در منطق و کلام امام علی (علیه السلام) شجاعت ترین افراد کسانی هستند که توانسته باشند به خوبی از عهده هوای نفس برآمده باشند و آن را تحت کنترل عقل قرار داده باشند. از اینرو در منابع روایی از امام علی (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «دلیرترین مردم کسی است که بر هوای نفس خویش پیروز گردد».
مردی از جنس شجاعت و دلیرمردی
یکی از زیباترین و کاربردی ترین صفات و شاخص های اخلاقی که در فرهنگ کلمات امام علی (علیه السلام) مورد استفاده قرار گرفته، کلید واژه شجاعت است. نه تنها امام علی (علیه السلام) در توصیه های ارزشمند خود دیگران را به این ویژگی اخلاقی رهنمود می ساختند، بلکه خود نیز اسوه تمام نمای شجاعت و دلیر مردی بودند؛ کما اینکه صفحات روشن تاریخ نیز همگی گواه بر این مطلب است. دلاوری ها و از جان گذشتن های مختلفی که حضرت در مقابله با دشمن از خود نشان می داند، همگی گویای کمال شجاعت این امام همام است. امام علی(علیه السلام) از آنچنان دلاوری برخوردار بود، که حتی اگر خود به تنهایی در مقابل دشمن قرار می گرفت ذره ای ترس و سستی را به خود راه نمی داد؛ کما اینکه در عبارتی زیبا از کتاب شریف نهج البلاغه از حضرت این چنین نقل شده است: «اِنّی وَاللهِ لَوْ لَقیتُهُمْ واحداً و هُمْ طِلاعُ الارضِ کُلِّها ما با لَیْتُ و لا استوحشتُ؛[1] به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبه رو شوم، در حالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند نه باکی داشته و نه می هراسم».
معرفی شجاع ترین افراد در کلام امام علی علیه السلام
در منطق و کلام امام علی (علیه السلام) شجاع ترین افراد کسانی هستند که توانسته باشند به خوبی از عهده هوای نفس برآمده باشند و آن را تحت کنترل عقل قرار داده باشند. از اینرو در منابع روایی از امام علی (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «اشجع الناسِ مَنْ غَلَبَ هواءٌ؛[2] دلیرترین مردم کسی است که بر هوای نفس خویش پیروز گردد».
شجاعت را با سه غریزه سرشته اند که هر یک امتیازى ویژه دارد(که در آن دو نیست) فداکارى. ننگ داشتن از ذلت (زیر بار ذلت نرفتن) و نامجوئى»
همچنین در روایت دیگری از امام علی (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «أَشْجَعُ النّاسِ أَثبَتُهُم عَقْلاً فی بِداهَةِ الْخَوْفِ؛[3] دلیرترین مردم کسی است که عقلش در مواقع ترس، محکم تر و ثابت تر باشد».
جایگاه شجاعت در جهاد اسلامی
در فرهنگ اسلامی شجاعت دارای کاربرد فراوانی است و در زندگی فردی و اجتماعی، برکات ارزشمندی برای انسان به دنبال دارد، در اهمیت و ارزش این موضوع همین بس که اگر به درستی نتواند از این مولفه ی اخلاقی در زندگی خود استفاده نماید، در بحرانی ترین شرایط با مشکل و شکست مواجه خواهد شد.
١-شجاعت و دلاوری عامل پیروزی بر دشمن و جهاد اسلامی:
اگر هر انسان و جامعه ای فاقد عنصر شجاعت و دلاوری در مقابله ی با دشمن و استکبار باشد، طعم تلخ استضعاف، خواری و ذلت را خواهد چشید؛ کما اینکه در روایتی نیز عناصر سازنده ی شجاعت، عدم ذلت پذیری و خواری معرفی شده است. در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است: «جُبِلَتِ الشَّجَاعَةُ عَلَى ثَلَاثِ طَبَائِعَ لِکُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ فَضِیلَةٌ لَیْسَتْ لِلْأُخْرَى السَّخَاءُ بِالنَّفْسِ وَ الْأَنَفَةُ مِنَ الذُّلِّ طَلَبُ الذِّکْر؛[4] شجاعت را با سه غریزه سرشته اند که هر یک امتیازى ویژه دارد (که در آن دو نیست) فداکارى. ننگ داشتن از ذلت (زیر بار ذلت نرفتن) و نامجوئى ». در روایت دیگری از امام علی (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «اَلشَّجاعَةُ عِزٌّ حاضِرٌ، اَلجُبنُ ذُلٌّ ظاهِرٌ؛[5] شجاعت عزّتى است آماده، ترس ذلّتى است آشکار».
٢-شجاعت ممدوح موجب رضایت الهی:
آیات قرآن کریم نیز انسان های شجاع که همچون کوهی استوار و پابرجا برای رضای خدا به مقاتله و جنگ با دشمنان خدا برمی خیزند، این چنین مورد مدح و ستایش قرار دارند:
شجاعت بدون دور اندیشی و عاقبت نگری می تواند نه تنها به شخص بلکه به دیگران نیز آسیب رساند، کسی که بدون هیچ تعقل و تفکری مبادرت به انجام امور می ورزد، نتیجه مطلوب دست نخواهد یافت.
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛[سوره صف، آیه4] همانا خدا دوست مى دارد کسانى را که در راه او صف زده کارزار مى کنند که گویى بنائى به هم پیوسته و استوارند».
آفت های شجاعت
برای دستیابی به شجاعت ممدوح و اخلاقی علاوه بر تقویت آن توجه به آسیب ها و آفت های پیش روی آن نیز بسیار لازم و ضروری است. با تأمل در منابع روایی به خوبی می توان برای این عنصر اخلاقی آفت های روشنی را بر شمرد.
١-حزم و دور اندیشی:
«آفَةُ الشَّجَاعَةِ إِضَاعَةُ الْحَزْمِ؛[6] آفت شجاعت، فروگذاشتن دوراندیشى است».
شجاعت بدون دور اندیشی و عاقبت نگری می تواند نه تنها به شخص بلکه به دیگران نیز آسیب رساند، کسی که بدون هیچ تعقل و تفکری مبادرت به انجام امور می ورزد، نتیجه مطلوب دست نخواهد یافت. در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:«خُذْ بِالْحَزْمِ وَ الزَمِ الْعِلْمَ نُحْمَد عَواقِبَکَ؛[7]دوراندیشى پیشه کن و با دانش همراه شو، تا فرجام کارهایت ستایش شود».
در اهمیت و ارزش این موضوع همین بس که اگر به درستی نتواند از این مولفه ی اخلاقی در زندگی خود استفاده نماید، در بحرانی ترین شرایط با مشکل و شکست مواجه خواهد شد.
در منابع روایی شخص دور اندیش کسی معرفی شده است که پیش از پیکار با دشمن بیرونی با دشمن درون و هوای نفس خود غلبه کرده باشد؛ کما اینکه در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است: « إِنَّ الْحَازِمَ مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِجِهَادِ نَفْسِهِ فَأَصْلَحَهَا وَ حَبَسَهَا عَنْ أَهْوِیَتِهَا وَ لَذَّاتِهَا فَمَلَکَهَا وَ إِنَّ لِلْعَاقِلِ بِنَفْسِهِ عَنِ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ أَهْلِهَا شُغُلا؛[8] بدرستى که دور اندیش کسى است که مشغول سازد نفس خود را به جهاد کردن با نفس خود پس به صلاح آورد آن را و منع کند آن را از خواهش هاى آن و لذّت هاى آن پس مالک شود آن را، و بدرستى که از براى عاقل بنفس خود از دنیا و آنچه در دنیا است و اهل آن مشغولیّتى است [یعنى چندان مشغول نفس خود و اصلاح آن است که بسبب گرفتارى به آن نپردازد به دنیا و آنچه در دنیاست و اهل دنیا]».
٢-طغیان و سرکشی:
«آفَةُ الشَّجَاعَةِ الْبَغْی ؛[9] آفت شجاعت، ستم کردن است».
از جمله آفت ها و آسیب های خطرناک شجاعت در کلام امام علی (علیه السلام)، طغیان و ستم به دیگران معرفی شده است. انسان هایی که ظلم و ستم به دیگران را نوعی شجاعت از خود قلمداد می کنند، غافل از این هستند که در زمانی نه چندان دور با قهر و خشم الهی مواجه خواهند شد، و ارکان ظلم و ستم آنان را از بین خواهد برد. در روایتی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: « اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیْفَ یَدْعُو إِلَى السَّیْف ؛[10] عدالت را اجرا کن و از زورگویى و ستمگرى بپرهیز زیرا زورگویى مردم را به ترک از وطن وامى دارد، و ستم آنان را به قیام مسلّحانه مى کشاند».
سخن آخر
شجاعت عنصر اخلاقی ارزشمندی است، که هرگاه ملت و کشوری به خوبی از آن بهره مند باشند آنها را از ذلت و خواری در برابر کشورهای زورگو و متجاوز مصون نگه می دارد.
منابع:
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص452.
[2]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ، ص285، 6387.
[3]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج 20، ص304.
[4]. تحف العقول، ص322.
[5]. غرر الحکم و درر الکلم، ص38،ح623و624.
[6]. عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص182، ح3742.
[7]. همان: ص243، ح4629.
[8]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ، ص475، ح10893.
[9]. المحاسن، ج 1، ص17.
[10]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص559.
علی بیرانوند
منبع : تبیان