خبرگزاری تسنیم: مسأله چندهمسری یکی از مسائل فقهی است که در قرآن کریم مطرح شده و فقها دربارهی مستحب بودن یا نبودن آن نظرات گوناگونی دارند. چندی پیش پیرو انتساب برخی دیدگاهها به حضرت آیتالله خامنهای پیرامون مسأله چندهمسری، دفتر معظمله توضیحاتی بدین شرح منتشر کرد: «در نظر حضرت آیتالله خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هرگاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.» به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتاری از حجتالاسلام والمسلمین عباس کعبی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، ابعاد علمی ـ فقهی فتوای حضرت آیتالله خامنهای درباره عدم استحباب چندهمسری را منتشر میکند.
در مورد بحث چندهمسری که اخیراً فتوای حضرت آیتالله خامنهای منتشر شد، به نظر بنده آنچه از ایشان منتشر شده، هم دارای پشتوانهی عمیق فقهی است و هم متناسب با مقتضیات و شرایط اجتماعی است؛ و با نگاه اسلام به خانواده به عنوان یک نهاد کلان اجتماعی هم تناسب دارد. نباید یک سویه به مباحث حضرت آیتالله خامنهای نگاه کرد. همان طور که در ذیل فرمایشات معظمله آمده، خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان است؛ و در روایات تأکید زیادی شده که بعد از کلمهی أشهد أن لا إله إلّا اللّه و أشهد أن محمّداً رسول اللّه، مهمترین نهادی که باید تأسیس بشود در جامعه اسلامی ــ که بنیاد همهی نهادهای دیگر است ــ نهاد خانواده است؛ و بعد از نعمت اسلام، مهمترین نعمتی که خدا به انسان میدهد، نعمت تشکیل خانواده است. بنیاد خانواده بنیاد الهی است و مبتنی بر فطرت. بر اساس آیات قرآن، تشکیل خانواده بر پایهی مهر و محبّت و مودّت است: «وَمِن آیَاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزْوَاجًا لِتَسکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَرَحمَة».(1) رهبر انقلاب هم اشاره میکنند که عواملی در استحکام و شکلگیری این بنیان الهی مؤثّر است؛ از جمله حفظ محبّت، گذشت، سازگاری، اعتماد و دلسوزی متقابل زوجین. چند مورد از موضوعات مورد تأکید ایشان را توضیح میدهم.
نباید زندگی زناشویی را پادگانی کرد
زندگی زناشویی نباید پادگانی اداره بشود به این معنا که مرد از موضع رئیس خانواده دستور بدهد، زن هم باید بگوید چشم. یا محیط خانواده را دادگاهی بکنند؛ زن بگوید حقّ من، مرد هم بگوید حقّ من؛ این زندگی پا نمیگیرد. خانواده با نگاه پادگانی یا دادگاهی دوام نمیآورد؛ خانواده بر پایهی مهر و محبّت شکل میگیرد و تداوم پیدا میکند. این موضوع مورد تأکید اسلام نیز هست. والدین احترام ویژهای در خانواده دارند؛ و افراد خانواده اگر ببینند که پدر به مادر مهر میورزد، اعتماد دارد و نقش محوری و کلیدی مادر را ارج مینهد و مادر هم کمک میکند در تربیت اولاد، این خانواده بیشتر پا میگیرد.
اصطلاح شریک زندگی که اصطلاحی غربی است ــ که مرد و زن مانند دو شریک، هر موقع به اختلاف برخورد کردند، زندگی را به هم میزنند ــ مورد تأیید اسلام نیست. از آیات استفاده میشود که خانواده نفس زندگی است؛ مرد نفس زن است و زن نفس مرد؛ خَلَقَکم مِن نَفسٍ واحِدَة(2).
ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثّر والدین
خانوادهها نباید ازدواج را سخت بگیرند؛ ازدواج باید هم آسان و هم اخلاقی و هم به هنگام باشد. نباید فاصله بین سنّ بلوغ و سنّ رشد و سنّ نیاز به تشکیل خانواده و سنّ واقعی زیاد باشد؛ متأسّفانه امروز معمولاً 10، 15 سال فاصله هست بین سنّ بلوغ و رشد و سنّ تشکیل خانواده. این مطلب از روایات و آیه هم استفاده میشود: إن یَکُونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللّهُ من فَضله؛(3) مَن تَرَکَ التَّزویجَ مَخافَةَ العَیلَةِ، فَقَد أساءَ الظَّنَّ بِاللّه عزّوجل.(4) به خاطر مشکلات اقتصادی نباید تشکیل خانواده را به تأخیر انداخت؛ و باید با توکّل بر خدا و اهتمام و اعتماد به خداوند تبارک و تعالی به تشکیل خانواده اقدام کرد. خیّرین، بنیادها و افرادی که میتوانند باید دست به کار بشوند و کمک کنند. همهی دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان باید تبلیغ بکنند.
در این آیه شریفه که میفرماید: وَأَنکِحُوا الأَیَامَى مِنکُم وَالصَّالِحِینَ مِن عِبَادِکُم،(5) «اِنکاح» غیر از وظیفهی نکاح است؛ «اِنکاح» یعنی واسطه شدن. واسطه شدن یعنی دختر و پسر را به هم رساندن از طریق خانوادهها، قوم و خویشان، فامیل، همکاران؛ و از جمله تشویق به ازدواج توسّط رسانهها، تبلیغ ازدواج صحیح و آموزش ازدواج. دستگاههای حکومتی میتوانند نسبت به مسکن جوانان، شغل جوانان، وام مناسب برای ازدواج جوانان کمک بکنند، رسانهها هم ازدواج آسان را تبلیغ بکنند تا این واجب «اِنکاح» و تسهیل امر ازدواج هم محقّق بشود. بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدّد مردان غالباً به ضرر استحکام خانواده است، استحکام خانواده را از بین میبرد، موجب تضعیف محبّت زوجین میشود و باعث فروپاشی و طلاق خانوادهها میشود، نگاه معظّمله این گونه که تصریح شده خوشبینانه و مثبت نیست. و از این بابت تأکید میکنند که اگر امر دائر شود در تزاحم بین چندهمسری و بین فروپاشی خانواده، حفظ استحکام خانواده مقدّم است. در تزاحم بین چندهمسری و اذیّت و آزار زنان و تضعیف محبّت زوجین، تقویت محبّت زوجین مقدّم است؛ روایات زیادی هم در این زمینه وجود دارد.
نگاه فقهی حضرت آیتالله خامنهای به مسأله چند همسری
بحث دیگری که ایشان دارد، یک بحث کاملاً فقهی است که ازدواج مجدّد و چندهمسری استحباب نفسی ندارد. اصل ازدواج و اقدام برای تشکیل خانواده برای مردان و زنان با استفاده از آیات و روایات بیشمار، مستحب مؤکّد و ثواب زیادی دارد؛ و علاوه بر آیات قرآن و روایات زیاد و اجماع مسلمین، ضرورت مذهب بلکه ضرورت دین دلالت بر این امر میکند. در شرایطی هم ازدواج واجب میشود؛ مانند خوف وقوع در حرام در صورت ترک ازدواج.
در اصل شرع و به حکم اوّلی، در صورت تأمین عدالت فقهی در زندگی بین همسران ــ مثل توانمندی در تأمین نفقه برابر برای آنان و بحث پوشاک، خوراک و امثال اینها ــ این موضوع از ضروریات مذهب است و در میان فقها هیچ نظر مخالفی وجود ندارد؛ نظر مرجع بزرگوار حضرت آیتاللّهالعظمی خامنهای (دامت برکاته) نیز همین است. البتّه حکم تعدّد زوجات برای اشخاص مختلف بر حسب تفاوت شرایط ــ مانند اینکه توانمندی زیاد باشد یا کم؛ رغبت به ازدواج زیاد باشد یا کم؛ شرایط خانوادگی از لحاظ تضعیف محبّت زوجین یا تقویت محبّت زوجین زیاد باشد یا کم؛ فروپاشی استحکام خانواده یا عدم فروپاشی استحکام خانواده و مسائل دیگر ــ متفاوت است؛ همانطور که اصل ازدواج کردن هم احکامش متفاوت است. بنابراین گاهی ازدواج مجدّد برای بعضیها واجب و برای بعضیها مستحب و برای بعضیها حرام یا حتّی مکروه میشود؛ امّا در اصل شرع، تعدّد زوجات جایز است اما در اینجا بحث فقهی مورد نظر، در مورد استحباب نفسی تعدّد زوجات است.
