این روزها مخاطبان تلویزیون و طرفداران سریالهای خانوادگی شاهد پخش سریالی هستند که توانسته با داستان جذاب خود و شخصیتهای پرتعداد در جذب مخاطب موفق عمل کند.
سریال «وارش» با نام قبلی «بهترین سالهای زندگی ما» به کارگردانی احمد کاوری، محمودرضا تخشید و بازی بازیگرانی همچون بهنام تشکر، علیرضا کمالی، الهام طهموری، علیرضا جلالیتبار، هدایت هاشمی، شهرام قائدی، ساناز سماواتی، رحیم نوروزی، افشین سنگچاپ، نیلوفر شهیدی، رامین راستاد، نسرین بابایی، فرخ نعمتی، برزو ارجمند و... مجموعه تلویزیونی شبانه شبکه سه سیما است.
در ادامه سلسله گفتگو با بازیگران این سریال، پای صحبت نسـرین بابایـی نشستهایم که در این مجموعه ایفاگر شخصیت اصلی سریال یعنی «وارش» در دوران میانسالی است.
چگونه به پروژه سریال وارش پیوستید؟ آشنایی شما با آقای کاوری از کجا آغاز شد؟
من با کارهای آقای احمد کاوری آشنا بودم و میدانستم که درصدد ساخت یک سریال در استان گیلان هستند؛ آقای کامبیز دارابی که مجری طرح سریال هستند پس از دیدن بازی من در فیلم سینمایی ناهید به کارگردانی آیدا پناهنده، من را برای بازی در نقش وارش به کارگردان معرفی کردند. آقای کاوری هم اعتماد کردند و این شروع کار من در این مجموعه تلویزیونی بود.
هنگام پیشنهاد نقش و مطالعه فیلمنامه، شخصیت وارش در میانسالی برای شما چگونه ترسیم شد؟
وقتی به پروژه دعوت شدم، قسمت دوازدهم تا هجدهم سریال در اختیارم گذاشته شد، چراکه قسمتهای بعدی در حال بازنویسی و نگارش بود. از گروه محترم کارگردانی خواهش کردم تا متن قسمتهای قبلی را هم در اختیارم بگذارند؛ به این ترتیب من همه فیلمنامه را مطالعه کرده و نقش وارش را به مرور در ذهنم پرورش دادم. با گفتگوهایی که با آقای کاوری داشتم و برای اینکه درک درستتری از فضای کلی کار بدست بیاورم بخشی از سکانسهای جوانی وارش را در اختیارم گذاشتند که با شناخت بهتری به ارائه نقش بپردازم.
لازم است بگویم که تأثیرگذاری شخصیت وارش بر پیشبرد زندگی پسرانش جاوید و یوسف، با بزرگشدن آنها پررنگ میشود. مادرم همیشه میگوید بچهها هر چقدر که بزرگ میشوند مشکلاتشان نیز با آنها بزرگتر میشوند و این برای پدر و مادر نگرانی بزرگتری است. با توجه به اینکه هم آقای امیر رضا دلاوری عزیز و هم علیرضا جلالیتبار عزیز چند سالی از من بزرگتر هستند، مطمئناً ایفای نقش چنین شخصیتی برای من آسان نبود.
وارش در طول فیلمنامه به تدریج پیرتر میشد و این روند برایم بسیار جذاب بود و مرا با چالش مواجه میکرد. از نگاه من وارش یعنی مادرم؛ وارش یعنی زنان سبزرنگ و ایثارگر گیلان که ایثار، گذشت و صبر را در زندگی از وظایف خود میدانند.
قصه آدمهایی شبیه به وارش یا اهالی این منطقه چقدر برایتان آشنا بود؟
همه ما بارها درباره آدمهایی مثل وارش شنیدهایم که خودشان را فدا میکنند تا فرزندانشان به تکامل برسند. باوجود این که خودشان قربانی هستند، اما هرگز به دنبال قربانیکردن نیستند و با گذشت و فداکاری رسم زندگی را به فرزندانشان میآموزند. رسمی که جز با سختی و رنج بدست نمیآید. در نتیجه وقتی به مادرانمان نگاه میکنیم که با رنج و سختی کولهباری از تجربه را با خود دارند، رد پای وارش را در شخصیت، گفتار و شیوه برخوردشان به وضوح میبینیم.
هر چقدر که سن «وارش» بیشتر و مشکلاتش زیادتر میشود، تغییراتی را در صدا و گویش و حتی راه رفتن خودم لحاظ کردهام
خیلی دور نیست؛ فقط کافی است با دقت بیشتری به دور و برمان نگاه کنیم تا تعداد زیادی وارش را با شناسنامهها و نامهای مختلف ببینیم؛ درست مثل «تراب» که در اطرافمان زیاد است. فقط کافی است دقیقتر و بهتر به بزرگترها نگاه کنیم و دفتر خاطراتشان را ورق بزنیم. من به راحتی در نگاه خسته مادرم، زندگی آدمهایی مثل وارش را در تمام طول این سالها مرور کردهام.
در ابتدای پخش سریال اعتراضاتی از طرف برخی از اهالی استان گیلان به آن صورت گرفت. با توجه به این که برخی از عوامل و بازیگران خودشان شمالی بودند، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
گاهی برخورد عجولانه باعث پنهان شدن حقایق میشود، این حقایق تا جایی خدشهدار شد که به عقیده من عدهای سریال را ندیدند و شروع به اظهارنظر درباره آن کردند.
در این سریال دیدیم که «وارش» با تمام سختیهایی که در جوانی متحمل شده، زیر بار مشکلات خم به ابرو نمیآورد و حالا منتظر به بار نشستن دو میوه درخت زندگیاش یعنی جاوید و یوسف است. چیزی که که آرزوی هر پدر و مادری است. گیلانیهای عزیز متوجه شدند که این سریال چقدر با سبک زندگی و فرهنگ گیلان همسو است.
بعد از این که در صفحه مجازی من چندین هزار پیام بهناحق برایم ارسال شد، برخی از همان دوستان امروز مدعی میشوند که پیشداوری کردهاند. الان هم سریال را دنبال میکنند تا جایی که برایم نوشتهاند با ادامه سریال فهمیدیم که وارش یک زن اصیل گیلانی است.
به نظر میرسد شخصیت میانسالی وارش به نسبت سایر شخصیتها کمدیالوگتر بوده و بیشتر مبتنی بر بازی در سکوت و انعکاس احساس در حالت چهره است؛ برای این موضوع بیشتر به تجارب تئاتری خودتان تکیه کردید یا از راهنمایی کارگردان و مشورت با بازیگران و تمرین همزمان بهره بردید؟
البته من با نظر شما چندان موافق نیستم اگر با دقت بیشتری سریال را ببینیم وارش تکگویی و مونولوگهایی دارد که گاهی چند دقیقه به طول میانجامد. اما اینکه میگویید در جاهایی بازی در سکوت دارم، باید بگویم صحنههای حسی به این صورت در سریال زیاد دیده میشود که بنا به خصلت این شخصیت چنین بازیای را میطلبد.
به خاطر دارم در سکانس دادگاه، برداشت اول را که گرفته شد بسیار دوست داشتم. به آقای کاوری عزیز هم گفتم، ولی ایشان اصرار به برداشت مجدد داشت. امروز که به سکانسهای دادگاه نگاه میکنم متوجه میشوم که چقدر نگاه آقای کاوری به کاراکتر و هدایت بازیگر درست بوده؛ آن نوع بازی که آقای کاوری میخواست با بازی من متفاوت بود و این جاست که قریحه یک کارگردان در کار خودش را نشان میدهد. خوشحالم که بخش عمدهای از تواناییهای خودم را به هوشمندی کارگردان سپردم تا به ارائه هر چه بهتر این نقش کمک کند.
شما در چند کار قبلی خودتان هم کمابیش نقش یک زن رنج کشیده را البته با ویژگیهای متفاوت ایفا کردهاید. با این حال به نظر میرسد به تکرار نرسیدید. این تفاوتها را چگونه در نقش پیاده میکنید؟
شاید بین نقشی که در فیلم سینمایی فراری به کارگردانی آقای داوودنژاد و تلهفیلم پاییز به کارگردانی مهدی بوستانپرور ایفا کردم شباهتهایی باشد، اما بقیه نقشهایی که ایفا کردم متفاوت بودهاند. برخی از نقشها با وجود شباهتهای ظاهری، بسیار متفاوت و از هم دور هستند. هر شخصیتی زندگی، قصه و کنش و واکنشهای مختص به خودش را دارد. وقتی به عنوان بازیگر برای یک نقش شناسنامهای در نظر بگیرید این تفاوتها در کاراکترهای به ظاهر مشابه خودش را نشان میدهد.
وقتی پخش سریال آغاز شد، آن را چگونه به دوستان و اطرافیانتان معرفی میکردید؟
معمولاً این گونه میگفتم که سریال وارش را حتماً ببینید، چون یک مجموعه تلویزیونی با ریتم مناسب فیلمنامه، کارگردانی درست وانتخاب صحیح بازیگران است. یعنی هر کدام از بازیگران سر جای خودشان هستند. طراحی چهره پردازی آقای داریوش صالحیان باورپذیر است که متناسب با شخصیتها شکل گرفته و به باور پذیری آنها نزد مخاطب کمک مضاعفی کرده است. یک ویژگی دیگر، کشش دراماتیک داستان است و اینکه فرهنگ و محیط استان گیلان را به خوبی توصیف کرده است.
به گریم اشاره کردید؛ به نظر میرسد برخلاف بسیاری از بازیگران هم نسل خودتان و حتی نسل پیش از خودتان از گریمهای سنگین و بازی در نقش شخصیتهای مُسن واهمهای ندارید!
ببینید، وقتی بازیگر نقشی را انتخاب میکند یا برای ایفای آن انتخاب میشود، وظیفه ذاتی اوست که در خدمت نقش باشد، امکان دارد نقش یک دختر دانشجو را بازی کند که سن او کمتر از بازیگر است؛ نقشی که در فیلم سینمایی ناهید برایم اتفاق افتاد. گاهی هم پیش میآید که مثلاً نقش یک پزشک متخصص که به سن واقعی خودم نزدیک است را ایفا کنم. این موضوع هم در فیلم سینمایی مغز استخوان به کارگردانی حمید رضا قربانی که در حال فیلمبرداری است اتفاق افتاده است.
در سریال وارش، همانطور که اشاره کردم هم امیر رضا دلاوری عزیز و هم علیرضا جلالی تبار عزیز که نقش پسران من را بازی میکردند، چهار، پنج سال از من بزرگتر هستند. ضرورت داستان و فیلمنامه است که باید خودم را با آن منطبق کنم. اتفاقاً ایجاد این چالشها میتواند برای هر بازیگری جذاب باشد البته تا جایی که بازیگر را دچار کلیشه نکند.
امسال شما تقریباً همزمان با سریال وارش فیلم لیلاج را هم روی پرده داشتید. این همزمانی چه نگرانیها و مسئولیتهایی برایتان دارد؟
البته من در سریال محکومین به کارگردانی سید جمال حاتمی هم عهدهدار یکی از نقشهای اصلی بودم که قرار بود همزمان با سریال وارش پخش شود، اما شبکه یک پخش سریال محکومین را به تأخیر انداخت، اگر محکومین هم پخش میشد همزمان سه کار داشتم. واقعاً نگران نیستم چرا که در فیلم سینمایی لیلاج، سریال وارش و سریال محکومین سه کاراکتر کاملاً متفاوت را بازی کردم که هیچکدام شبیه دیگری نیست. امید دارم که در آینده هم عهدهدار نقشهایی سخت که مرا به چالش میکشند باشم.
مصاحبه با عوامل فیلم لیلاج
تا اینجای داستان، بازیگرانی همچون بهنام تشکر، علیرضا کمالی، رحیم نوروزی و شما ایفاگر نقش شخصیتهایی بودید که بازیهای متفاوت و بسیار سخت را میطلبید. نقش میانسالی وارش مثل لباسی است که متعلق به مادر شما است و شما باید آن را به سایز دلخواه خودتان درآورده و بپوشید. چه باید کرد که وقتی این لباس را به تن میکنید برازنده باشد؟
وقتی یک نقش سخت به عهده بازیگر گذاشته میشود، او وظیفه دارد جهان فیلمنامه و نگاه کارگردان به متن را بشناسد. سپس جهانبینی و آرشیو ذهنی خودش نسبت به نقش را هم با نگاه کارگردان ترکیب کند تا به نتیجهای معقول دست پیدا کند.
حالا وقتی ایفاگر نقشی هستید که بخشی از آن را بازیگر دیگری پیش برده است، کار پیچیدهتر و سختتر میشود. علاوه بر جهان نویسنده و نگاه کارگردان، دنیایی که آن بازیگر اول از خودش با نقش به اشتراک گذاشته هم با نگاه شما ادغام میشود همه چیز را سخت و پیچیده میکند.
شاید بهتر بود نقش وارش را یک نفر بازی میکرد. حضور دو بازیگر به ساختار سریال خدشه وارد نکرده است؟
زمانی که این نقش را بازی کردم و سریال پخش شد، خیلی از دوستان گفتند تو میتوانی عهدهدار نقش جوانیهای وارش هم باشی چرا که به لحاظ سنی میتوانستی هر دو مقطع را بازی کنی. مطمئناً همین جملات هم به خانم الهام طهموری عزیز گفته شده، اما به هر حال باید پذیرفت بازی کردن نقشی که از شما سی سال بزرگتر است کار بسیار مشکلی است.
خیلیها به من میگویند تو میتوانستی نقش جوانیهای وارش را هم بازی کنی
هر چقدر که سن وارش بیشتر و مشکلاتش زیادتر میشود، تغییراتی را در صدا و گویش و حتی راه رفتن خودم لحاظ کردهام. به همین خاطر فکر میکنم نگاه آقای کاوری در انتخاب بازیگر دوم برای میانسالی وارش کاملاً درست و حساب شده بوده است.
اگر نکته یا حرف ناگفتهای باقی مانده است بفرمایید.
امیدوارم بازخوردهای سریال مثبت باشد؛ تاکنون همه چیز عالی پیش رفته خیلی خوشحالم که چنین تجربهای را با عزیزانی همچون آقایان کاوری، تخشید و کامبیز دارابی و گروه سازنده وارش داشتیم. امیدوارم به همان اندازه که بازیگران و همه عوامل سریال وارش در مسیر تولید این سریال سختیهای زیادی را متحمل شدند، رضایت مردم هم فراهم شده باشد.
منبع: آنا