سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مسعود فراستی منتقد مشهور سینمای ایران نقل قولی را بارها از سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی در مناظرهها و برنامههای تلویزیونی روایت کرده است. او در این نقل قول اشاره میکند در نقد فرهنگی، خطر بزرگ آنجاست که روشنفکر و حزب الهی در مورد موضوعی خاص، با هم متحد شوند و با اشتراکاتی خاص به هنرمند یا اثر هنری حمله کنند.
حکایت این روزهای مهران مدیری و انتشار عکسهای خصوصیاش در خارج از کشور را ، برخی توییتهای فعالان رسانهای به گردن اصلاح طلبان میاندازند. البته این گروه بزرگ از اعتدالیون و اصلاحطلبان، در تخریب یک هفتهای مدیری و برای توقف برنامههای مدیری اهتمام ویژهای داشتهاند، اما فراموش نکنیم که روزنامه محترم فرهیختگان اولین نقد را شروع کرد که پس از آن، اصلاحطلبان و حامیان دولت آن را رها نکردند و بهانه انتقاد مدیری از دولت، تا پای انتشار تصاویر قدیمی از او و اتهامات اخلاقی پیش رفتند.آیا مهران مدیری حرفی غیرآزاداندیشانه و خلاف آرمانهای دانشجویان بر زبان آورد که طی گزارش معناداری با حمله توامان به معاونت سیما، مورد هجمه قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
مهران مدیری آرتیست گرانی است، مثل همه آرتیستهای گرانی که با مهمترین شبکههای تلویزیون دنیا همکاری میکنند. مدیری اگر برای هر برنامه "به فرض محال" 1 میلیارد تومان دستمزد بگیرد، خواستهاش محترم است و مدیران رسانه ملی در صورت صلاحدید میتوانند، مطالبه این چهره محبوب مردمی را برآورده کنند. و البته سازمان صداوسیما هم در این بین از یک منطق تجاری و بازرگانی روشن پیروی میکند.
واقعا اگر با انگشتان محاسبهگر سیاسی هم دودوتا چهارتا کنیم، جرم مهران دستمزد بالای اوست؟ نوش جانش! برای چنین سرمایه مردمی که در کوزه احزاب نیفتاد و بیست و اندی سال، مستمر در فضای پر از ممیزی و محدودیت سیما مردم را دلشاد کرده، باید میلیاردها تومان هزینه کرد؛ آنهم در زمانی که رسانههای بیگانه و رقیب ضدایرانی متصل به پولهای کثیف و خونآلود آلسعود، میلیون دلاری برای جذب دستچندمها و ورشکستهها هزینه میکنند.
به کیفیت برنامه یلدایی او اگر توجه کنیم، روی صحنه راه میرود و مردم را در کشاکش فشار سخت اقتصادی با طنازی جانانهاش میخنداند. در شرایط فعلی انتقاد میکند و هم مخاطبش را میخنداند، به عبارت سادهتر اگر به مباحث روانشناسی سیاسی کلان ناخنک نزنیم و این گزارش را ساده به سرمنزل مقصود برسانیم، کاری که مهران مدیری انجام میدهد برای حاکمیت میلیارد میلیارد تومان ارزش دارد تا التهابات اخیر دستکم ساعتی آرام گیرد. برای مدیری همین بس که یک جرثومه سیاسی مثل امیرعباس فخرآور به دلیل ساخت همین برنامههای طنز - به زعم برخی "تکراری"- و شاد کردن مردم، او را علنا تهدید میکند.
اینکه مدیری با همان لحن شیرین وقتی میگوید: من هم جمعه صبح فهمیدم که برنامه دورهمی داریم، ملت معترض، خشمشان با قهقهههای مستمر تسکین پیدا میکند. و میلیونها دلار سرمایهگذاری ایران اینترنشنال و امبیسی سعودی و منوتو را دود میکند! و گناه بزرگ مهران مدیری همین خنداندن مردم است. او یک تنه روی صحنه میایستند و با یک جمله، هم مردم را از ته دل میخنداند و هم در ساختارها و کلیشههایی را به چالش میکشد که دهها مقاله و نقد نمیتواند. اساسا این روزها خنداندن مردم گناه بزرگ و نابخشودنی است و تنها باید از بدبختی گفت و سریالهایی ساخت که سراسر سیاهی و تباهی جامعه ایرانی را به تصویر میکشد.
تفاوت مهران مدیری و رضا رشیدپور نیز همین است. رضا رشیدپور سالها قبل (در سال 1387) مهدی کروبی را روی آنتن آورد و به او توصیه کرد در انتخابات بعدی شبها نخوابد تا میزان رای او جابجا نشود ( مثلث شیشهای- یکسال قبل از انتخابات). یا در برنامه اینترنتی دیگری، تا توانست برای جناح رقیب دولت مستقر تبلیغ کرد تا به کمپینهای تبلیغاتی راه یافت و بعد هم مسیر آمدنش به تلویزیون هموار شد.
البته حرجی بر رشیدپور نیست؛ او یک مجری است و اتفاقا مجری بسیار توانمند و مجربی هم هست که یکی از موفقترین برنامههای صبحگاهی را برای مدت طولانی روی آنتن داشت و الحق در موارد بسیاری جریان ساز بود. اما او اگر برند سرشناسی به برنامهاش نیاورد، مخاطب، رشیدپور «خالی، خالی» را خیلی تماشا یا تحمل نمیکند. مهران مدیری {همیشه خوش تیپ} گونی بپوشد و روی تخت کثیف بنایی یک حوض برنامه اجرا کند، یا حتی برنامه اجرا نکند و فقط جلوی دوربین بنشیند و در آن زل بزند، دهها میلیون ایرانی را سرگرم و دلشاد میکند.
تفاوت دیگر این است که مدیری هیچ وقت از غوغای روحانی نگر برای ملت مدیحهسرایی نکرده است. در هیچ انتخاباتی «کیفکِش» {تکیه کلام مسعود فراستی} هیچ نامزد منتخبی نشده است. و با انتقادات طنازانهاش، گریبان راست و چپ را گرفته است.
این بار، تیر اول به مدیری را فرهیختگانِ اصولگرا رها کرد؛ سپس محمد قوچانی روزنامه سازندگی در مقام روابط عمومی دولت وارد عمل شد. تیتر زدند مرد میلیارد تومانی ! البته جای عکس مهران مدیری باید عکس برخی وابستگان به گردانندگان همین دولت را منتشر میکردند، اما این هنرمند مردمی، سلول امنیتیهای در قدرت را لرزانده بود. تیشه به ریشه گفتمانی زده بود که هر شب خواب پسا هزار و چهارصدی میبینند. حالا نقل قول فراستی از آوینی بزرگ مصداق پیدا میکند: حمله گازانبری به مهران مدیری.
دو ور سیاسی کشور با دستمایهای دروغین که بعدا توسط مدیران رسانه ملی تکذیب شد، «مدیری» کُشی به راه انداختند، تا این عنصر مردمی و همیشه دوست داشتنی را به سزای اعمالش برسانند. دکتر رضاپورحسین مشاور عالی معاون سیما خیلی سریع اقدام به تکذیب ارقام اعلام شده کرد. البته همچنان به خاطر میآوریم که روزنامه شرق پس از اعلام برائت مهران مدیری در پرونده اتهام دریافت وام میلیاردی از موسسه ثامنالحجج، مجبور به عذرخواهی از این برنامه ساز موفق تلویزیونی شد.
نکته جالب خودمهمپندارهایی هستند که در این میان سعی میکنند، برنامه مهران مدیری را اروتیک معرفی کنند تا دامنه اتهام زنی به مهران مدیری در یک هفته اخیر افزایش پیدا کند. حالا عکسهایی از مهران مدیری در چند متری خانمی منتشر شده که در فضای مجازی با عنوان اتهامی «دوست دختر مدیری» نشر داده میشود.
تکتک بانوان بازیگری که طی این سالها با مدیری همکاری داشتهاند میتوانند به سلامت اخلاقی مدیری گواهی دهند. او به گواه همکاران بانویی که با او همکاری داشتهاند، شیطنتهای قابل اعتنایی دارد که با تکمیل مثلث او ، سیامک انصاری و علیرضا عصار قالب معصومانهای به خود میگیرد. خوشی از این حلقه سه نفره فراتر نمیرود. این تنها خلاف مهران مدیری است، بگو بخندهای صمیمانه با عصار و سیامک انصاری.
در کارنامه مدیری همکاری با هیچ جریانی که در آن پول مشکوک باشد، نمیتوان جستجو کرد. سریال هیولای او به مراتب از برنامه دورهمی، سیلی محکمتری به حلقههای فساد است که پشت دربهای آهنین تصمیمسازی میکنند تا سرمایههای مردم را به یغما برند. "عطسه" و "شوخی کردم"، تولیدات مدیری نگاه انتقادی محکمی به شرایط سیاسی - اجتماعی معاصر دارد. او به هیچ حزب سیاسی باج نداده است و به همین دلیل بیرقیب است.
حال سئوال مهم این است که در عکسهایی که از مدیری منتشر شده - و مربوط به سالهای قبل است-، آیا گزاره غیراخلاقی در رفتار مدیری نمود دارد؟ آیا حضور مدیری در کنار زنی که او را همراهی میکند، اتهام اخلاقی برای او محسوب میشود؟
دوران بزن و در رو تمام شده است. معاونت سیما در این مقطع با حمایت و قاطعیت بیشتری باید او را به شبکه نسیم بازگرداند، این اتفاق باید درباره رامبد جوان نیز تکرار شود تا شبکه نسیمِ محبوب مردم، از هنرمندان دوست داشتنی تهی نشود.
در پایان استناد خواهیم کرد به یک گفتوگوی خصوصی با مرحوم خشایار الوند که هیچگاه منتشر نشد.
خشایار الوند در این گفتوگو اشاره میکند: از مشایی تا ظریف ، هیچ سیاستمداری به دعوت عوامل تولید سریالهای مهران مدیری، پشت صحنه آثار او حاضر نشده است. مشکل مدیری این است که در کنار هم میخندند، از خوداپوزیسون پنداری متنفر است، اما در لابهلای خندههایش با هر سیاستمداری، حرف مردم را به طرفِ طالب همنشینی، منتقل میکند.