ماهان شبکه ایرانیان

اصول انسانی و اخلاقی جنگ و جهاد در قرآن

اسلام دین رحمت و عطوفت است و منادی نوع‌ دوستی. عدم تجاوز از حدود الهی و دعوت به اسلام و صلح‌ طلبی، رعایت عهد و برخورد انسانی با اسیران و

اشاره:‌

اسلام دین رحمت و عطوفت است و منادی نوع‌ دوستی. عدم تجاوز از حدود الهی و دعوت به اسلام و صلح‌ طلبی، رعایت عهد و برخورد انسانی با اسیران و...نمونه هایی از ماهیت دینِ مهر است. اما همه اینها نه نشانه سازش و تسلیم که آیتِ اقتدارند. صبر و صلح تا زمان عدم تعرض بیگانه است و اگر پای تهدید و تعرض به به میان آمد، تکلیف می‌ شود جهاد و ناسازگاری. در بخش پیشین این مقاله، اصول انسانی و اخلاقی جنگ در قرآن کریم را مطرح کردیم. در حنگ با کفر ضرورت دعوت به اسلام از سر حکمت و اندرز و موعظه به حسنه و مناظره نیکو را به عنوان تکالیف مجاهدان مطرح کردیم. اما دشمن اگر به راه نیامد...

مقابله به مثل

اسلام اجازه مقابله به مثل را به همان اندازه که دشمن تعدی و تجاوزکرده به مسلمانان داده است و حتی مسلمانان را به چشم پوشی و گذشت از این مقابله به مثل نیز تشویق می‌ کند. «و اِن عاقَبتُم فَعاقِبُوا بِمثلِ ما عُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ للِصّابرین» و اگر دشمن را عقوبت می‌ کنید، به همان اندازه باشد که عقوبت شده ‌اید؛ گرچه اگر تحمل بورزید (و چشم بپوشید) برای صابران بهتر است. (نحل:126) و در آیه دیگر می‌فرماید: «فَمَنِ اعتَدی عَلَیکم فَاعتَدُوا عَلَیه بِمِثلِ مَا اَعتَدی عَلَیکم وَ اتّقُوا الله وَ اعلَمُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الُمتَّقین» هر کس به شما ستم و تعدی کرد، شما نیز به همان اندازه به او تعدی کنید و از خدا بترسید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید خدا با پرهیزگاران است. (بقره:194) در آیه اوّل، گرچه مقابله به مثل جایز شمرده شده، ولی در آخر آیه نیز مسلمانان به تحمل و چشم‌ پوشی فرا خوانده شده ‌اند. در کتب تفسیر، شأن نزول آیه اوّل را (نحل/126) در مورد شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر اسلام(ص) در جنگ اُحد نقل کرده ‌اند که پیامبر(ص) تصمیم به مقابله به مثل در برابر دشمنان گرفتند و این آیه نازل شد و پیامبر(ص) را دعوت به صبر نمود.

در بعضی از روایات می ‌خوانیم که این آیه در جنگ اُحد نازل شده، هنگامی که پیامبر (ص) وضع دردناک شهادت عمویش، حمزه بن عبدالمطلب را دید (که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوی او را با قساوت عجیبی دریده و قلبش را بیرون کشیده است و گوش و بینی ‌اش را قطع کرده، بسیار منقلب و ناراحت شد) و فرمود: خدایا حمد از آن توست و شکایت به تو می‌آورم و تو در برابر آنچه می‌ بینیم یار و مدد کارمایی. سپس فرمود: اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله می‌ کنم، آنها را مثله می‌ کنم، آنها را مثله می‌ کنم (و طبق روایت دیگری فرمود هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم کرد). در این هنگام آیه نازل شد (و ان عاقبتم فعاقَبوا بِمِثل ما عُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌلِلصّابِرین). بلافاصله پیامبر(ص)عرض کرد: خدایا! صبر می‌ کنم، خدایا صبر می‌ کنم، خدایا صبر می‌ کنم. با اینکه این لحظه شاید دردناک ‌ترین لحظه ‌ای بود که در تمام عمر بر پیامبر(ص) گذشت، ولی باز پیامبر(ص) راه دوم را که راه عفو و گذشت بود، انتخاب فرمود و چنان که در تاریخ در سرگذشت فتح مکه می ‌خوانیم، آن روز که پیامبر(ص) بر این سنگدلان پیروز و مسلط شد، فرمان عفو عمومی صادر فرمود و به وعده خویش در جنگ اُحد وفا کرد. به‌راستی اگر انسان بخواهد نمونه عالی بزرگواری و عواطف انسانی را ببیند، باید داستان اُحد را درکنار داستان فتح مکه بگذارد و آن دو را با هم مقایسه کند. شاید تاکنون هیچ ملت پیروز مسلطی با قوم شکست خورده، معامله ‌ای را که پیامبر(ص) و مسلمانان پس از پیروزی با مشرکان مکه کردند، نکرده باشد؛ آن هم در محیطی که انتقام و کینه‌توزی در بافت جامعه نفوذ کرده بود و کینه ‌ها را نسل به نسل به میراث می¬گذاشت و اصولاً ترک انتقام جویی در آن محیط عیب بزرگی به شمار می ‌آمد. (مکارم شیرازی، 475:1384)

