خونت به جوش آمده. بغض راه گلویت را سد کرده. نه میتوانی گریه کنی نه میتوانی از این صحنه دهشتناک چَشم برداری. مرگ انسانیت را به چشم میبینی.
کات...
جدی نگیرید، اینها شوخی است. البته شوخیهایی که به جای خنده و لذت، زخمهای عمیق در جان شما به جا میگذارد.
اینها لُمپن هستند. یا به قول قدیمیترها، جاهل. افرادی که برای شوخی و التذاذ روانی، به آزار و اذیت دیگران دست میزنند. قشر و لایهای گویا جداییناپذیر از یک جامعه. شاید بیشتر ما خاطراتی از دوران مدرسه داریم که یک یا چند نفر از هممدرسهایهای شرور و مردمآزارمان از ترساندن بقیه، یا مسخره کردن دیگران لذت میبردند. خوشحالکننده نیست اما این مسئله در لایههایی از جامعه ریشه دوانیده است.
لمپنیسم گریبانگیر فقیر و غنی
بر اساس طرحوارههای شکلگرفته در فیلمها، شاید این طور تصور شود که لمپنها تنها متعلق به طبقات پایین اقتصادی هستند؛ در حالیکه بنا به گفته حسین روحانی پژوهشگر حوزه جامعهشناسی، لمپنیسم فرهنگی الزاما متعلق به اقشار تهیدست نیست بلکه ممکن است بین طبقات ثروتمند جامعه و حتی تحصیلکرده هم به شکل پررنگ دیده شود؛ بنابراین این پدیده ارتباط مستقیمی با طبقه مالی و اجتماعی فرد ندارد.
به هر حال شوخی پدیدهای است مرتبط با ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه، اما آنچه روحیهها را جریحهدار میکند؛ ناهنجاری است که به غلط به اسم شوخی خوانده میشود. برای چنین پدیدهای هم نمیتوان علتالعللی در نظر گرفت. به هر حال واضح است که حتما باید بین شوخی با آنچه که لمپنها با هدف لذت شخصی بدون در نظر گرفتن آسیبهای جسمی و روحی به دیگران انجام میدهند؛ تفاوت قائل بود.
شوخیهای زننده، مسخره کردن و دست انداختن دیگران و درآوردن ادای بقیه به یک پدیده اپیدمیک در کشور تبدیل شده است. این نظر محمدرضا ایمانی روانشناس عمومی است. او به ایسنا میگوید: اینها خصلت بدی است که درون ما ایرانیها شکل گرفته، بهتدریج تبدیل به عادت و رفتار شده است و به شکلهای مختلف بروز میکند. گاه ویدئوهایی مثل پرتاب کردن کودک در سطل زباله، جامعه را شوکه میکند درحالیکه این تصاویر، چهره واقعی از رفتار ما ایرانیها را نسبت به همدیگر نشان میدهد.
برخلاف این دیدگاه، روحانی به عنوان یک جامعهشناس معتقد است که نمیتوانیم ادعا کنیم که شوخیهای نابهنجار و تحقیر کردن به یک پدیده فراگیر و اپیدمیک در کشور تبدیل شده است. من تعمیم دادنها را خیلی نمیپذیرم. به نظرم هر پدیداری باید در بستر زمانی و مکانی آن مورد بررسی قرار گیرد. با این حال شوخیهای آزاردهنده ناشی از لمپنیسم حتما باید مورد تأمل پژوهشگران قرار گیرد.
دوگانه فرد و جامعه در بروز ناهنجاریها
حسین روحانی درباره چرایی بروز ناهنجاریهایی اجتماعی مثل آزار و اذیت دیگران با هدف شوخی و خنده، دلیل فرهنگی و تربیتی را مطرح کرده و میگوید: نه تنها خانواده در شکلگیری این ناهنجاریها نقش دارد بلکه جامعه شامل نهادهای دولتی به ویژه نظام آموزش و پرورش و سازمانهای مردمنهاد هم موثر هستند.
البته با اینکه باید در این پدیدهها نقش عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی را لحاظ کنیم، اما معتقدم که نباید در ظهور این ناهنجاری صرفاً عوامل ساختاری را مد نظر قرار دهیم و نقش فرد را نادیده بگیریم. باید بپذیریم هر فردی یک «انسان مسئول» است و باید بر اساس اخلاق عمل کند؟.
حتی اگر به روانکاوی که به مقوله ناخودآگاه تأکید دارد رجوع کنیم، میبینیم مسائلی که در ناخودآگاه افراد وجود دارد، میتواند به خودآگاه تبدیل شود؛ بنابراین نباید با بیان حرفهای کلی مثل «ساختار کلی فرهنگی جامعه ما مشکل دارد»، مسئولیت شخصی افراد را در بروز ناهنجاریها نادیده بگیریم یا کمرنگ کنیم.
