نمیدانم داستان 23 نفر را شنیدهاید یا نه. در سال دوم جنگ تحمیلی٬ عراق تبلیغات وسیعی روی استفاده نیروهای نظامی ایران از کودکان کرد. علاوه بر تبلیغات معمول یک گروه بیست و سه نفره از بچههای زیر 15 سال ایرانی از بین اسرا انتخاب کردند و بردند جلوی دوربینها. نقطه اوج این داستان اما وقتی بود که گروه اسرای کمسنوسال ایرانی با صدام ملاقات کردند و این ملاقات در اوج جنگ از تلویزیون عراق پخش شد و دختر خردسال صدام به هرکدام از این اسرا یک گل هدیه داد. این بچهها قرار بود آزاد شوند اما درنهایت تا سال 69 و آزادی اسرای ایرانی در زندان ماندند.
همچنین بخوانید:
نقد و بررسی فیلم 23 نفر – غریبهای در میانما
بعدها یکی از این اسرا خاطراتش را در قالب کتابی به نام 23 نفر نوشت و مهدی جعفری کارگردان همین فیلم٬ مستندی درباره آنها ساخت و این شروع توجه به این داستان ناشنیده و جذاب از جنگ بود که منجر به نوشته شدن یک کتاب دیگر و تعدادی مستند و برنامه تلویزیونی دیگر هم شد. نقطه اوج بازتاب رسانهای٬ حضور این گروه از کودکان آزاده دیروز و مردان میانسال امروز در برنامه ماه عسل تلویزیون بود که داستانشان با هیجان و تعلیق فراوان روایت شد.
فیلم 23 نفر همین داستان را به صورتی کلاسیک و خطی جلوی دوربین میبرد. داستان از شب عملیات شروع میشود و فردای عملیات این بچهها مامور میشوند اسرای عراقی را به پشت جبهه برگردانند و در این میان اسیر پاتک عراقیها میشوند و به اسارت میافتند. داستان اسارت و بعد کنفرانسهای خبری و گردشهای نمایشی گروه در بغداد و فیلم گرفتن از این گردشها و سرانجام دیدار با صدام و بعد اعتصاب غذا برای انتقال به اردوگاه بین سایر اسرا بخشهای دیگر این داستان هستند که یکی بعد از دیگری به تصویر کشیده میشوند. اما داستان یک نقطه ثقل اساسی هم دارد به نام ملا صالح قاری که داستان با شرح بازجویی او شروع میشود و با نشان دادن عاقبتش به پایان میرسد.
23 نفر فیلمی است قصهگو. در بعضی جاها کمی به سانتیمانتالیسم میافتد اما استاندارد متوسطی از داستانگویی را حفظ میکند. موفق میشود به چندتا از بچهها٬ حالا از طریق لهجه یا مزهپرانی یا زبان ترکی یا تلاش برای رهبری کردن گروه٬ فردیت بدهد تا پس از پایان فیلم در ذهنها مانده باشند. اما بخش اعظم موفقیتهای فیلم به کستینگ فیلم و انتخاب بازیگر ملاصالح برمیگردد. چهره او و بازیاش و میزان راحت بودنش جلوی دوربین وجهی سمپاتیک به او میبخشد و این وجه سمپاتیک برای فیلم واجب اندر واجب است.
ملا صالح مرد عربی است که او هم اسیر عراقیهاست اما در زندان استخبارات عراق نقش مترجم را بین اسرا و فرماندهان عراقی بازی میکند. موقعیت ملا صالح موقعیت غریبی است. پر از سوتفاهم است. طبیعی است بین بچهها به او سوظن وجود داشته باشد و مشکوک باشند به روابط بین او و بعثیها و اینکه آیا واقعا مامور عراقیهاست برای کنترل آنها یا دوست بچههاست و میتوانند به او اعتماد کنند. موقعیت ملاصالح بین عراقیها هم مشکوک است و در ادامه درمییابیم گروهی از عربهای طرفدار حزب خلق عرب (خلق عرب نام عمومی احزابی بود که از قبل از انقلاب برای تشکیلی کشوری عربی در منطقه جنوب خوزستان فعالیت میکردند و آن را عربستان مینامیدند) به خون او تشنه هستند چون در رادیوی عربی آبادان علیه آنها سخنرانی میکرده. چندسال بعد ملا صالح قاری را با اولین گروه از اسرا معاوضه میکنند و در ایران متهم به خیانت میشود و تا آزادی اسرای ایرانی از عراق در سال 69 مدت پنج سال در ایران به زندان میافتد. کسی که از هرسو در فشار است. اگر نبود نشانههای مهربانی و پدرانگی در رفتار و صورت و میمیک بازیگر نقش ملا صالح سمپاتیک بودنش از بین میرفت و ستون اصلی فیلم فرو می پاشید.
23 نفر را سازمان اوج ساخته است. نسبت به «تنگه ابوقریب» محصول سال گذشته اوج 23 نفر از حیث صحنهپردازی و کیفیت فنی کار و درآوردن صحنههای جنگی در مرتبهای به وضوح پایینتر قرار دارد. صحنههای ویدئوکلیپوار اسلوموشن با همراهی موسیقی پرحجم که محبوب فیلمسازان و بینندگان ایرانی است در فیلم بارها تکرار میشود و به خصوص در سکانسهای ابتدایی در بازسازی جنگ موفق نیست. اما همواره سطحی از کف استانداردهای سینمایی را نگه میدارد و داستانش را با احساس برای تماشاگر تعریف میکند. فیلمی شاید کمی بالاتر از متوسط که این سطح از موفقیت را یکی مدیون همانطور که گفتیم بازی و انتخاب آلبوعبادی بازیگر نقش ملا صالح است و دیگری خود جذابیت و منحصر به فرد بودن این داستان که در برنامه ماه عسل هم بسیار موردتوجه تماشاگران قرار گرفت. اما آیا داستان این 23 نفر جذابتر از آن چه در برنامه ماه عسل جلوی دوربین تعریف کردند روایت شد؟
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
4,469