پژوهش نیاز کشور
کشور ما بدون حرکت در جادۀ گسترش دانش و گسترش پژوهش، امکان ندارد بتواند به نقطۀ مطلوب خودش دست پیدا بکند؛ مخصوص کشور ما هم نیست. کلید، دانش و پژوهش است.
دانشمند شدن یک ملت هم به این نیست که دانسته های دیگران را فرابگیرد. آن، مقدمۀ کار است. علم یک دامنۀ وسیعی دارد؛ انحصاری نمی تواند باشد که ما فرض کنیم یک مجموعه ای از کشورها و یا ملتها هستند که نخبگان این ها علم را باید تولید کنند، مرزهای جدیدی را برای علم تعریف کنند، یک مقداری خودشان استفاده کنند، یک مقداری هم که زیاد آمد، بدهند دیگران استفاده کنند. این نمی شود. این نسبت، این شکل کار، معنایش همین عقب ماندگی دائمی بخشی از کشورها، همین رابطۀ ظالمانۀ بین کشورها، همین مسئلۀ دنیای اول و دنیای دوم و دنیای سوم و شمال و جنوب و همین حرف هائی است که جزء ادبیات رائج سیاسی در این قرن و قرن قبل بوده و شده.
همۀ انسانها توانائی دانش پژوهی و دانشمندی را دارند. استعدادها البته مختلف است، لکن هیچ کشوری نیست که در آن انسانها توانائی این را نداشته باشند که در این دامنۀ وسیع و عظیمِ علم بالقوه و بالاستعداد، یک جایگاهی برای خودشان پیدا کنند و یک نقشی در آن ایفا کنند. اگر کشوری که سابقۀ او، تاریخ او، تجربۀ او، نشان می دهد که توانائی استعداد او، توانائی بالائی است و از متوسط بالاتر است- که کشور ما قطعاً از این قبیل است- این بایستی در ایجاد علم، در توسعۀ علم، در پیشرفت علم نقش ایفا کند و اگر توانست این نقش را ایفا کند، آن وقت این عقب ماندگی، این تبعیض و بی عدالتی در همۀ زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از بین خواهد رفت و خواهد شد دارای سهم برابر در مقابل کشورهای دیگر و در مقابل قدرتهائی که امروز وجود دارند. آن وقت می تواند خودش را اداره کند، روی پای خودش بایستد؛ یک چیزی بدهد، یک چیزی بگیرد؛ اما امروز این جور نیست.
امروز نظام سلطه در دنیا بنایش بر گرفتن و دادن نیست؛ بنایش بر گرفتنِ حد اکثری و دادنِ حد اقلی است؛ ثروت را می مکند، امکانات را می مکند، اختیارات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را در کشورها می مکند و در اختیار می گیرند و در مقابل، گاهی هیچ چیز نمی دهند، گاهی چیز مضری می دهند، گاهی هم یک چیزکی به آن کشورِ نقطۀ مقابل می دهند. الآن بافت سیاسی دنیا این است: سلطه گر و سلطه پذیر.
اگر بناست این بافت به هم بخورد و کشورها بتوانند به قدر ظرفیت ملتهایشان و استعداد ملتهایشان در روابط عالم جایگاهی داشته باشند، عمده ترین چیزی که در این کار تأثیر دارد، علم است. بنابراین علم را باید جدی گرفت؛ باید پیش رفت.
ما حرکتمان شروع شده، لکن هنوز در اول کاریم؛ هم باید به مراکز علمی و تحقیقی کمک بشود؛ هم به پروژه های علمی، پروژه های تحقیقی و فناوری باید کمک بشود؛ هم بایستی این میل به علم و تحقیق و پژوهش همه جا گسترش پیدا کند. باید مخصوص استاد و محقق هم نماند؛ در محیط دانشجوئی و فضای دانشجوئی گسترش پیدا کند؛ یعنی دانشجو میل به علم آموزی و تولید علم پیدا کند که این کاری است که احتیاج دارد به تدبیر و با توصیه و خواهش و تمنا و سفارش و دستور و این ها، نخواهد شد. مسئولان بخشهای آموزشی کشور ما؛ چه وزارت آموزش و پرورش، چه وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، چه بخشهائی که مربوط به مسائل برنامه ریزی فرهنگی اند، در این زمینه مسئولیت دارند. آن ها کاری بکنند که محیط دانشگاهی، محیط علم طلبی باشد. واقعاً این جوان بخواهد عالم بشود و فقط مسئله این نباشد که بخواهد مدرکی بگیرد، یا حالا اسمی مثلًا برای یک کار کوچکی در بیاورد. این، حرکت لازم دارد. این حرکت باید ادامه پیدا کند. کمک دولت و دستگاه های مسئول و کمک کسانی که جایگاهی دارند که می توانند اثرگذار باشند بر روی ذهن مخاطبانشان، در این زمینه حتماً لازم است.
