به گزارش مشرق، فاطمه الیاسی یادداشتی درباره کتاب «صد روسی» در ختیار مشرق گذاشته که چنین است:
نام آشنای «دفاع مقدس» برای همهی یادآور روزهای سخت فشار و محرومیت و جنگ است. جنگی خانمان سوز و ویرانگر که قربانی میطلبید و خون جوانان را میمکید و سیر نمیشد. دورانی که در آن بدن تنومند ایران نو پای اسلامی آماج کینه و گلولهی دشمن قسم خورده قرار گرفت و روزگار را بر مردم تیره و تار کرد. اما این تمام ماجرا نیست. سکهی جنگ و حرمان روی دیگری هم دارد که پر است از مهر و همدلی و محبت.
پا گذاشتن در جبهه و رفتن زیر چتر آتش و ترکش، مرد راه میطلبید. مردان خدا درس آزادی و آزادگی خود را پس دادند و ذکر خوش آن ایام را برای ما به یادگار گذاشتند؛ خاطراتی از شیطنت تازه جوانانی پر شر و شور که حتی رگبار آتش دشمن هم جلودارشان نبود. داستانهایی تلخ و شیرین که با هم عجین شده و گاه اشک مخاطب را درمیآورد و گاه خنده را بر لبهای او مینشاند.
صد روسی روایتی گرم و جذاب است به قلم توانمند میثم رشیدی مهرآبادی که خاطرات جانباز وارستهی آن دوران، عبدالعلی یزدانیار را برای نسلی که نه جنگ و جبهه دیدهاند و نه حتی بوی باروت به مشامشان رسیده، به نمایش گذاشته است.
کتاب، همچون نامش بوی صد روسی و خمپاره و گلوله میدهد. مخاطب را سوار بر بال بیرحم خمپاره میکند و مستقیم شلیک میکند میان حلقهی رزمندگانی که دل از دنیا بریده و به آسمان وصل شدهاند، حلقهای معنوی و روحانی که بوی خدا میدهد. نه زخم و جراحت توان دارد خندهها و شوخیهایشان را تعطیل کند، نه مرگ و شهادت.
عبدالعلی یزدانیار جوانی از اهالی تهران است که با به صدا درآمدن ناقوس جنگ دل از یار و دیار میبرد و راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل میشود. همرزم شدن با شهید مصفطی چمران و شرکت در جنگهای نامنظم، جوری دل او را به وجد میآورد که حتی مانور ترکشهای ریز و درشت در جای جای بدنش نمیتواند او را روی تخت بیمارستان نگه دارد و مانع رفتن او شود.
حالا بعد از گذشت چند دهه از آن روزهای همدلی و همکاری، عبدالعلی یزدانیار میشود راوی قصهای پر فراز و نشیب که همهی آدمهایش واقعیاند و تمام غم و شادیهایش روزی در صفحهی دنیا ثبت شدهاند.
***
کتاب «صد روسی» که شامل خاطراتی از جانباز عبدالعلی یزدانیار است را انتشارات شهید کاظمی منتشر کرده و می توان آن را از سایت من و کتاب، و کتابفروشی های معتبر سراسر کشور خریداری کرد.