ماهان شبکه ایرانیان

«یک روز بلند طولانی» و «عکس خصوصی» منتشر شدند

دو رمان «یک روز بلند طولانی» نوشته گیتی صفرزاده و «عکس خصوصی» نوشته علیرضا رحیمی نژاد توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شدند.

«یک روز بلند طولانی» و «عکس خصوصی» منتشر شدند

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «یک روز بلند طولانی» نوشته گیتی صفرزاده و «عکس خصوصی» نوشته علیرضا رحیمی نژاد به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده اند. این کتاب ها از جمله آثاری اند که طی روزهای نمایشگاه کتاب تهران منتشر شده و عرضه آن ها در بازار نشر به تازگی آغاز شده است.

رمان «یک روز بلند طولانی» 4 فصل اصلی دارد که ابتدای فصل اول و کوتاه آن نوشته شده است: اگر موجودی بتواند در آینه خودش را تشخیص بدهد، می توان گفت خودآگاه است.

نویسنده اثر نیز، ابتدای کتاب نوشته است: برای دخترم انوشه، که آغازگر این داستان بود.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

همین باعث شد که این تصمیم را بگیرد. تحمل نگه داشتن حرف‌هایی را نداشت که بعدها غده درونش بشوند، که خالی اش کنند از هر معنایی و تبدیل شود به دستگاهی که منتشر خاموش شدنش باشد. حتی اگر رویایش مسخره بود، بایستی کاری می‌کرد. بایستی خودش را از این کلاف پیچیده نجات می داد.

همه نیرویش را جمع کرد تا همین را به بابک بگوید. رفتند همان کافه تریایی که بار اول رفته بودند، بعد از همایش رویاها. عجیب بود که گریه اش نگرفت. بایستی گریه می کرد؟ فکر می کرد گریه اش می گیرد. درست همان میز و صندلی را انتخاب کردند. شاید از بدجنسی بابک بود. اگر می خواست می توانست بدجنس ترین آدم روی زمین بشود. بابک مثل همیشه سفارش اسپرسو داد، دوبل. نگاهش کرد. یک لحظه احساس کرد می تواند هنوز به زندگی کردن کنار او فکر کند. مردی با صورت استخوانی، پیشانی بلند، نگاه عمیق. اما بابک جرعه اول اسپرسو را که سر کشید گفت: «به آشغالی همان روزهاست!» فهمید که چرا دیگر هیچ وقت نمی تواند با او زندگی کند. از بس که خسته شده بود...

این کتاب با 120 صفحه، شمارگان 990 نسخه و قیمت 70 هزار ریال منتشر شده است.

رمان «عکس خصوصی» هم به قلم علیرضا رحیمی نژاد نوشته شده و از آثار تازه چاپ هیلاست که طی روزهای گذشته به بازار نشر آمده است.

این کتاب، داستان چند جوان را در بر می‌گیرد که زندگی یکی از آن‌ها در صورت انتشار اسناد به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. این جوان‌ها در ادامه داستان مجبور می شوند با مرگ دوستشان روبرو شوند.

طبقه نوکیسه و تازه به دوران رسیده از جمله مفاهیم کلیدی این رمان است که در آن حضور داشته و نقش آفرینی می کند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

خانه بعد از رفتن خاله در خلا فرو رفت. سکون و سکوت مطلق. هوا بوی ماتم می داد و به دیوارها غم نشسته بود. مادر کنج آشپزخانه روی «کتیل» چنبره زده بود. صندلی گرد پایه کوتاه را همان شب اول فوت پدر موقع جابه جا کردن رختخواب ها در اتاقک زیرزمین زیر بقچه لباس های بچگی بابک پیدا کرده بود؛ از معدود یادگاری های خانه شمال. بابک جلو رفت. چشمان شراره بارش اکسیژن را می سوزاند و نفس را بر مادر تنگ می کرد. بعد از بارها تمرین خوب می دانست چه بگوید و چگونه. برش خودش را از دارایی پدر مساحی و سهم مادر را محاسبه کرده بود. وقت، وقت حساب بود، وقت انتقام. سیگارش را در آورد و آتش زد.

«بی حیا هنوز کفن پدرت خشک نشده.»

هوشنگ تمام شده بود. سرنگون شده بود. قانون هایش منقضی و احکامش ابطال شده بود. پکی عمیق زد.

«دوره هوشنگی تمام شد، از امروز دوره بابکی شروع می شه.»

این کتاب هم با 135 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 85 هزار ریال به چاپ رسیده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان