مسئله جفت بودن موجودات جهان یکى از دلایل و براهین محکم و استوار خدا شناسى است، چه این که در میان دو چیز تا یک نوع ارتباط و احتیاج به هم وجود نداشته باشد نمىتوانند جفت یکدیگر باشند، و این جفت بودن دلیل آن است که آفریننده حکیم و توانا با قدرت و حکمت خود این دو موجود را با هم هماهنگ کرده تا بتوانند جفت هم باشند، لذا در این زمینه آیه شریفه را با جمله لعلکم تذکرون پایان داده است، یعنى در جفت بودن موجودات کمال دقت را به کار ببرید تا متوجه قدرت و حکمت خدا گردید.
موضوع جفت بودن مرد و زن و هماهنگ بودن این دو حقیقت والا، و این که زن طفیلى و تبعى مرد و موجود فرعى نیست در آیات قرآن با تعبیرات مختلف آمده است:
وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً: «1»
و ما شما را جفت آفریدیم.
ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً: «2»
سپس خداند شما مردان و زنان را جفت قرار داد.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً: «3»
خداوند به سود شما از جنس خودتان جفت قرار داد.
و در آیهاى در این زمنیه دقایقى را ذکر کرده که عقول را به حیرت و شگفتى مىنشاند:
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: «4»
و از نشانههاى قدرت و رحمت و ربوبیت اوست که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستى و مهربانى قرار داد.
یقیناً در این کار شگفت انگیز نشانههائى است براى مردمى که مىاندیشند.
ملاحظه مىکنید در آیه شریفه از زن و مرد تعبیر به جفت کرده و بعد از آن انس و الفت و مهربانى را متذکر شده است، لازم است به نحوه ارتباط دو چیز با هم که یک جفت را تشکیل مىدهند توجه شود تا منظور آیه روشن گردد.
همانطور که در صنعت هنگامى که مىخواهند دو قطعه متفاوت را با هم پیوند دهند، با محاسبه ویژه و مخصوصى تناسب و توازن آن دو را بر این اساس که با هم جوش بخورند، و ترکیب شوند تا هدف مطلوب حاصل گردد در نظر مىگیرند، پروردگار مهربان نیز در آفرینش زن و مرد تفاوتهاى جسمى و روحى و احساسى آنان را به صورتى بر اساس توازن و هماهنگى به وجود آورده که میان آنان از جهاتى تجازب حکمفرما باشد، و پیوند آنان با هم انس و الفت و وحدت و آرامش را تأمین کند و در ضمن بقاى نسل را تضمین نماید.
باید توجه داشت که موضوع تفاوت میان مرد و زن در مسائل جسمى و احتیاج آنان به یکدیگر و این که طورى آفریده شدهاند که هر یک تکمیلکننده آن دیگرى است، و زندگى هر یک از آنان بدون دیگرى با کمبود و رنج و ناراحتى رو به روست، و با این هماهنگى دقیق و ظریفى که میانشان برقرار است، یکى از عجیبترین شاهکار خلقت و نشانه بزرگى از نظام حکیمانه و مدبرانه جهان آفرینش است. «5»
کید عظیم
نظریه پردازانى که نسبت به زن نظر منفى دارند، و همان یاوههاى فرهنگهاى ظالمانه قرون را درباره زن تکرار مىکنند، سعى دارند از قرآن هم براى اثبات نظریه سخیف خویش شاهد بیاورند و بگویند: در این زن از نظر هویت آفرینشى مکار و حیلهگر و بند باز فتنهانگیز است دلیل قرآنى داریم و آن دلیل این آیه است که قرآن درباره مکر زنان اعلام کرده است:
إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ: «6»
بىتردید مکر و نیرنگ شما زنان عظیم و بزرگ است ولى درباره مکر شیطان این موجود شریر و رجم شده گفته است:
إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً: «7»
یقیناً مکر شیطان و حیله و نیرنگش ضعیف است.
این دستاویز غلط و برداشت نادرت را نسبت به همه زنان علامه طباطبائى در المیزان به این صورت پاسخ دندان شکن داده است.
آیه شریفه إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً در ضمن آیات جهاد است، و خداوند با دادن وعده ثوابها و فضیلتها مسلمانان را فرمان جهاد مىدهد و در این رابطه تأکید کرده سپس مىفرماید:
الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً: «8»
مؤمنان در راه خدا جهاد مىکنند، و کافران در راه طاغوت به جنگ برمىخیزند، شما اى مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که بىتردید کید و نقشه شیطان ضعیف است.
خداوند در این مورد، از این جهت طرح و کید شیطان را ضعیف به حساب آورده که در راه تقویت راه کارهاى طاغوت در برابر راه خدا قرار گرفته، و این مسئله بسیار واضح است که حیله و مکر شیطان که در راه تقویت طاعوت به کار رفته و مىرود، هر چند نسبت به پیروان شیطان چشمگیر و قوى است ولى در برابر قدرت بىنهایت حضرت حق و نصرت و یارى او نسبت به رزمندگان در راه خدا ضعیف و بدون کاربرد است.
