وقتی صحبت از کریسمس و سال نوی میلادی می شود شاید یکی از اولین چیزهایی که در ذهن تداعی می شود بابانوئل باشد، همان پیرمرد ریش سفید و لباس قرمز فربهی که سورتمه ی مملوء از هدیه اش را گوزن هایی پرنده به حرکت درمی آورند. اما اگر تا به حال برای شما هم این سؤال پیش آمده که بابانوئل کیست و آیا اصلاً شخصیتی واقعی بوده، با این مطلب همراه باشید.
بابا نوئل یا همان سانتا کلاوس از ابتدا این پیرمرد ریش سفید و لباس قرمزی که امروز می شناسیم نبود. اینطور که گفته می شود در قرن چهارم در یونان شخصی واقعی به نام نیکلاس قدیس زندگی می کرد که به هدیه دادن معروف بود.
سینترکلاس یا همان نیکلاس قدیس در زبان هلندی، هر سال در میانه ی ماه نوامبر در حالی که کلاه اسقفی زرشکی رنگی به سر داشت، با قایقی مملوء از هدیه راهی هلند می شد و در آنجا با اسب سفید رنگش دور می گشت و هدایایش را میان مردم پخش می کرد. به مرور زمان تصویر سینترکلاس به شکل سانتا کلاوس یا همان بابانوئل امروزی در آمد و اسب او هم تبدیل به سورتمه ای با گوزن های پرنده شد.
اما یکی از سنت های کریسمس که منشأ آن افسانه ی بابانوئل است، آویزان کردن جوراب بالای شومینه است.
طبق افسانه ها، وقتی به گوش نیکولاس قدیس رسید که بیوه مردی نگران است سه دخترش به خاطر فقر زیادشان هرگز نتوانند ازدواج کنند، محل زندگی آن ها را پیدا کرد و یک شب از راه دودکش به داخل خانه ی آن ها رفت. در آنجا چشم نیکولاس قدیس به جوراب های دختران مرد افتاد که آن ها را بالای شومینه گذاشته بودند تا خشک شوند. او جوراب ها را با سکه های طلا پر کرد و خانه ی آن ها را ترک کرد. صبح روز بعد وقتی دخترها از خواب بیدار شدند، متوجه شدند که بالاخره می توانند جهازشان را تهیه و ازدواج کنند. با تداوم این افسانه این اعتقاد در میان مردم به وجود آمد که اگر جوراب های خیس شان را بالای شومینه خشک کنند بعداً در آن ها پول پیدا خواهند کرد.
حالا هم کودکان مسیحی جوراب های خود را آویزان می کنند تا بابانوئل در آن ها برایشان هدیه بگذارد.
اما تأثیر بابانوئل در سنت های کریسمس به همینجا ختم نمی شود.
حتماً تا به حال متوجه شده اید که کریسمس تمی سبز و قرمز دارد و در ایام کریسمس و سال نوی میلادی، همه چیز از تزئینات گرفته تا هدایا رنگی سبز و قرمز دارند. شاید این سؤال برایتان پیش آمده باشد که چرا همه چیز کریسمس سبز و قرمز است و اصلاً چه شد که این دو رنگ برای کریسمس انتخاب شدند.
همه چیز از قرن ها پیش شروع شد. سلت های عهد باستان درخت سبز و قرمز خاس را به خاطر همیشه سبز بودنش مقدس می دانستند و معتقد بودند وظیفه ی این درخت، زیبا نگه داشتن زمین در فصل بی روح زمستان است. به همین دلیل آن ها و دیگر اقوام در جشن هایی که به مناسبت انقلاب زمستانی برگزار می کردند، خانه های خود را با درخت خاس تزئین می کردند تا در سال پیش رو خانواده ی آن ها حفظ شود و شانس به آن ها رو آورد.
سنت ترکیب کردن رنگ های سبز و قرمز تا قرن چهاردهم ادامه یافت، یعنی زمانی که از این رنگ ها در کلیساها برای رنگ کردن پارتیشن هایی استفاده می شد که حضار کلیسا را از کشیش و محراب جدا می کرد. احتمال می رود این مرز فیزیکی مردمان عصر ویکتوریا را به فکر انداخت از رنگ های سبز و قرمز برای تداعی کردن مرز میان سال سپری شده و سال جدید در زمان کریسمس استفاده کنند.
اما جدا از سنت های مذهبی، شخص دیگری هم در تبدیل سبز و قرمز به رنگ های کریسمس نقش به سزایی داشته. این شخص هادون ساندبلوم بود، هنرمندی که کوکاکولا او را استخدام کرد تا برای آگهی های تبلیغاتی این شرکت یک بابانوئل بکشد.
تا پیش از آن تصویر ثابتی از بابانوئل ترسیم نشده بود. بابانوئل معمولاً مرد لاغر اندامی بود که رنگ لباسش گاهی آبی بود، گاهی سبز و گاهی هم قرمز. اما بابانوئل ِ ساندبلوم فربه و خندان بود و لباسی قرمز رنگ به تن داشت. تبلیغات کوکاکولا شهرت و محبوبیت زیادی پیدا کردند و بابانوئل ِ ساندبلوم برای مردم به عنوان بابانوئل اصلی رسمیت پیدا کرد.
اگر دوست دارید درباره ی کریسمس و معنای سنت های آن بیشتر بدانید مطلب دیگر ما را هم از دست ندهید: «کریسمس» و هر آنچه همیشه می خواستید درباره سنت هایش بدانید