روزنامه خراسان: دختر جوان پس از تجربه چند ماه زندگی مشترک با پسری که به جرم آزار و اذیت از او شکایت کرده بود، برای حفظ زندگی اش با پس گرفتن شکایتش، ادعای عجیبی علیه نامادری اش کرد.
اسفند سال 96 مردی همراه دختر 18 ساله اش به نام نگین به پلیس آگاهی رفت و از پسر 25 سالهای به نام مانی شکایت کرد. این مرد گفت: مدتی بود به رفتارهای دخترم مشکوک شده بودم تا این که عکسهای تولد او را در اینستاگرام با پسر جوانی دیدم. آن پسر، دخترم را فریب داده و از او سوءاستفاده کرده است. از او شکایت دارم.
دختر جوان نیز به افسر پرونده گفت: مدتی است با مانی آشنا شده ام. او به من وعده ازدواج داده بود. به همین دلیل با او رابطه برقرار کردم. او با حرف هایش مرا فریب داده است. حالا مانی عکسهای مرا در فضای مجازی منتشر کرده و از او شکایت دارم.
با این ادعاها پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالی که مانی منکر آزار و اذیت دختر مورد علاقه اش بود، به شلاق و دو سال تبعید محکوم شد.
دختر جوان که صبح دوشنبه دوباره به دادگاه کیفری یک استان تهران رفته بود، به خبرنگار ما گفت: بعد از شکایت از مانی، او به خواستگاری ام آمد و ما با هم ازدواج کردیم. او پسر خوبی است. تک فرزند است و پدرش سالها قبل فوت کرده و مادرش ناشنواست. مانی مربی باشگاه است و در کارخانه پدربزرگش کار میکند. من هم در آرایشگاه کار میکنم و زندگی خوبی داریم، اما حالا اگر قرار باشد حکم شلاق و تبعید مانی اجرا شود ما نمیتوانیم زندگی خوبی با هم داشته باشیم.
او در ادامه درباره علت شکایت اولیه اش نیز ادعای عجیبی کرد و گفت: یک سال قبل نامادری ام به زور مرا به دادگاه آورد و از من خواست زیر برگههایی را که نمیدانستم چیست امضا کنم. من بعد از امضا متوجه شدم نامادری ام علیه مانی شکایت و او را متهم به آزار من کرده است. اما این شکایت دروغ است.