و من اصرارم بر این است که هر وقت ما برای پیشرفت علم کار می کنیم، این را فراموش نکنید که علم و دین توأمانند. علم مجرد از دین و دور از دین و لو در گام اول در کوتاه مدت یک کشوری را به یک نقطه ای از افتخار هم برساند، اما در بلندمدت برای بشریت زیانبار است؛ کمااینکه دارید می بینید که زیانبار است.
علمی که از دین جدا شد و خودش را متعهد به دین ندانست، نتیجه اش همین می شود که امروز در دنیا رائج است؛ علم وسیلۀ زورگوئی است، وسیلۀ استثمار است، وسیلۀ تخریب حرث و نسل است و محصول علم، بمب اتم است از یک طرف؛ از طرف دیگر، محصول علم، این مواد مخدر کذائی است؛ محصول علم، روی کار آمدن سیاستمدارانِ دور از همۀ احساسات انسانی است در خیلی از کشورهای دنیا. علم را باید با دین همراه دانست. علم را برای خدا و در راه خدا باید تحصیل کرد و به کار گرفت. این، جزو تعالیمِ اولیۀ ما باید باشد؛ در همه جا.
و توفیقات این علم هم بیشتر است؛ این را به شما عرض بکنم. نگویند اگر علم را مقدس کردیم و با دین همراه کردیم و مؤمن کاری درآوردیم، دیگر پیشرفت نمی کند؛ نخیر، الآن همین خود جهاد دانشگاهی شما، همین مجموعه کارهای شما- که به وسیلۀ عناصر مؤمن این همه کار بزرگ انجام گرفته- نشان دهندۀ این است که علم وقتی با ایمان همراه باشد، توفیقاتش هم بیشتر خواهد بود.[1]
تحقیق، منبع تغذیۀ آموزش
تحقیق، منبع تغذیۀ آموزش است. ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشۀ دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمی شود؛ این وابستگی است؛ این همان ترجمه گرائی و عدم استقلال شخصیت علمی برای یک کشور و برای یک مجموعۀ دانشگاهی است. دانشگاه یک کشور، محیط علمی یک کشور ضمن اینکه ارتباطات علمی خودش را با دنیا حفظ می کند، از تبادل علمی، از گرفتن علمی هیچ ابائی ندارد. من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمی کند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی می کنیم؛ اما از این ننگمان می شود که همیشه و در همۀ موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمی شود. برای یک مجموعۀ علمی، این مایۀ منقصت است که در پژوهش و تحقیق که منشأ و منبع رویش علمی است، ضعیف باشد؛ باید بتواند از لحاظ علمی متکی به خود باشد. البته از دیگران هم استفاده کند، با دنیا هم تبادل کند، آن وقت در این صورت جایگاه شایستۀ خودش را هم در تبادل های علمی در دنیا پیدا خواهد کرد؛ وقتی متکی است به دانش و تحقیق و کارکرد علمی خود. این در دنیا و در مبادلات علمی هم تأثیر خودش را می گذارد. این هم تأکید چندباره در بارۀ تحقیق. [2]
اهمیت تولید علم و پژوهش
یک مسئلۀ دیگر هم که به شدت به شما ارتباط پیدا می کند، مسئلۀ تولید علم است. خوشبختانه من می بینم در دانشگاهها تولید علم و لزوم عبور از مرزهای دانش به یک گفتمان عمومی تبدیل شده. این خیلی برای من خرسندکننده و نویدبخش است. باید اجرائی کنید. این پیشنهادهائی که این عزیزان من در زمینه های دانش و تحقیق و پژوهش و ایجاد مراکز و نخبه پروری و ارتباطات و غیره گفتند، همه در جهت همین مسئلۀ تولید علم است. این بسیار باارزش است. این راه را باید دنبال کرد. ما عقبیم. امروز سرعت پیشرفت ما خوب است؛ اما با توجه به عقب ماندگی های گذشته که کشور ما دارد، هرچه سرعت مان بیشتر باشد بازهم زیادی نیست. ما باید خیلی پیش برویم؛ از راههای میان بر استفاده کنیم؛ از شتابِ فراوان بهره ببریم؛ ما باید در همۀ علوم تولید داشته باشیم.
رابطۀ بین کشورها در زمینۀ علم باید رابطۀ صادرات و واردات باشد؛ یعنی در آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. همچنانی که در باب مسائل اقتصادی و بازرگانی، اگر کشوری وارداتش بیشتر از صادراتش شد، ترازش منفی می شود و احساس غبن می کند، در زمینۀ علم هم باید همین جور باشد. علم را وارد کنید، عیبی ندارد؛ اما حد اقل به همان اندازه که وارد می کنید- یا بیشتر- صادر کنید. باید جریان دوطرفه باشد. و الّا اگر شما دائماً ریزه خوار خوان علم دیگران باشید، این پیشرفت نیست. علم را بگیرید، طلب کنید، از دیگران فرابگیرید؛ اما شما هم تولید کنید و به دیگران بدهید. مواظب باشید تراز بازرگانی شما در اینجا هم منفی نباشد. متأسفانه در این یکی دو قرن شکوفائی علم در دنیا، تراز ما تراز منفی بوده. از اول انقلاب کارهای خوبی شده؛ اما این کارها بایستی با سرعت و شدت هرچه بیشتر ادامه پیدا کند.
البته منظورم فقط هم علوم طبیعی نیست؛ اهمیت علوم انسانی کمتر از آن نیست: جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه. نظریه های جامعه شناسی غرب، مثل قرآن برای بعضی ها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر! فلان جامعه شناس این جوری گفته؛ این دیگر بروبرگرد ندارد! چرا؟! بنشینید فکر کنید؛ نظریه پردازی کنید؛ از موجودی این دانشها در دنیا استفاده کنیم؛ بر آن چیزی بیفزاییم و نقاط غلط آن را برملا کنیم. این از جملۀ کارهائی است که جزو الزامات حتمی پیشرفت است.[3]
نظام آموزشی پژوهش محور
در همین زمینۀ تحول نظام آموزشی، از جملۀ کارهائی که باید انجام بگیرد، این است که جوری نظام آموزشی باید طراحی بشود که جوان ما به تحقیق، طلبکاری در تعمیق علم و دانش علاقه مند بشود. حفظمحوری، غلط است.
ما هنوز در دانشگاه هایمان متأسفانه- می بیند انسان، من گاهی با بعضی از جوانهائی که با ما مرتبطند، برخورد می کنم- می بینیم که معلم چند صد صفحه کتاب را برای یک واحد درسی داده که این دانشجو بخواند. چرا؟ حفظ کردن حرفها و گفته ها و نوشته هائی که معلوم نیست همه اش چقدر فایده داشته باشد و درگیر کردن ذهن جوان به چیزی که غیر لازم است. باید فکر کرد؛ باید افراد برگزیده و شاخص بنشینند نظامی را طراحی کنند که جوان ما میل به پژوهش، تعمق و تحقیق پیدا کند؛ با این استعدادی که جوانهای ما دارند. انصافاً استعداد جوانهای ما، استعداد برجسته ای است. استعداد متوسط کشور، استعداد بسیار بالائی است.[4]
پژوهش مناسب با نیازهای کشور
پژوهش اولًا مورد اهتمام قرار بگیرد، ثانیاً سمت و سوی پرداختن به نیازهای کشور را پیدا کند. یعنی حقیقتاً پژوهشهائی بکنیم که مورد نیاز ماست. من بارها هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن دوستان عرض کرده ام، هم شاید اینجا گفته ام: ما ملاک پیشرفت علمی مان را درج مقالات در مجلات آی. اس. آی نباید قرار بدهیم. ما نمی دانیم آنچه که پیشنهاد می شود، تشویق می شود، برایش، آن مقاله نویس احترام می شود، دقیقاً همان چیزی باشد که کشور ما به آن احتیاج دارد. ما خودمان باید مشخص کنیم که در بارۀ چی مقاله می نویسیم، در بارۀ چی تحقیق می کنیم. البته انعکاس در مجامع جهانی لازم است، ضروری است؛ و انعکاس هم پیدا خواهد کرد. مقصود این است که ما پژوهش را تابع نیاز خودمان قرار بدهیم.