حضرت آیتالله خامنهای قائل به جواز تعدّد زوجات هستند؛ امّا اینکه تعدّد زوجات بنفسه مستحب نیست، دارای پشتوانه استدلالی عمیق فقهی است. اکثر فقهای متقدّم و برخی فقهای متأخّر نیز قائل بر آن هستند. از فقهای حال حاضر دو نفر از مراجع بزرگوار هم میگویند چندهمسری استحباب نفسی ندارد؛ مثل حضرت آیتاللّهالعظمی مکارمشیرازی و حضرت آیتاللّهالعظمی شبیریزنجانی. اتّفاقاً هر دو بزرگوار در سالهای گذشته کتاب نکاح را به عنوان درس خارج تدریس کردند؛ و ادلّهی استحباب نفسی تعدّد زوجات را هم نقل کردند. بله، استحباب عارضی تعدّد زوجات، وجوب تعدّد زوجات، حرمت یا کراهت تعدّد زوجات به خاطر ادّلهی عارضی و ثانوی، بحثی دیگر است؛ امّا استحباب نفسیاش را قبول نکردند. از فقهای متقدّم، شیخ طوسی در کتاب المبسوط فی فقه الامامیّة، در باب «کتاب النفقات» تصریح میفرمایند: «یجوز للرجل أن یتزوج أربعاً بلا خلاف و المستحب أن یقتصر على واحدة»؛(6) تعدّد زوجات تا چهار همسر، بلاخلاف صحیح است؛ امّا مستحب است که به یکی اکتفا بکند. و در همین کتاب در باب «کتاب النکاح» فرمودند: «النکاح مستحب فی الجملة للرجل و المرأة»؛(7) «مستحب فی الجملة» یعنی استحباب اجمالی دارد؛ اگر میفرمود بالجمله، یعنی در هر شرایطی؛ امّا «فی الجمله» یعنی اجمالاً مستحب است.
میفرماید «الناس ضربان، ضرب مشته للجماع، و قادر على النکاح»؛ مردم دو دسته هستند؛ یک دسته رغبت دارند به ازدواج و توانمندند بر ازدواج و یک دسته نه رغبت دارند به ازدواج و شاید نه توانمند باشند. «فالمشتهى یُستحب له أن یتزوج و الّذی لا یشتهیه المستحب أن لا یتزوج»، برای آن کسی که رغبت دارد و توانمند است، مستحب است؛ امّا آن کسی که رغبت ندارد مستحب است که اکتفا بکند به واحدة. در کتب متأخّرین مثل مرحوم صاحب شرایع، استحباب نکاح را به دو دسته تقسیم میکند. میفرماید: اصل ازدواج مستحب است ــ نه ازدواج مجدّد ــ برای کسی که رغبت پیدا میکند و نسبت به ازدواج شوق دارد و مثلاً میل جنسی بالایی دارد امّا آن کسی که رغبت ندارد و میل ندارد، در اصل استحبابش اختلاف است؛ و مشهور این است که اصل ازدواج مستحب است.
نظرات فقها ذیل آیه سوم سوره نساء درباره مسئلهی چندهمسری
اوّل اطلاقات و عمومات را میگوییم. اطلاقات و عمومات درواقع فضیلت ازدواج را بیان میکند که هم شامل ازدواج اوّل میشود و هم ازدواج دوّم و سوّم تا چهارم. از میان این ادلّه عمدتاً آیهی سوّم سورهی نساء را مورد توجّه قرار میدهند؛ امّا من کسی را نیافتم از فقها که بتواند استناد بکند به این آیه برای استحباب ازدواج مجدّد. از جمله قطب راوندی در کتاب فقه القرآن بعد از اینکه شش قول ذکر میکنند در مورد آیه، میفرمایند جمعبندیمان این است: «نهی عن العقد علی من یخاف أن لا یعدل بینهن»؛ هدف اصلی از ذکر این آیه نهی از عقد ازدواج مجدّد است نسبت به کسانی که خوف داشته باشند از اینکه نمیتوانند عدالت را ــ حتّی فقهی عدالت ــ بین زنان رعایت کنند. بنابراین برای کسی که خوف عدالت داشته باشد، در واقع مستحب نیست بلکه نهی وجود دارد.