کسانی که با شوخی و رفتارهای نامتعارف، دیگران را مورد اذیت و آزار قرار میدهند؛ در دوران کودکی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفتهاند و فرصت دیدهشدن به آنها داده نشده است، بنابراین در بزرگسالی معمولاً سعی میکنند با تحقیر و آزار دیگران، کینه و تحقیر باقیمانده در ذهن و ناخودآگاهشان را جبران کنند
عقدههای دوران کودکی عامل بروز ناهنجاریهای بزرگسالان
البته برخی به این نگاه قائلند که لمپنها هم قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند و دلایل بروز ناهنجاریهای آنها را باید در گذشته آنها پیدا کرد. برای مثال محمدرضا ایمانی که دکترای روانشناسی عمومی دارد؛ قائل به همین نگاه است و میگوید: کسانی که با شوخی و رفتارهای نامتعارف، دیگران را مورد اذیت و آزار قرار میدهند؛ در دوران کودکی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفتهاند و فرصت دیدهشدن به آنها داده نشده است، بنابراین در بزرگسالی معمولاً سعی میکنند با تحقیر و آزار دیگران، کینه و تحقیر باقیمانده در ذهن و ناخودآگاهشان را جبران کنند. ضمن اینکه ما انسانها گاه در اثر هیجانات بیرونی، رفتارهایی از خود بروز میدهیم که از ناخودآگاه ما برمیآید.
از سوی دیگر حسین روحانی پژوهشگر علوم انسانی و مطالعات اجتماعی معتقد است که توجه صرف به ساختارهای جامعه و ناخودآگاه فرد به عنوان دلیل بروز ناهنجاریها، تنها باعث سلب مسئولیت افراد و نادیده انگاشتن عنصر فردیت میشود. او افراد موفق و بزرگمنشی را که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، به عنوان مثال نقض مطرح کرده و میگوید: «این امر پذیرفته نیست که افراد خاطی به بهانه اینکه تربیت خانوادگی درستی نداشته و از سوی جامعه تحقیر شدهاند، حق دارند ناهنجارانه عمل کنند؛ چون بسیاری با وجود گذراندن کودکیهای سخت، به افراد برجسته و بزرگمنش تبدیل شدهاند.»
این جامعهشناس نبود مسئولیت فردی را حلقه گمشده عمده ناهنجاریهای اجتماعی دانسته و در گفتوگو با ایسنا، اعلام میکند که «خلا اساسی آن است که عموم پژوهشگران و سیاستگذاران کلان، عنصر مسئولیت پذیری و پاسخگویی تک تک افراد جامعه را در نوع رفتارها و کنشگریهای آنها نادیده یا دستکم میگیرند و با کلیگویی و انگشت اتهام را به سمت عناصر فرهنگی میبرند که ساختار فرهنگی ما چنان است.»
او میگوید که«من منکر اثرگذاری ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی در ظهور یک ناهنجاری نیستم اما معتقدم نباید نقش مهم انسانی آحاد جامعه در بروز پدیدههای مخرب اجتماعی نادیده انگاشته شود.»
خلا اساسی آن است که عموم پژوهشگران و سیاستگذاران کلان، عنصر مسئولیت پذیری و پاسخگویی تک تک افراد جامعه را در نوع رفتارها و کنشگریهای آنها نادیده یا دستکم میگیرند و با کلیگویی و انگشت اتهام را به سمت عناصر فرهنگی میبرند که ساختار فرهنگی ما چنان است.
وی با تأکید بر اینکه رابطهای دیالکتیکی بین ساختار و افراد موجود است، میگوید: «برای پاسخگو کردن افراد جامعه نیاز است به ساختارها برگردیم، اما این به معنای کتمان نقش افراد در اصلاح رفتارها نیست. ایراد من به آن دسته پژوهشگرانی است که سعی میکنند با فرافکنی، این موارد را به ساختارهای جامعه نسبت دهند و با این کار مسئولیت فردی افراد را در بروز ناهنجاریها عادیسازی کنند ومدام تاکید میکنند که فرد خاطی خودش قربانی است. با این گزاره نقش فردی را را در بروز پدیده زشت و پلشت نادیده میگیرند.