در همین زمینه من این را عرض بکنم که طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعۀ عظیم دانشجوئی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلًا دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیۀ دانشگاه های کشور داریم، حدود دو میلیون این ها دانشجویان علوم انسانی اند! این به یک صورت، انسان را نگران می کند. ما در زمینۀ علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه های علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعه شناسی یا روان شناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشته ها می گیریم؟ این نگران کننده است. بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه هائی هستند که مبنایش مادی گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست. این از جملۀ چیزهائی است که بایستی مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه های دولتی مثل وزارت علوم، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در هر مرکز تصمیم گیری که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه ها و بیرون دانشگاه ها. به هر حال نکتۀ بسیار مهمی است.[5]
پژوهش و علم، محور اقتدار کشور
رمز پیشرفت یک کشور، یعنی آن محور اصلی برای اقتدار یک کشور، پیشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. آماج بسیاری از توطئه های امروزی که علیه جمهوری اسلامی هست، علم و اهل علم و دانشجویان علم و محیط علمی است؛ این را توجه داشته باشید. نگذارید این تیر طبق آن هدف گیری دشمن، به هدفی که آن ها گرفته اند، اصابت کند. کار علمی را نگذارید متوقف بشود. از همۀ این حرف هائی که گفته شد، مهم تر، مسئلۀ علم و تحقیق و پژوهش است. دنیای غرب ثروتش از ناحیۀ علم است، اقتدارش از ناحیۀ علم است، زورگوئی ای که امروز می کند، به خاطر علمی است که دارد. پول فی نفسه اقتدار نمی آورد. آنی که اقتدار می آورد، دانش است. امروز اگر آمریکا پیشرفتگی علمی خودش را نمی داشت، نمی توانست در دنیا این جور زورگوئی بکند و در همۀ مسائل عالم دخالت بکند. ثروت هم اگر به دست می آید، از ناحیۀ علم به دست می آید. علم را اهمیت بدهید. اینی که من سالهاست روی مسئلۀ علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآوری، شکستن مرزهای علمی موجود تکیه می کنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکان پذیر نیست. دانش اقتدار می آورد.[6]
پژوهش در صنعت
یک نکتۀ دیگری که مهم است، مسئلۀ تحقیق است؛ تحقیق و توسعۀ فناوری. امروز همۀ صنایع دنیا از جمله صنعت خودرو دانش محور است. مرتب دارند فکر می کنند، کار می کنند، تحقیق می کنند، پژوهش می کنند، برای اینکه این را کامل تر، بی عیب تر، زیباتر، کم مصرف تر، ارزان تر از آب در بیاورند. این جز با پیشرفت علمی، جز با تأمل و دقت و تحقیق، ممکن نیست. باب تحقیق را بایستی باز گذاشت. دستگاه های مختلف، کارخانجات صنعتی و مدیران صنعتی و مدیران دولتی مشرف بر صنعت، بر روی مسئلۀ تحقیق باید خیلی تلاش بکنند. این کمک می کند به اینکه صنعت بتواند در شرایط سخت رقابتی، خودش را حفظ کند؛ در رقابت با رقبای پیشرفته زمین نخورد. این با تحقیق امکان پذیر است.[7]
لزوم تشکیل پژوهشگاه ها
یک مسئلۀ دیگر که خیلی مهم است، تشکیل پژوهشگاه هاست. در هر دانشگاهی، علاوه بر پژوهشگاه های مستقلی که وجود دارد، لااقل باید یک پژوهشگاه جدی به وجود بیاید. خود دانشگاه ها به امر پژوهش، به صورت یک مجموعه در درون دانشگاه اهمیت بدهند. نخبه های ما بروند به سمت پژوهشگاه ها. البته نه اینکه رابطه شان با دانش و تعلیم و تعلم قطع شود، بلکه همچنان که میل خود نخبگان هم همین است که سراغ پژوهش بروند، جذب این پژوهشگاه ها شوند و در آنجا کار پژوهشی انجام دهند. امکانات- همان طوری که قبلًا عرض کردیم- در اختیارشان قرار بگیرد تا بتوانند پژوهش کنند؛ این همان چیزی است که یک نخبه را راضی می کند، قانع می کند؛ هم استعداد او را به جریان می اندازد و به فعلیت می رساند و احساس می کند می تواند کار کند، هم وسوسه هائی که در مورد عدم امکان کار در کشور می شود- که روزبه روز هم این وسوسه ها توسعه پیدا می کند- خنثی و بی اثر خواهد شد.
