به گزارش مشرق، قرارداد اولیه چطور منعقد شده بود، چه کسی یا کسانی در فوتبال ایران چنین قراردادهایی را منعقد میکنند؟ متن چنین قراردادهایی را مطالعه و تحلیل میکنند، حقوقدانها در فوتبال ایران چه کسانی هستند و چه میکنند؟ به چنین سوالاتی کارشناسان داخلی در چند هفته گذشته بارها پاسخ دادهاند، هواداران دربارهاش فکر کردهاند و البته کسی حق ندارد خشم و دلخوری میلیونها هوادار استقلال را نادیده بگیرد. اما اینبار پاسخ سه نویسنده و خبرنگار حوزه فوتبال ایتالیا در قاره اروپا را جویا میشویم. لوکا تایدلی نویسنده اهل میلان ایتالیا، جان کارلو پیسکاپو اهل رم و ستوننویس معروف دلواسپورت و مارکو لاریا نویسنده بخش بینالملل توتواسپورت ایتالیا خبرنگارانی هستند که پاسخ سوالات را دادند.
مارکو لاریا: اخراج چندباره الزاما دلیل بر ضعف استرا نیست
از مارکو لاریا میپرسم، نظر کلی شما درباره عملکرد استراماچونی قبل از اتصال به فوتبال ایران چیست و چرا باید او را یک مربی بزرگ و حرفهای بدانیم؟ مارکو ضمن اشاره به پیشینه استراماچونی میگوید: «در فوتبال حرفهای اخراج چندباره یک مربی الزاما نشاندهنده ضعف او نیست بلکه باید به مدیربرنامههای ضعیف او پی برد. خیلی از مربیها در دنیای فوتبال بهخاطر مشورتهای اشتباه و انتخاب راههای نادرست دوران حرفهای خود را نابود کردهاند.» لاریا در ادامه میگوید: «واضح است که استراماچونی را یک مربی درجه یک و بسیار موفق و در راس فوتبال حرفهای نمیدانم، اما اگر میخواهید درباره او بگویم مربی بسیار بدی است، اشتباه میکنید. استراماچونی در باشگاههای بزرگی مربیگری کرده و طبیعی است اعتراف کنم فوتبال و مربیگری را خوب بلد است. من چندان عملکرد او را زیر ذرهبین نگذاشتهام، اما آنطور که شما به من میگویید با تیم تهرانی نتایج خیلیخوبی گرفته و تا قبل از خروج از ایران تیمش در صدر جدول بوده، تیمی که در فصلهای گذشته هوادارانش را ناامید کرده و حالا با استراماچونی شرایط خوبی داشته است. من باور نمیکنم استرا فقط به خاطر پول از تیم ایران جدا شده باشد، اما توضیحات شما چنین موضوع تلخی را به من منعکس میکند.» این نویسنده ایتالیایی در پایان نسبت به شرایط ایجادشده و پایان همکاری رسمی گفت: «من رسانههای ایران را نمیشناسم، اما وقتی شایعه و ابهام تا این حد اوج میگیرد اولین معنای آن ضعف رسانه یک کشور است، رسانه باید مقامات را مجبور به راستگویی کند، نه اینکه در خدمت پخش شایعات آنها باشد، بنابراین هرگاه بیانیه میدهند، الزاما باید چاپ شود. رسانه بلندگوی کسانی که به اشتباه پشت میز نشستهاند، نیست. از طرفی اگر استرا نیز دروغهایی گفته، چرا باید این همه حمایت میکردید که حالا در حسرت مصاحبه و روشنگری وی باشید؟»
بیشتر بخوانید:
کارلو پیسکاپو: شکایتهای قبلی هم به خاطر تحریم بوده؟
این سوالها را از جانکارلو پیسکاپو هم میپرسیم و او میگوید: «اشراف من بر فوتبال آمریکای جنوبی بیشتر است، بهخصوص کشورهای اروگوئه و آرژانتین، حتی میخواهم بگویم از کیروش بیشتر از استراماچونی میتوانم برایتان حرف بزنم، اما این مربی با تیم استقلال خیلیخوب کار کرده است. بگذارید حرف دلم را بزنم؛ این همه شکایت از فوتبال ایران واقعا تصادفی است؟ این همه بازیکن از سالها پیش فقط به خاطر تحریمها پول خود را نگرفتهاند؟ به دادگاه عالی ورزش نگاه کنید، این همه شکایت از فوتبال خاورمیانه و البته ایران فقط از روی دشمنی و تخریب فوتبال شماست؟ لابد مشکلی در کار است که این همه مربی خارجی با حسننیت وارد فوتبال شما میشوند و سپس فراری! ماجرای کالدرون و تیم قرمز پایتخت ایران هم ممکن است همین مسیر را طی کند.»
لوکا تایدلی: این همه دروغ درست مدیریت نشده!
و درنهایت سراغ لوکا تایدلی میروم، نویسنده میلانی که سالها پیش مقالاتی در حمایت از استراماچونی منتشر کرده است، داستان را تا حدی که در توانم باشد بیطرفانه برای او تعریف میکنم و از او میخواهم قضاوتی موجه داشته باشد. لوکا چنین پاسخ میدهد: «ممکن است جواب من به درد شما نخورد و آنقدر بد باشد که دوست نداشته باشید آن را منتشر کنید، اما از من سوال کردید و پاسخ شما این است که همین مربیها و حتی غیرحرفهایتر از اینها به ترکیه یا چین و حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس میروند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا به فیفا شکایت میکنند؟ آیا به کشورشان بر میگردند، از وکیلشان میخواهند با فدراسیون فوتبال آن کشور بجنگد؟ من موضوع تحریمهای بینالمللی را درک میکنم، اما موضوع مدیریت اشتباه دروغهای گفتهشده و حاشیههای ایجادشده را نمیفهمم. استراماچونی اصولا اشتباه کرد چنین مسئولیتی را پذیرفت و حالا برای او خوشحالم و امیدوارم این خبر آخر (قطع همکاری) دروغ نباشد و در این اوضاع یک خبر راست درمورد استراماچونی شنیده باشیم!»