ایمی شرمن-پالادینو در خانم میزل شگفتانگیز The Marvelous Mrs. Maisel بهراحتی توانسته مشکل معمول افت جذابیت سریال در فصل دوم را حل کند. خانم میزل شگفتانگیز با بردن جایزهی گلدن گلوب و امی به عنوان بهترین سریال کمدی سال، و محبوبیت اپیزودهای یکساعتهاش به خاطر ریتم تند و محوریت خانمها باعث شد تا بین سریالهای مطرح باقی بماند.
این نگرانی وجود داشت که آیا در فصل دوم ریتم تند و فضای شیک و مرفه دههی پنجاه حفظ میشود یا نه.
همچنین بخوانید:
آقای ربات Mr. Robot فصل چهارم – واقعیترین تصویری که سریال ها از هکرها نشان دادهاند
اما شرمن-پالادینو — سازنده، نویسنده و کارگردان — در همان قسمت اول فصل دوم، شخصیت تازهای وارد میدان میکند و همچنین بینندگان را به پاریس میبرد: رز وایسمن (مارین هینکل)، به دلایلی که شرمن-پالادینو بر ما فعلا معلوم نمیکند، ستارهی اصلی سریال میشود. سفر رز به همراه خانوادهاش، نمایانگر بینشی است که دخترش، میج (ریچل برازنان)، در فصل یک به آن دست یافت. به این ترتیب، ارتباطهای بین اعضای خانواده را جذابتر و عمیقتر کرده و کلی مطلب برای ارائه در مقام استندآپکمدین فراهم کرده است. به عبارت دیگر، بدون جابهجا شدن بین صحنههای مختلف، نمایشی جدید را ارائه میکند.
اما صبر کنید، باز هم هست. در پنج قسمت اولِ فصل دوم، در عین پرداخت جذابی از شخصیتها، داستان فراتر از خانم میزل گمنام میرود، و به زنانی نگاه میکند که آمادهاند به مردسالاری واکنش نشان دهند. برازنان، بهحق، در مرکز صحنه باقی میماند و بیننده تماشا میکند که چطور روی صحنه شخصیتش ساخته و پرداخته میشود — بهعلاوه نویسنده راههای جدیدی پیدا میکند تا پیازداغ برنامههایش را زیاد کند. خانم میزل شگفتانگیز با اینکه چندان دغدغهی قشر کارگر را ندارد، اما حسن نیتش به آن تحرک و شادابی میدهد. طرفداران بدشان نخواهد آمد، و علاقمندانی هم جلب خواهد کرد.
شروع فصل جدیدی که خوب از کار در آید، لزوماً به این معنا نیست که بخت بلندش ادامه هم داشته باشد. در فصل جدید، انگار بازیگران و دیگر عوامل صحنه، به جای آنکه به سختی فصل پیشین کار کنند، دارند از شیرینی موفقیت آن لذت میبرند. اما میزل در این فصل هم نشان میدهد که از عهدهی کار خوب بر آمده است. بخش سفر به پاریس نسبتاً طولانی است، ولی برای روند داستان مهم است چون به پرداخت شخصیتهای رز و همسرش، ایب (تونی شالوب)، میپردازد.
درست موقعی که رز به نقش مادری نامطبوع در میآید، ایب از نقش پدری بیتفاوت بیرون میآید، پدری که توجه چندانی ندارد و فقط به اندازهی گذران زندگی کار میکند. هینکل که تماشایش همواره مایهی لذت است، با گذشت زمان شکوفا میشود، تکههای خردمندانهای چاشنی شخصیت رز میکند و هر وقت جا میخورد آسیبپذیری رقتانگیزی نشان میدهد.
رفتن از قارهای به قارهی دیگر باعث نمیشود تا میج کمتر به روی صحنه برود. در فصل دوم خانم میزل شگفتانگیز میزان صحنههای کمدی حتی بیشتر هم میشود. نویسنده و کارگردان سعی داشتهاند روند سریال خاص و متفاوت باشد، نه اینکه صرفاً خلاصهای باشد از آنچه به تازگی اتفاق افتاده است. میج بناست که پیشرفت کند و این پیشرفت در زمانبندی، محتوا، و ارائهی او خودش را نشان میدهد (که البته سرعت هیچوقت مسئلهی اصلی نبوده است). کمدی بازی میج پشت میکروفون انگار ادامهی چیزی است که در زندگی واقعی روی میدهد — وقتی برای هر تکه گفتگویی جوک مینویسید، جای زیادی برای عالی کردن آنچه برای اجراهای پنجدقیقهای میج باید نوشته شود باقی نمیماند — اما شرمن-پالادینو راههایی پیدا میکند تا کمدین خود را به درخشش وا دارد.