در این پژوهشگاه ها این امکان وجود دارد که از تجربۀ علمی و از پختگی اساتید دانشگاه ها که بعد از پایان دورۀ خدمتشان بازنشسته شده اند، استفاده شود و اینها حضور پیدا کنند. در این صورت، یک حلقۀ وصلی خواهد شد بین نسل جدید پژوهنده و پژوهشگر- که همین جوانهایند- و مجربینی که دورانی را در دانشگاه ها گذرانده اند.[8]
تخصیص بودجه مناسب برای پژوهش
یک نکتۀ دیگر مسئلۀ سهم بودجۀ پژوهش است. ...سهم بودجۀ پژوهش مهم است؛ چند سال است که بنده در همین جلسه و در جلسات دیگر و در دیدارهای خصوصی با مسئولین اجرائی کشور، روی این مسئله تکیه کرده ام، متأسّفانه اطّلاعاتی که به من میدهند و گزارشی که به من میدهند، نشان میدهد که نه، این حرفهای ما مثل نصیحت است؛ نصیحتی که مثلًا یک نفر منبر میرود و یک نصیحتی میکند؛ با این چشم نگاه شده؛ این جور نیست؛ باید سعی بشود. حالا در چشم انداز، چهار درصد از بودجۀ عمومی را برای پژوهش در نظر گرفتند؛ ما حالا آن قدر همّتمان برای این در کوتاه مدّت، بلند نیست؛ امّا همان یک و نیم درصد یا دو درصدی که ممکن است و صحبت است، باید انجام بگیرد؛ هنوز بودجه هایی که وجود دارد برای پژوهش، بحث چند صدم درصد است؛ یکی این مسئله است؛ یکی هم صَرف درست و برنامه ریزی شدۀ منابع مالی پژوهش؛ باید درست صرف بشود و درست در جای خود قرار بگیرد.[9]
تحول در نظام آموزش عالی و پژوهش
تحول در نظام آموزش عالی و پژوهش در موارد زیر:
1- افزایش بودجه تحقیق و پژوهش به 3 درصد تولید ناخالص داخلی تا پایان برنامه پنجم و افزایش ورود دانش آموختگان دوره کارشناسی به دوره های تحصیلات تکمیلی به 20 درصد.
2- دستیابی به جایگاه دوم علمی و فناوری در منطقه و تثبیت آن در برنامه پنجم.
3- ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و مراکز پژوهشی با صنعت و بخشهای مربوط جامعه.
4- توانمندسازی بخش غیر دولتی برای مشارکت در تولید علم و فناوری.
5- دستیابی به فناوری های پیشرفته مورد نیاز.
8- تحول در نظام آموزش و پرورش با هدف ارتقاء کیفی آن بر اساس نیازها و اولویت های کشور در سه حوزه دانش، مهارت و تربیت و نیز افزایش سلامت روحی و جسمی دانش آموزان.
9- تحول و ارتقاء علوم انسانی با: تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و باانگیزه، اصلاح و بازنگری در متون و برنامه ها و روش های آموزشی، ارتقاء کمی و کیفی مراکز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریه پردازی، نقد و آزاداندیشی.
10- گسترش حمایتهای هدفمند مادی و معنوی از نخبگان و نوآوران علمی و فناوری از طریق: ارتقاء منزلت اجتماعی، ارتقاء سطح علمی و مهارتی، رفع دغدغه خطرپذیری مالی در مراحل پژوهشی و آزمایشی نوآوری ها، کمک به تجاری سازی دستاوردهای آنان.
11- تکمیل و اجرای نقشه جامع علمی کشور.[10]
گسترش اقتصاد دانش بنیان
گسترش اقتصاد دانش بنیان با تأکید بر توسعۀ مؤلفه های اصلی آن، از جمله: زیرساخت های ارتباطی، زمینه های تسهیل تبدیل دستاوردهای پژوهش به فناوری و گسترش کاربرد آن، حمایت قانونی از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی و مرتبط کردن بخشهای علمی و پژوهشی با بخشهای تولیدی کشور. [11]
پی نوشت ها
[1] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در بازدید از پژوهشکده ى رویان (25/ 04/ 1386)
[2] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و رؤساى دانشگاهها (09/ 07/ 1386)
[3] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و دانشجویان کردستان (27/ 02/ 1388)
[4] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از برجستگان و نخبگان علمى و اساتید دانشگاهها (03/ 07/ 1387)
[5] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاهها (08/ 06/ 1388)
[6] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور (06/ 08/ 1388)
[7] بیانات رهبر معظم انقلاب در بازدید از توانمندیهاى صنعت خودروسازى (09/ 01/ 1389)
[8] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نخبگان جوان (14/ 07/ 1389)
[9] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاهها در هفدهمین روز ماه مبارک رمضان 1436 در حسینیهى امام خمینى رحمهالله (13/ 04/ 1394)
[10] ابلاغ سیاستهاى کلى برنامه پنجم توسعه توسط رهبر معظم انقلاب (21/ 10/ 1387)
[11] ابلاغ سیاستهاى کلى تولید ملى، حمایت از کار و سرمایهى ایرانى (24/ 11/ 1391)