شوخیهای زننده جزوی از رفتارهای ما ایرانیان شده است؟
به هر حال محمدرضا ایمانی، این متخصص حوزه روانشناسی، که باورد دارد شوخیهای زننده جزوی از رفتارهای ما ایرانیان شده است، میگوید: خانوادهها باید با اجتناب از رفتارهای خودخواهانه و خودمحورانه، الگوهای رفتاری مناسبی برای کودکان ایجاد کنند تا آنها کمک کردن و بزرگواری و مهربانی را یاد بگیرند. نهادهای فرهنگی کشور به ویژه نظام آموزش و پرورش نیز باید روی چنین مواردی سرمایهگذرای کنند. هر چند که آموزش و پرورش در کشور به دلیل ترویج رقابت درسی بین کودکان، به طور غیر مستقیم به آنها یاد میدهد که به هر قیمتی، حتی له کردن همکلاسی خود نمره بالاتر را کسب کنند.
گرامشی در مورد بمباران خبری قدرتها چه میگوید؟
در این میان باور دیگری وجود دارد که بررسی روانشناختی موضوع شوخی و هل دادن کودک کار در سطل زباله را تقلیل دادن مسائل و مصائب بزرگتر میداند. در نتیجه چنین نگاهی، انتشار ناگهانی یک فیلمهای دلخراش در فضای مجازی، با هدف به حاشیه بردن اتفاقات مهمتر جامعه و به شکل برنامهریزیشده صورت میگیرد.
حسین حجتپناه که تخصص جامعهشناس فرهنگی دارد؛ با اشاره به اینکه در بین متخصصان علوم ارتباطات عنصری به نام کاور خبری (پوشش خبری) وجود دارد، این طور توضیح میدهد که «در جامعه ما هر روز چند خبر شوکهآور منتشر میشود. اخباری که اگر در جامعهای با شرایط عادی منتشر شود تا یک سال نقل محافل میشود، اما به دلیل فراوانی بالای اخبار منفی در ایران، ما نسبت به این اخبار واکسینه شدهایم. بنابراین فکر میکنم در شرایطی که اخبار ساختگی یا حتی طبیعی به شکلی مدیریت میشود که به یکباره همه فضای مجازی را تحتالشعاع قرار دهد و به اصلاح ترند (Trend) شود دست قدرت پشت آن است تا از طریق کاور خبری، ذهنها را از ماجرای بزرگتری منحرف کند.
این جامعهشناس با اشاره به ایده آنتونیو گرامشی ،فیلسوف و بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا، تصریح میکند که گرامشی در کتاب «خاطرات زندان» اشاره کرده است که «موسولینی ،نخست وزیر و رهبر ایتالیا در سالهای 1922 تا 1945، همیشه مردم را با یک خبر شوکه کننده بمباران میکند و نتیجه این میشود که آنها نسبت به اخبار شوکهآور و منفی به گونهای واکسینه و بیتفاوت میشوند. چون هر روز این اتفاق تکرار میشود، اخبار شوکهآور دیروز و روزهای قبل را فراموش میکنند.»
فیلم شوخی زننده دو جوان با کودک کار، دقیقا بعد از شلوغیهای آبان ماه امسال منتشر شد و تحلیل من بر آن است که هدف شناختهشدهای از انتشار ناگهانی و گسترده این فیلم در آن بازه زمانی وجود دارد
حجتپناه به ایسنا میگوید: از نظر من فیلم شوخی زننده دو جوان با کودک کار، دقیقا بعد از شلوغیهای آبان ماه امسال منتشر شد و تحلیل من بر آن است که هدف شناختهشدهای از انتشار ناگهانی و گسترده این فیلم در آن بازه زمانی وجود دارد.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی در پایان تأکید دارد که جامعه ما امروز بر اساس شواهد، مستندات و آمار و ارقام با مسائل بسیاری مواجه است که در بطن آنها کرامت انسانی قربانی میشود. بحث پیرامون موضوع کرامت انسانی را نباید با محوریت فیلم شوخی زننده با کودک کار یا موارد مشابه تقلیل داد، چون درد بسیار عمیقتر و تاریخیتر است.
بعد از انتشار گسترده فیلم آزارو و اذیت کودک کار و به اصطلاح شوخی زننده دو جوان با این پسربچه، سازمان های مردمنهاد و تعدادی از سلبریتیها ضمن ابراز ناراحتی از این اتفاق، آمادگی خود را برای حمایت مالی و معنوی همان کودک اعلام کردند. در ادامه تصاویری از کودک در حال اصلاح موی سر در آرایشگاه به همراه تعدادی از فعالان مدنی منتشر و دست به دست شد؛ که در کنار تحسین عدهای از این کار خیرانه، صدای انتقاد و اعتراض گروههای دیگر را درآورد و از آن به عنوان نوعی جوزدگی یاد شد. بیشک ضمن تکریم روحیه انساندوستی بخشی از هموطنان باید گفت که بررسی دقیق این مسئله و در روشن کردن ابعاد درست و غلط آن فرصت دیگری میطلبد.