پناه دادن به دشمن برای شنیدن کلام حق

«و اِنْ اَحَدٍ مِنَ الُمْشرِکینَ اسْتِجارَک فَاَجِرْهُ حتّی یسْمَعَ کلامَ اللهِ ثُمَّ ابَلِغْهُ مَاْمِنُه ذلِک بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لایفْقَهُونَ» اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به محل امنش برسان، زیرا آنان گروهی نا آگاهند. (توبه:6) این آیه نیز از آیاتی است که ادعای ناحق دشمنان را باطل می‌ کند. اسلام حتی در جبهه جنگ نیز آماده است اصول دعوتش را برای طالبان هدایت تبیین کند، سپس آنان را به محل امنی که از شمشیر مسلمانان در امان باشد، برساند تا با آگاهی در مقابل حق خاضع شوند. (فرامرزی و همکاران،117:1384) مرحوم طبرسی در توضیح «ثُمَّ اَبِلغْهُ مَاْمِنُه» می ‌نویسد: معنای این جمله آن است که اگر اسلام آورد به خیر دنیا و آخرت نایل گردیده و اگر اسلام را نپذیرفت او را نکش، بلکه او را به دیار خودش، جایی که جانش و مالش در امان باشد برسان. (طبرسی،1408هـ :13) جمله «ثُمَّ اَبلِغْهُ مَاِمنُه» برای این آورده شده که با کمال عنایت بر بازشدن راه هدایت به روی مردم دلالت کند و بفهماند که اسلام تا چه اندازه خواسته است حرمت مردم را در زندگی و کارهای حیاتی آنان حفظ کند. آری اسلام از به کار بردن کلماتی نظیر «باید چنین شود» و «خدا چنین خواسته » اغماض کرده تا مردم اگر هلاک می‌ شوند و اگر به راه زندگی می‌افتند، در هر دو حال اختیارشان بعد از فهمیدن و تمام شدن حجت باشد و دیگر بعد از آمدن انبیا، بشر به خدا حجتی نداشته باشد ». (علامه طباطبایی، 239:1363) در کجای عالم شما چنین مکتبی سراغ دارید که برای هدایت دشمنانش این قدر اهمیت بدهد و از هر شرایطی که پیش می‌آید برای هدایت آنان استفاده کند. مسلماً چنین مکتبی نمی‌ تواند فقط کشتن و از بین بردن دشمن جزو اهدافش باشد، بلکه می ‌خواهد تا آنجا که ممکن است آنها را هدایت کند و اهل نجات قرار دهد.

صلح‌ پذیری در اسلام

«وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوکل عَلَی الله اِنُّه هُوَ السَّمیعُ العَلیم» و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز تمایل نشان داده و بر خداوند توکل کن که او شنوا و داناست. (انفال:61) این آیه دقیقاً بعد از آیه «وَ اَعِدّوالَهُمْ مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّه... » قرار دارد؛ یعنی با وجودی که اسلام مسلمانان را بر کسب آمادگی دفاعی در حد توان فرا می ‌خواند، دستور می‌ دهد که اگر دشمنان شما مایل به صلح و عدم درگیری هستند، شما اصراری بر جنگ و درگیری با آنان نداشته باشید و اگر پیشنهاد صلح کردند، از آنان بپذیرید. «فَاِنِ اعتَزَلُوکم فَلَم یقاتِلُوکم وَ اَلقَوا اِلَیکم السِّلَمَ فَما جَعَلَ اللهُ لَکم عَلَیهِم سَبیلاً» پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمی‌ دهد که معترض آنان شوید. (نساء:90) این آیه نیز مسلمانان را به صلح ترغیب می‌ کند و به آنان اجازه جنگ با کسانی که خواهان صلح هستند نمی‌ دهد. حال آیا باز هم جا دارد که به اسلام تهمت جنگ ‌طلبی و خشونت‌ طلبی زده شود؟

رعایت عهد و پیمان از طرف مسلمانان

«اِلاّ الَّذینَ عاهَدْتُم مِنَ الُمشرِکین ثُمَّ لَمْ ینْقُصُوکم شَیئاً وَ لَم یظهَرُوا عَلَیکم اَحَداً فَاَتمّوُا اِلَیهِم عَهدَهُم اِلی مُدَّتِهِم اِنََّ اللهَ یحبُّ الُمتَّقین» مگر آن گروه از مشرکان که با آنها عهد بستید و عهد شما نشکستند و هیچ یک از دشمنان شما را یاری نکردند، پس با آنها عهد را تا پایان مدتشان محترم شمرید که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (توبه:4)  در صورتی که مسلمانان با گروه، قبیله یا کشوری عهد و پیمان صلح بستند، به هیچ بهانه ‌ای نمی‌ توانند پیمان خود را نقض کنند و با این توجیه که در آن زمان ما ضعیف بودیم و این عهد را پذیرفتیم، ولی حالا چون قوی هستیم پس باید حق و حقوق خودمان را بگیریم، پیمان خود را فراموش کنند.  در سال نهم هجرت با نازل شدن سوره برائت، پیامبر اسلام (ص) موظف شد به همه مشرکان اعلام کند که شرک جرم است و مشرک راهی جز اسلام آوردن یا پذیرفتن جنگ ندارد، ولی در همین سوره اعلام شد که رعایت عهد و پیمان لازم است و مشرکانی که با مسلمانان عهد و پیمان صلح بسته ‌اند تا زمان پایان پیمان در امان می‌ باشند. (توبه:3تا5) فراء می‌ گوید: خداوند قوم بنی‌ کنانه و بنی‌صخره را از برائت خود و رسولش مستثنا کرد، زیرا آنها نُه ماه دیگر تا پایان پیمانشان باقی‌مانده بود و لذا خداوند امر فرمود که تا پایان این مدت، مسلمانان پیمان را نشکنند. از طرف این دو گروه نیز این پیمان نقض نشده بود. ابن عباس می‌ گوید: آیه مربوط به هرکسی است که با خدا و رسول پیمان بسته باشد و پیمانش را نقض نکرده باشد. «ثُمَّ لَمْ ینْقُضُوکمْ شَیئاً» یعنی از شروط پیمان چیزی کم نکنند. «وَلَمْ یظاهِروُا عَلَیکم اَحداً» و هیچ کس از دشمنانِ شما را یاری نکنند. (طبرسی، 1408ه:10) کدام مکتب افراد خود را سفارش می‌ کند به اینکه باید با دشمنان نیز عهد و پیمان را رعایت نمایند، وفای به عهد ممکن است برای مسلمانان ضررهای مقطعی نیز داشته باشد ولی رعایت عهد و پیمان در اسلام با اهمیت‌تر از سود و زیان ‌های مقطعی است.

