازیها استفاده کنند.
علاوه بر این موارد، اگر اطلاعاتی در رابطه با رشد زبانی و شناختی فرزند خود نیز داشته باشید که عالی خواهد بود. چرا که هر چه اطلاعات جزئیتری داشته باشید، احتمال اینکه از او انتظاری بالاتر از سنش داشته باشید، کاهش پیدا میکند و از سویی فعالیتهایی که برای او طراحی میکنید هم، بیش از حد ساده نخواهند بود.
ابعاد مختلف رشد را فراموش نکنید!
امروزه بسیاری از والدین تحت تاثیر تبلیغات فراوان به دنبال بازیهایی هستند که ابعاد آموزشی مشخصی داشته باشد، به عنوان مثال فرزندشان با دنیای حیوانات آشنا شود، حروف الفبا را بیاموزد، با اصطلاحات انگلیسی آشنا شود و … هر چند پیدا کردن چنین مهارتهایی بد نیست اما توجه داشته باشید که اگر قرار باشد در حین بازی، تنها متمرکز بر تقویت تواناییهایشناختی او باشید، به احتمال زیاد سایر بخشها فراموش خواهند شد و در واقع رشد فرزند شما ممکن است شکلی ناهماهنگ پیدا کند. بچهها قرار است در ابعادی مانند تواناییهای حرکتی (عضلات بزرگ و عضلات کوچک)، توانایی زبانی، ریاضی، زیباییشناسی، موسیقی، مدیریت هیجانی، تقویت روابط عاطفی، مهارتهای اجتماعی، تقویت حافظه، تقویت حس چشایی و بویایی، مسوولیتپذیری و… هم رشد داشته باشد. با توجه به تنوع این ابعاد، شما میتوانید فعالیتهای متنوعی را برای فرزندتان در نظر بگیرید.
البته همیشه به یاد داشته باشید که صرف بازی کردن خود برای بچهها آموزنده است. به ویژه زمانی که آنها کاری را با علاقه انجام میدهند پس فراتر از همه اهداف به دنبال این باشید که فعالیتی لذتبخش برای فرزندتان و البته خودتان ترتیب دهید.
امکانات خود را درست ارزیابی کنید!
بسیاری از ما امکانات خودمان را فراموش کرده و یا توجهی به آن نداریم. زمانی هم که صحبت از امکانات لازم برای بازی میشود، تصور میکنیم زمانی که در حال زندگی در آپارتمانی کوچک هستیم، شرایط لازم و حتی حداقلی را برای برنامهریزی فعالیتهای متنوع برای فرزندمان نداریم. اما گاهی کافی است با کمی دقت به اطراف خود نگاه کنیم؛ در همین آپارتمان کوچک هم گاهی امکانات فوقالعادهای برای بازی پیدا میشود! به عنوان مثال یک بالکن آفتابگیر کوچک که میتوان گلدانی داخل آن قرار داد و باغبانی کرد، راهرویی باریک که زدن پرده پارچهای و دو نیمه کردن آن کاری ندارد و البته میتوان بعد از آن از پشت پرده، نمایش سایه اجرا کرد. علاوه بر چنین مواردی شاید ته کابینت کمی لپه مانده داشته باشید که چون حشره زده، تمایلی به خوردن آن ندارید، اما به اینکه با آنها میتوان کاردستی درست کرد، توجهی ندارید و یا ممکن است مجلات قدیمی داشته باشید که ترجیح بدهید آنها را دور بریزید، بیخبر از اینکه تصاویر آنها برای برش زدن عالی است و یا ممکن است شما مقداری لباس کهنه داشته باشید که تمایلی به پوشیدنشان ندارید، با این لباسها هم میتوان فعالیتهای بسیار زیادی طراحی کرد. به عنوان مثال مسابقه پوشیدن لباس در کوتاهترین مدت، اجرای نمایش، نقاشی روی لباس و ایجاد طرحهای جدید، دوختن لباس برای عروسک، درست کردن توپ پارچهای با کمک خرده پارچهها و البته بریدن پارچه و ساخت کلاژ پارچهای.
این روزها در بیشتر خانهها وسایل الکترونیکی مانند کامپیوتر، تبلت، گوشی هوشمند و… پیدا میشود؛ در زمان لیست کردن امکانات این بخش را هم حتما در نظر داشته باشید. چراکه با این کار هم علائق فرزند خود را به رسمیت شناختهاید، هم با دنیای او آشنا شدهاید و هم میتوانید به نوعی بر استفاده بیش از اندازه از این بازیها نظارت و کنترل بهتری داشته باشید.
در ارزیابی امکانات خود را از قلم نیاندازید!
اما علاوه بر قابلیتهای خانه، قابلیتهای خود را نیز دست کم نگیرید، به عنوان مثال ممکن است شما ذوق آواز خواندن داشته باشید و یا اینکه علاقه زیادی به درست کردن کیک داشته باشید و البته دستور پخت کیکهای ساده زیادی هم بلد باشید. علاوه بر قابلیتهای خود، گاهی نقاط ضعف ما نیز میتواند انگیزه لازم برای آغاز فعالیتهایی جذاب با فرزندمان را در ما ایجاد کند. به عنوان مثال زمانی که از اضافه وزن رنج میبریم، داشتن برنامه برای فعالیتی فیزیکی و یا پارک رفتن، میتواند هم برای فرزند ما جذاب باشد و هم فواید قابل توجهی برای شخص ما به دنبال داشته باشد.
چند نکته برای زمان طراحی بازی
بعد از شناسایی تواناییهای فرزند خود، امکانات و قابلیتهای در دسترس و البته علائق خود و فرزندتان و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف رشدی فرزند خود، نوبت به طراحی بازی میرسد. اما از کجا میتوانیم ایدههایی برای طرح بازیهای جدید پیدا کنیم؟ در این زمینه شاید بد نباشد که کمی به مرور خاطرات خود بپردازید. به عنوان مثال زمانی که شما همسن فرزندتان بودید، چه بازیهایی میکردید. علاوه بر آن این روزها میتوانید از کتابها، مجلات و یا اینترنت ایدههایی جدید برای بازی پیدا کنید. گاهی نیز فعالیتهای فرزند ما در مهدکودک و یا مدرسه میتواند به ما در طراحی فعالیتهای مناسب کمک کند. در کنار آن برنامههای کودک تلویزیون نیز میتواند منبع به نسبت مناسبی باشد. اما اگر میخواهید بازیهایی به واقع جدیدی طراحی کنید، بهترین راه این است که ذهن خود را آزاد کنید و البته ذهن خلاق فرزندتان را نیز دست کم نگیرید.
اما نکته دیگر در رابطه با طراحی بازیها شاید بد نباشد که گاهی بازی را وارد دنیای مسوولیتهای خود و فرزندتان کنید. به عنوان مثال بچههای کوچک علاقه خاصی به تقلید کار بزرگترها دارند، نظافت خانه با همراهی فرزندتان، در حالی که او هم دستمالی به دست دارد، میتواند هم برای او جالب باشد و هم اینکه شما به کارتان خواهید رسید. اما واقعیت این است که جذابیت هیچ کاری از امور خانه برای بچهها مانند آشپزی نیست.
و نکته آخر اینکه در زمان اجرای بازی هم اگر کمی نظام برای زمان بازیها در نظر بگیرید، کارتان سادهتر شده و به قول معروف کم نمیآورید. به عنوان مثال برای صبح بازیهای فیزیکی، بعد از ناهار کاردستی و فعالیتهای هنری، روزهای فرد مسابقه ورزشی و یا شب جمعه بازیهای کامپیوتری و… . اگر برنامه بازیها را در جایی بنویسید بعد از چند هفته متوجه خواهید شد که به عنوان مثال داشتن بازی مشترک برای سه روز در هفته، بسیار آسانتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میکردید.