سفر به پاریس تنها سفر در فصل دوم نیست.
در اواسط این فصل، تعطیلات تابستانی در «کتاسکیلز» مقدار زیادی شور و نشاط به سریال میدهد، و در کنار آن نگاهی گذرا به خانم میزل غرغرو. (نه، جوئل نیست، که در فصل اول میزان زیادی توجه را، به ناحق، از آن خود کرده است و در این فصل اوضاع متعادلتر میشود.) وقتی «میج» خبر مسافرت دو ماهه در سالش به کتاسکیلز را به سوزی (الکس بروستاین) میدهد، سوزی حیرت میکند. دو ماه؟ چطور میتواند دو ماه خانه، بچهها، و اجراهایش در نیویورک را ول کند؟ میج در جواب میگوید: “شهر تابستانها خاموش میشود”.
البته نه برای همه! با اینکه خانم میزل شگفتانگیز قصد ندارد به قشر کارگر بپردازد، اما خیلیوقتها نسبت به تلاش شخصیتهایی که بناست تلاش کنند بیتوجهی نشان میدهد. سوزی به میریام تأکید میکند تا به کار استندآپ کمدین خود ادامه دهد تا از پس هزینههای مالی زندگی بر بیاید. اما میبینیم که برنده شدن در مسابقهی مایوی کلوپ برایش اهمیت بیشتری دارد. وقتی رز به پاریس میرود حرفی از درآمد خودش نمیزند و همچنان از درآمد شوهرش در نیویورک ولخرجی میکند.
در ضمن، سریال به این نمیپردازد که چه کسی دارد از بچهها مراقبت میکند، چه کسی نمیتواند یک روز کاری را از دست بدهد، و چه کسی است که نتواند مشکلش را با پول حل کند. در بیشتر بخشهای داستان سوزی ملاحظاتی دربارهی نگرانیهای واقعی وجود دارد. بعضی مواقع میزل خیلی راحت تحتتأثیر قرار میگیرد اما به دردسر نمیافتد، ولی وقتهایی هم هست که پیش خود فکر میکنید اگر این خانم شیک و پولدار نبود، آنوقت چه اتفاقی میافتد؟
شرمن-پالادینو شاید همهی ملاحظات و دغدغهها را وارد داستان خانم میزل شگفتانگیز نکرده باشد، اما آنچه پیش رو گذاشته بسیار جذاب از کار در آمده است. طراحی لباس و کادربندی و فضاسازی سریال محشر است. هر قسمت آن حس و حال گرم و مطبوعی دارد. شرمن-پالادینو نه فقط مشکل افت جذابیت فصل دوم سریال را حل کرد، بلکه آن را برعکس نیز کرد: اگر اشکالات کوچک را کنار بگذارید، خانم میزل شگفتانگیز از آن چیزی هم که بود بهتر شده است.
این مطلب برگرفته از نوشتهی بن ترورس در وبسایت ایندیوایر بود.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
جن چنی Jen Chaney ؛ والچر Vulture
مانند فصل اول، جذابیت اصلی و موتور پیشران خانم میزل شگفتانگیز خود خانم میزل و سوزی هستند. هر بار که داستان سریال، تمرکز خود را از آنها گرفته و به ایب و رز یا جوئل، کسی که حالا با والدینش زندگی میکند، بیشتر میپردازد، کمی از شور و هیجان خود را از دست میدهد. خوشبختانه این حاشیهپردازیها هرگز به درازا نمیکشد.
کارولین فرامک Caroline Framke ؛ واکس VOX
این سریال در ظاهر یک کار قوی در دنیای قهرمانهای باهوش زن و مردم خوبی که عاشق آنها هستند، است که توسط شرمن-پالادینو به تصویر کشیده شده است. اما خانم میزل شگفتانگیز علاوه بر آن، نمایشی باشکوه از زنی است که تمام خشم خود را به شکلی که هیچکس — و همینطور خودش — انتظارش را نداشت رها میکند؛ اتفاقی که به زودی فراموش نخواهد شد.
سوفی جیلبرت Sophie Gilbert ؛ آتلانتیک The Atlantic
این سریال قاعدتا نباید با این رویکرد موفق میشد، اما شده است. برازنان، کسی که نقشآفرینی به یاد ماندنی از خود در «خانهی پوشالی» به جا گذاشت، در نقش میج میدرخشد. او در دنیای مردان، هم سادهلوح به حساب میآید و هم دستکم گرفته میشود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
555