سپس علامه طباطبائى اضافه مىکند: و اما معناى جمله
إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ:
یعنى مکر و حیله شما زنان بزرگ است که در داستان حضرت یوسف آمده است این است که باید با دقت توجه نمود که چه زنانى در این جمله مورد خطاب هستند و گفتار، گفتار کیست؟
روشن است که این جمله مربوط به جریان حضرت یوسف است پس از این که زلیخا همسر عزیز مصر طرح و نقشهاى براى جذب یوسف به سوى خود کشید و در این زمینه نقشه و مکر او، که نقشه یک زن هوسران و مشرک بود فاش شد و شوهرش به مکر و حیله آن زن آگاهى یافت، و خطاب به زلیخا و همدستانش از زنان مشرک و آلوده قلب مصر گفت:
إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ:
باید به دقت توجه کرد که از آیات قبل از این جمله معلوم مىشود گروهى از زنان هوسران مصر و دربارى منش آن کشور که جز عیش و عشرت و هوسرانى چیزى از زندگى نمىدانستند نقشه جلب یوسف را به خود داشتند و یوسف براى مصونیت خود از مکر و نقشه آنان به خداوند قهار پناه برد و گفت:
وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ:
پروردگارا اگر مکر و حیله و نقشه خائنانه این هوسرانان را از من برنگردانى نقشه و حیله آنان کارگر خواهد افتاد.
فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ: «9»
خداوند مهربان دعاى یوسف را مستجاب کرد و کید و نقشه هوسبازان مصرى را از یوسف برگرداند خدا شنونده دعا و داناى به امور است.
در تمام این عبارات مرجع ضمائر فقط همان گروه از زنان مصرى است و بنابراین در عبارت إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ: نیز بنابر دلایل و شواهدى که ذکر شد مورد خطاب فقط زنان مصر هستند نه دیگر زنان. «10»
پس این برداشت از قرآن مجید که منظور از إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ: همه زنان دنیا و این مخلوق خاص است مىباشند برداشت نادرست و اشتباه است.
روى این حساب این حربه تبلیغاتى بر ضد زنان که کید و مکر آنان را از کید شیطان بزرگتر قلمداد کردن و تمام نقشههاى مکارانه دنیا را در مکر زنان خلاصه نمودن و آن را بر عهده همه زنان جهان در هر عصر و زمان و در هر منطقه و مکان انداختن اشتباهى است بزرگ و تهمتى است ناروا و نسبت دادن آن به پروردگار در حالى که سخن عزیز مصر است نیز اشتباه فاحش و بزرگى است.
امام خمینى رضوان الله علیه در نظریه نسبت به زنان شایسته مىگوید: اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شود، ملتها به شکست و انحطاط کشیده مىشوند.
من فکر مىکنم آنان که از فرهنگهاى جاهلى نسبت به زن اندیشه و فکر گرفتهاند، و به همین خاطر همه زنان را از ابتداى آفرینش زن تا پایان کار موجود شریر، طفیلى، داراى روح شیطانى، مکار، حلیهگر مىدانند اگر به خود زحمت مطالعه در حیات زنانى که قرآن از آنان یاد کرده، و در تاریخ انسانى مطرحاند بدهند، از باب نمونه در زندگى سراسر کرامت حوا، مادران انبیا، به ویژه مادر موسى، آسیه همسر فرعون، مریم کبرى، و برتر از همه صدیقه طاهره فاطمه زهرا آن منبع عصمت و طهارت، خدیجهکبرى، زینب سلام الله علیها، رباب همسر بزرگوار حضرت سید الشهداء و زنانى که حیات آنان در شش جلد ریاحین الشریعه و اعلام النساء اتلیدى و چند جلد زنان قهرمان آمده مطالعه کنند از فکر شیطانى خود و قضاوتهاى نابجا و باطلشان دست برداشته و دیدى مثبت نسبت به این نعمت الهى و مکمل زندگى مرد، و تربیتکنندگان انسانهاى والا پیدا مىکنند.
صدوق در کتاب پر قیمت خصال روایت مىکند:
«ان النبى قال: اشتاقت الجنة الى اربع من النساء مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و خدیجه بنت خویلد زوجة النبى فى الدنیا و الآخرة و فاطمة بنت محمد:»
پیامبر فرمود: بهشت مشتاق چهار زن است:
مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، و خدیجه دختر خویلد همسر پیامبر، و فاطمه دختر محمد،
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بنا 8.
(2)- فاطر 11.
(3)- نحل 72.
(4)- روم 21.
(5)- جایگاه بانوان در اسلام 72.
(6)- یوسف 28.
(7)- نساء 74.
(8)- نساء 74- 76.
(9)- یوسف 34.
(10)- المیزان ج 11، ص 159.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: تفسیر حکیم جلد ششم
نوشته: استاد حسین انصاریان