برخورد با اسیران در اسلام

«یا ایهاَ النَّبی قُل لِمَن فی اَیدِیکم مِن الاَسری اِنً یعلَمِ اللهُ فی قُلُوُبِکم خَیراً یؤتِکم خَیراً مِمّا اُخِذَ مِنکمْ و یغفِرلَکم وَاللهُ غَفُورٌ رَحیم» ای پیامبر به اسیرانی که در دست شما هستند بگو اگرخداوند در دل‌های شما خیر و نیکی بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما می‌ بخشد و گناهان تان را می ‌آمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (انفال:70) این آیه به بهترین وجه اسیران را به اسلام دعوت کرده است و به آنان اطمینان خاطر داده که گرچه شما اسیر شده ‌اید و برای آزادی فدیه پرداخته ‌اید، بدانید اگر دل‌ های شما به حق تمایل پیدا کند و به خدا رو آورید، بهتر از آنچه از دست داده ‌اید به شما می‌ دهد و گناهان تان را می ‌آمرزد و گذشته شما را پاک می‌ کند. این لطیف‌ ترین و مهربانانه‌ ترین کلام با اسیر است که خدای متعال به آنان خطاب کرده است. مسلمانان موظّفند تا قبل از تعیین تکلیف با اسیران به طور انسانی رفتار کنند و از آزار و اذیت‌شان خودداری ورزند و به اسیران آب و غذا بدهند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: هرکسی که اسیر می‌ گیرد، حتی اگر بناست آن اسیر فردا کشته شود، لازم است به او غذا بدهد، او را سیراب گرداند و با او مدارا کند؛ خواه کافر باشد یا غیرکافر. (حرعاملی،68:1403) در سوره محمّد آیه 4 خداوند می‌فرماید: «...فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَاِمّا فِداءً...» پس یا آنان را ( بدون قید و شرط ) آزاد کنید و یا در برابر فدیه آنان را آزاد سازید. فدیه می‌ تواند، پول، کالا، خدمت و مبادله با اسیران خودی باشد. در این آیه شریفه ابتدا به آزادی بی قید و شرط اشاره شده و بعد آزادی از راه فدیه گرفتن و این تقدّم و تأخّر نشانگر آن است که اسلام به آزادی بی قید و شرط تشویق و این پیام را القا می‌ کند که در صورت امکان، اسیران جنگی را بدون فدیه گرفتن آزاد سازید. این برخورد اسلام با اسیران جنگی است که با وجود اینکه اسیر هستند، ولی اسلام خود را موظّف به رعایت حقوق آنان می‌ داند.

جهاد اسلامی نباید هدف مادی داشته باشد

«یا اَیهاَ الَّذینَ آمَنُوا اِذا ضَرَبتُم فی سَبیلِ اللهِ فَتَبَینُوا وَ لاتَقُولُوا لِمَنْ ألقَی إِلَیکم السِّلَم لَستَ مَؤمِناً تَبتَغُونَ عَرَضَ الَحیوِه الدُّنیا فَعِندَاللهِ مَغانِمُ کثیرهٌ کذلِک کنتُم مِن قَبلُ فَمَنَّ الله عَلَیکم فَتَبینُوا اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلُونَ خَبیراً» ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! هنگامی که در راه خدا گام می ‌زنید (و به سفری برای جهاد می ‌روید) تحقیق کنید و به خاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام می‌ کند نگویید: «مسلمان نیستی»! زیرا غنیمت ‌های فراوانی (برای شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) تحقیق کنید. خداوند به آنچه انجام می‌ دهید آگاه است. (نساء:94) آیه فوق به خوبی این حقیقت را روشن می‌سازد که هیچ مسلمانی نباید برای هدف مادّی گام در میدان جهاد بگذارد و به همین دلیل، باید نخستین اظهار ایمان را از طرف دشمن بپذیرد و به ندای صلح و اسلام او پاسخ گوید؛ اگر چه از غنایم مادّی فراوان محروم گردد، زیرا هدف از جهاد اسلامی توسعه ‌طلبی و جمع ‌آوری غنایم نیست، بلکه هدف آزاد شدن انسان ‌ها از قید بندگی خداوندان زر و زور است و هر زمان که روزنه امیدی به سوی این حقیقت گشوده شد، باید به سوی آن شتافت. در تفاسیر اسلامی شأن نزول‌ هایی درباره آیه فوق آمده است که کم و بیش با هم شباهت دارند. از جمله اینکه: پیامبر(ص) بعد از بازگشت از جنگ خیبر، اُسامه بن زید را با جمعی از مسلمانان به سوی یهودیانی که در یکی از روستاهای فدک زندگی می‌ کردند، فرستاد تا آنها را به سوی اسلام و یا قبول شرایط ذمّه دعوت کنند. یکی از یهودیان به نام مرداس که از آمدن سپاه اسلام باخبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالی که به یگانگی خدا و نبوت پیامبر(ص) گواهی می‌ داد. اُسامه بن زید به گمان اینکه مرد یهودی از ترس جان و برای حفظ مال اظهار اسلام می‌ کند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله کرد و وی را کشت و گوسفندانش را به غنیمت گرفت. هنگامی که خبر به پیامبر(ص) رسید، حضرت از این جریان سخت ناراحت شدند و فرمودند: تو مسلمانی را کشتی! اسامه ناراحت شد و عرض کرد: این مرد از ترس جان و برای حفظ مالش اظهار اسلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: تو که از درون او آگاه نبودی، چه می‌ دانی؟ شاید به راستی مسلمان شده بود. در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد که به خاطر غنایم جنگی و مانند آن هیچ‌گاه انکار سخن کسانی را که اظهار اسلام می‌ کنند، ننمایند. (مکارم شیرازی و همکاران، 72:1384) اسلام برای دستیابی به غنیمت و غارت اموال مردم و کشورها به جنگ نمی ‌پردازد و سربازان را به شدت از این کار باز می‌ دارد. از نظر اسلام جنگی که به قصد طمع مادّی و کسب غنایم و منافع دنیوی صورت پذیرد، مردود است.

تحریم جنگ در ماه ‌های حرام

در سوره توبه خداوند مسلمانان را در چهار ماه از جنگ و قتال برحذر می‌ دارد و آن را حرام می‌ شمارد و جنگ در این چهار ماه، یعنی ماه ‌های ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب را ممنوع اعلام می‌ کند. «اِنَّ عَِّده الشُّهُورِ عِندَاللهِ اَثنَا عَشَرَ شَهراً فی کتابِ اللهِ یومَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرضَ مِنها اَربَعَه حُرُمٌ ذلِک الدّینُ القَیمُ» تعداد ماه ‌ها نزد خداوند در کتاب (آفرینش) الهی از آن روز که آسمان‌ ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که از آن چهار ماه، ماه حرام است؛ این است دین استوار. (توبه:36) در سوره بقره خداوند جنگ در این چهار ماه را گناهی بزرگ می‌ داند و می ‌فرماید: «یسئَلُوُنَک عَنِ الشَّهرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُل قِتالٌ فیهِ کبیرٌ» از تو درباره جنگ کردن در ماه حرام سؤال می‌ کنند؛ بگو جنگ در آن گناهی بزرگ است. (بقره:217) در این آیات به یکی دیگر از مقررات جنگ و جهاد اسلامی اشاره شده است و آن احترام به ماه ‌های حرام و پرهیز از جنگ و خونریزی در این چهار ماه می‌ باشد.

فلسفه تحریم جنگ در ماه ‌های حرام

تحریم جنگ در این چهار ماه یکی از طرق پایان دادن به جنگ‌ های طولانی مدت و وسیله ‌ای برای دعوت به صلح و آرامش بود، زیرا هنگامی که جنگجویان چهار ماه از سال، اسلحه خود را به زمین بگذارند، فرصتی برای تفکر و اندیشه در یک فضای آرام و به دور از جنگ به وجود می ‌آید که زمینه ‌ای مناسب برای پایان یافتن بسیاری از جنگ‌ ها را فراهم می ‌سازد. همیشه ادامه یک کار با شروع مجدد آن پس از خاموشی تفاوت دارد و شروع مجدد به مراتب مشکل‌تر از ادامه آن است. اسلام برای پیروان خود در هر سال یک آتش‌بس چهار ماهه اعلام می‌ دارد و این خود نشانه روح صلح ‌طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده نماید و حریم ماه ‌های حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.

مسجدالحرام، حرم امن الهی

«وَ لاتُقاتِلُوهُم عِندَ الْمَسْجِدِ الَحَرامِ حَتّی یقاتِلُوکم فیه، فََاِنْ قاتلُوکم فَاقتُلُوهُم کذلِک جَزاءُ الکافِرینَ» و با آنها در نزد مسجدالحرام جنگ نکنید، مگر اینکه درآنجا با شما بجنگند. پس اگر (درآنجا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید؛ چنین است جزای کافران. (بقره:191) حرمت مسجدالحرام و دوری از جنگ و خون ریزی در آن مکان مقدس م تواند درگیری ‌ها را محدود نماید، اما اگر دشمن بخواهد از این مکان مقدس سوءاستفاده کند و حرمت آن را نگه ندارد، قرآن می ‌فرماید: در این صورت شما هم با آنان بجنگید تا آنها را از میان بردارید.

نتیجه ‌گیری

اُصول انسانی و اخلاقی جنگ در اسلام را می‌ توان به سه مرحله تقسیم کرد:

1. قبل از جنگ

2. در حین جنگ

3. بعد از جنگ. در مرحله اوّل، رعایت این اصول از طرف مسلمانان الزامی است: - آگاهی و بصیرت دادن به دشمنان برای فهم حقیقت و راه هدایت: هدف اسلام نابودکردن دشمن نیست، بلکه می ‌خواهد همه انسان ‌ها به سوی هدایت و رستگاری رهنمون شوند. (نحل:125) - صلح پذیری: اسلام در عین حال که مسلمانان را به تهیه عِدّه و عُدّه و آمادگی برای مقابله با دشمنان فرا می ‌خواند، توصیه می‌ کند چنانچه دشمن تمایل به صلح داشته باشد، شما هم صلح‌پذیر باشید. (انفال:61) - رعایت عهد و پیمان با دشمن: اسلام به مسلمانان سفارش می‌ کند اگر دشمنان شما با شما پیمانی بستند، تا زمانی که آن را نشکسته ‌اند، شما پیمان را محترم دارید و نقض‌کننده آن نباشید. (توبه:4) - نداشتن هـدف مادی در جنگ با دشـمن: اسلام، جنگ برای به دست آوردن غنایم و اهداف مادی را مردود می‌ شمارد و توصیه می‌ کند اگر دشمن تسلیم شد، حق جنگیدن با او را ندارید، اگر چه از غنایم زیادی محروم شوید. (نساء:94) در مرحله دوم، یعنی هنگام درگیری با دشمن، مسلمانان باید این نکات را رعایت کنند: - عدم تعدی و تجاوز از حدود: اسلام مسلمانان را به رعایت حدود و قوانین جنگ، در حال درگیری با دشمن توصیه می کند و از آنان می خواهد از حدود خویش تجاوز نکنند. (بقره:190) - مقابله به مثل: تأکید اسلام بر این است که اگر تصمیم به مجازات دشمن گرفتید، به همان اندازه که او به شما خسارت وارد کرده است، به او خسارت بزنید، نه بیشتر. البته باز هم در عین حال توصیه به این است که آنها را در صورت امکان مورد عفو قرار دهید. (نحل:126) - پناه دادن به دشمن برای شنیدن پیام اسلام: توصیه اسلام بر این است که در حال درگیری اگر یکی از دشمنان، برای شنیدن پیام اسلام پناهندگی بخواهد و شما بتوانید و برایتان مقدور باشد، به او پناه دهید. (توبه:6) در مرحله سوم که بعد از درگیری و جنگ با دشمن است، اسلام در مورد اسیران دشمن سفارش می‌ کند و از مسلمانان می خواهد با آنان برخورد نیکو داشته باشند، آنان را به اسلام دعوت نمایند، زمینه پذیرش هدایت را برای آنان فراهم سازند و آنان را بدون فدیه یا با گرفتن فدیه آزاد کنند. (انفال:70).

منابع

1. قرآن کریم

2. حرعاملی، محمّد بن الحسن (1403)ه.ق. « وسائل الشیعه ». تهران: مکتبه الاسلامیه.

3. علامه طباطبایی، سیدمحمّد حسین (1363)ش. «تفسیرالمیزان». (سیدمحمّدباقر موسوی همدانی، مترجم). تهران: انتشارات امیرکبیر.

4. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن (1408)هـ. ق. «مجمع البیان». لبنان: دارالمعرفه بیروت.

5. عبداللهی، مهدی (1382)ش. «جهاد و دفاع در اسلام». قم: اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.

6. فرامرزی، احمد و صادق حیدری (1384)ش. «جنگ و جهاد در قرآن». قم: اداره آموزش‌های عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.

7. مکارم شیرازی، ناصر (1384)ش. «تفسیر نمونه». تهران: دارالکتب الاسلامیه.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان