ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به کتاب «اوسنه گوهرشاد»؛

سفر با کالسکه از دوران تیموریان به روزگار پهلوی

پرداخت نویسنده به ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری در محرم و برپایی مراسمات رقص از دیگر نکاتی است که نفس کتاب را تازه کرده و استحکام عقاید ایرانیان را به معرض نمایش گذاشته است.

به گزارش مشرق، تاریخ همیشه مدیون افرادی خواهد ماند که در مقابل زور و تزویر ایستادگی کرده و جماعتی را از گمراهی رهانیده‌اند. ایران از آن دسته کشورهایی است که زخم چکمه‌های استبداد را بر تن خود داشته و دارد. تا آنجا که ذهنم یاری می‌کند، مغول‌ها بوده‌اند و پس از آن انگلیسی‌ها و پهلوی‌ها که باز همان‌هم جیره‌خوار و حلقه به گوش انگلیس بودند. 

این‌بار همراه سعید تشکری به مشهد سفر می‌کنیم و شرح ما وقع کشف حجاب را جویا می‌شویم. «اوسنه گوهرشاد» یک رمان پست مدرن و فانتزی است. نویسنده در همان ابتدای کتاب وارد داستان می‌شود و در طول داستان حضور دارد. این امر درحالی است که از همان ابتدای کتاب مخاطب را مطلع ساخته و پابه‌پای شخصیت‌ها با خواننده به گفت‌وگو می‌پردازد «اشتباه نکنید این اصلا گفت‌وگوی اون آقا و خانم در فصل قبل نیست. این منم که با شما صحبت می‌کنم. مستقیم و بی‌واسطه...». ورود نویسنده به بطن این داستان دو ویژگی دارد: اول این‌که نثر محاوره‌ای نویسنده در گفت‌وگو با مخاطبان و شخصیت‌ها، مقایسه‌ای نامحسوس بود بین گفتار گذشته و معاصر و دوم ضرری است که با مزه‌پرانی‌هایش به نظم فکری خواننده می‌زند «خیلی چیپ شد. اهل دلا که این‌طوری خواستگاری نمی‌کنن. شما ببخشید.» البته که واقفیم در اثر فانتزی هر اتفاقی می‌تواند رقم بخورد. حتی می‌توان شخصیتی را از قرن‌ها قبل، از زمان تیموریان سوار بر کالسکه کرد و شبانه به زمان پهلوی آورد!

با اندک اطلاعاتی که درباره واقعه مسجد گوهرشاد و شخصیت بانو گوهرشاد در تاریخ موجود است، به مطالعه کتاب می‌پردازیم. نویسنده این کتاب به دنبال گوهرشاد می‌رود و او را به زمان پهلوی می‌آورد تا از تخریب مسجدش توسط عمال انگلیسی جلوگیری کند. با او همسفره و همسفر می‌شود و امکانی که به واسطه او ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است را به او نشان می‌دهد.
 انتخاب یک شخصیت تاریخی با اطلاعات اندک، به‌عنوان شخصیت اصلی رمانک فانتزی، اصلا عجیب نیست، حتی ممکن است جذاب هم باشد. تعدد فصول کتاب و همچنین زاویه دید، نکته دیگری است که مخاطب را درگیر خواهد کرد. وجود 51 فصل در یک رمانک منطقی نیست، بلکه فانتزی است!

به علاوه این‌که در هر فصل زاویه دید و راوی دائما در حال تغییر است. از من راوی گرفته تا دانای کل محدود، حتی به سراغ دوم شخص راوی هم رفته و عرض‌اندامی هم در آنجا داشته است. علاوه بر اینها در قسمتی دلنوشته‌ای برای بانو گوهرشاد نوشته و در بخشی دیگر با آوردن بریده‌های روزنامه به‌عنوان مدرکی بر مستند بودن روایت، اطلاعات تاریخی را در دل متن گنجانده است.  
دو شخصیت امینه و فتح‌ا... پاکروان نماینده دستگاه قدرت و عقاید رضاشاه هستند. این دو به‌تازگی از فرانسه برگشته‌اند و به‌عنوان دو مستشرق می‌خواهند بنیادی نو و غربی در عقاید عامه مردم ایجاد کنند و به این وسیله، راهی به قدرت و دربار باز کنند. آنها با برپایی جشن‌ها و آوردن برخی المان‌های اروپایی سعی در پیاده‌سازی تفکرات و تغییر عقاید ایرانیان دارند.

دیگر شخصیت‌های این کتاب دو زوج جوان و والدینشان هستند که در بحبوحه‌های فرمان کشف حجاب به عقد و عروسی مشغولند و نویسنده آنها را هم درگیر این آشوب‌ها می‌کند «خدا رو شکر هنوز فروختن پارچه جرم نیست... فروختنش جرم نیست، اما دوختنش ممکنه جرم باشه و دردسر شه واسه خیاط بیچاره». 

پرداخت نویسنده به ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری در محرم و برپایی مراسمات رقص از دیگر نکاتی است که نفس کتاب را تازه کرده و استحکام عقاید ایرانیان را به معرض نمایش گذاشته است. 

*زینب آزاد / ویژه نامه قفسه / روزنامه جام جم

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان