سرویس فرهنگ و هنر مشرق - پوشش و لباس، یکی از عناصر و نمودهای بیرونی «هویت» یک جامعه هستند و بسیاری از تحولات درونی یک جامعه، تغییرات فکری و اعتقادی و ترجیحات و اولویتهای اقشار جامعه، از روی تغییرات در پوشش و آرایش افراد آن جامعه خود را نمایان میسازد. مضافاً این که پوشش جزو اصلیترین نمادهای حامل هویت بومی و ملی نیز هست.
در این عرصه بسیار مهم، عملاً چند سالی است که شاهد یک نوع «نظارت زدایی» و از بین رفتن بسیاری از هنجارهایی هستیم که حتی در جوامع کاملاً سکولار و غیردینی نیز از اهمیت برخوردار هستند. در سایهٔ همین خنثایی و بی عملی دستگاههای مربوط و نظارت زدایی، واردکنندگان و تولیدکنندگان پوشاک، عمدتاً هر آن چه که دل تنگشان میخواهد وارد یا تولید میکنند و انواع و اقسام لباسهای ناهنجار و بی هویت وارد بازار ایران میشود.
چند سال پیش، برخی گزارشهای منتشر نشده حکایت از آن داشت که یک سفارتخانه خارجی در تهران، شماری از دختران و زنان جوان را استخدام کرده بود تا در ساعاتی معین، در خیابانها و معابر پرتردد پایتخت با الگوهای پوششی خاص چندین بار رفت و آمد کنند تا الگوهای لباس آنان در ناخودآگاه زنان و دختران دیگر تهنشین شود.
با اینحال، آنچه که بیش از هر چیز به رواج پوششهای ناهنجار میدان داده است، این رهاشدگی عرصه نظارت و ساماندهی در حوزه مد و لباس است که دست تولیدکنندگان و واردکنندگان را برای تولید و وارد کردن هر سبک و مدی، هر چقدر دور از فرهنگ و عرف جامعه ایرانی، باز گذاشته است.
در یکی از آخرین تحولات در این عرصه، اخباری از برنامههای پشتپرده برای ترویج مدلهای پوشش «شفاف» یا «بدننما» یا در اصطلاح فرنگی «ترنسپَرنت Transparent» در بهار و تابستان سال آینده به گوش میرسد. لباسهای شفاف، عملاً هم پوشش هستند و هم نیستند و از این لحاظ کاملاً نماد وضعیت «خنثی سازی» نهادهای متولی در دولت اعتدال هستند که «هم هستند و هم نیستند».
مانتو بدننما فاز آخر به تمسخر گرفتن هر نوع حجاب و پوشش (نه فقط پوشش مطلوب نظام رسمی) است. پوشیدن لباس شیشهای و شفاف در خود غرب هم دلالتها و معانی کاملاً مشخصی از سوی پوشنده دارد و هیچ دختر و بانوی محترمی که واجد هر سطحی از شان و جایگاه اجتماعی است، هیچگاه چنین پوششی بر تن نمیکند. اما حالا خبر میرسد که قرار است مراکز عمده «تولید» پوشاک زنانه در همین پایتخت، یعنی مرکز یک کشور اسلامی، هزاران دست از این نوع پوشش را برای بهار و تابستان آینده تولید و روانه انبار کنند.
این حمله و هجمهای دووجهی به کرامت زن ایرانی و حمیت و حساسیت مرد ایرانی است، چرا که از یک سو، پوشش شیشهای، بروز و ظهور عینی همان نگاه «کالا انگار» به زن است که شخصیت و شان انسانی او را به هیچ میگیرد و تنها وجه وجودی او را «تن نمایی» میداند و البته سناریوی رواج «پوششی که هم هست و هم نیست»، در درازمدت، کرخت و فلج شدن حساسیت و غیرت مرد ایرانی را هدف قرار میدهد که باز ضرر نهایی آن به زن ایرانی میرسد که روان و ذهن مردان نه متوجه قابلیتهای وجودی زن، که متوجه مسابقه جلوه نمایی و جلوه فروشی زنانه باشد.
در بیان دلایل و عوامل سقوط حکومت پرشکوه و متمدن اسلامی در شبه جزیره ایبری و اندلس معروف، دو عامل زیر هم ذکر شده است که مسلمانان:
- لباس ساده خود را که نشانه صبر و تحمل و کار و فعالیت و کوشش بود، از تن به در کردند و لباس حریر و دیبای اروپاییان یعنی جامه تن پروری را به تن کردند.
- دختران زیبا و طناز اروپایی که در همه جا مأمور دل ربایی از جوانان مسلمان بودند، با دقت هر چه بیشتر مأموریت خود را انجام داده، در نتیجه جوانان مسلمان تا نیمههای شب در گوشههای مهمان خانههایی که میعادگاه دختران اروپایی بود، به سر میبردند.
حال سؤال اساسی این است که این مسأله بالاخره تا کی قرار است لاینحل باقی بماند و آیا امسال هم مانند سالهای گذشته شاهد افزایش ابتذال در سبکهای پوشش عرضه شده خواهیم بود؟ آیا نهادهای متولی حوزه پوشش و لباس بهویژه کارگروه ساماندهی مدولباس وزارت ارشاد و اتحادیه صنف پوشاک برای این موضوع تدبیری اندیشیدهاند؟ آیا هشدار لازم به تولیدکنندگان و طراحانی که در سال گذشته سبکهای مبتذل را طراحی و تولید نمودند، داده شده است؟