کسب رضایتمندی مردم، ناراحتی های روانی بدنبال دارد. زیرا رضای گروهی، در گرو خشم گروه دیگر است. همچنین به دلیل خشم پروردگار از عمل ریایی، چه بسا زمینه ناخشنودی افراد را بیشتر فراهم سازد.
همانطور که تربیت اخلاقی به زمینه های مناسب بستگی دارد، شناخت موانع و مشکلات رفتاری و رفع آنها نیز، در آن نقش اساسی دارد و موفقیت در مراحل پرورش و اصلاح رفتار، درگرو آن است. این نوع رفتارها، مانع رسیدن انسان به اهداف عالی تربیتی و اخلاقی می شوند. به تعبیر دیگر تا تخلیه نفس از این موانع صورت نگیرد، تحلیه و آراستن به صفات اخلاقی و الهی امکان پذیر نخواهد بود.
ریا و اقسام آن
رفتار ریایی، نمونه ای از این مشکلات رفتاری و اخلاقی است. ریا منزلت طلبی در قلوب مردم است، به وسیله رفتارهای پسندیده. این منزلت طلبی، به شکل های متفاوتی ظاهر می شود؛ در وضع ظاهری بدن مانند ضعف و لاغری برای وانمود کردن روزه داری و شب زنده داری. در وضع گفتار و حرکات، مثل اظهار ناراحتی دروغین به هنگام دیدن منکرات و فحشاء.
متربی، در بعد فکری، معرفتش را نسبت به پروردگار زیاد کند تا دریابد که همه به او وابسته اند و مالک سود و زیان خود نیستند. چه رسد که رضایت مردم، در سود و زیان واقعیِ فرد دیگری موثر باشد.
انگیزه ریاکار نیز، متفاوت است. گاه ممکن است باین باشد که زمینه گناه بیشتری برایش فراهم شود مانند کسی که هدفش از ریا پست و مقام است تا بدین وسیله به حقوق دیگران تجاوز کند یا رشوه بگیرد و ... . گاه نیز ممکن است در مجالس دینی شرکت کند به این انگیزه که چشم چرانی کند و دین را وسیله معصیت قرار دهد.
می توان ریا را از جهت انگیزه به دو قسم خفی (پنهان) و جلی (پیدا) تقسیم کرد. در ریای جلی، اصلا تقرب به خدا مد نظر نیست. ولی ریای خفی آن است که انگیزه اصلی آن، قرب و ثواب است و درضمن، انگیزه دیگری نیز دارد که در کیفیت یا کمیت عمل تاثیر می گذارد. مثل انجام عمل عبادی برای تقرب به خدا و در عین حال انجام آن در حضور مردم برای کسب منزلت. این عمل با آنچه دور از چشمان مردم انجام می گیرد، لااقل در کیفیت، تفاوت دارد و چه بسا در پنهان، فرد به عملش، چندان اهمیتی نمی دهد و با شتابزدگی آنرا انجام می دهد ولی در بین مردم به آرامی و با آداب ویژه عبادت می کند.
ریا از حیث متعلق نیز تقسیماتی دارد:
قسم اول، ریا در عبادت؛ با این نوع ریا، فرد هم خدا را استهزاء کرده و هم شناختی غیرواقعی از خود در چشم مردم ایجاد کرده است.
قسم دوم، ریا در ایمان؛ یا «کفر نفاق». زیرا ریاکار، کفر درونی و نفاق ظاهری را با هم جمع کرده است.
قسم سوم، ریا در فروعات اساسی؛ شخص به محبوبیت نزد مردم بیش از محبوبیت نزد خدا اهمیت می دهد و ترس از سرزنش مردم و مدح و رضایت مردم برای او از اهمیت بیشتری برخوردار است.
قسم چهارم، ریا در امور دیگر؛ این نوع، مصادیق زیادی دارد و گاهی مذموم است! مثل این که بدون وجه شرعی خود را بر خلاف واقع، به مردم نیک جلوه دهد.
گاه نیز ممکن است این نوع ریا، پسندیده باشد که در مواردی است که در اظهار خلاف واقع، مصلحتی پسندیده باشد. مانند پوشیدن لباس نو در بین مردم، به این انگیزه که مردم او را پست و حقیر ندانند. یا اینکه عیب مومنی را آشکار نمی کند و برخلاف واقع از او تعریف می نماید تا عزت وی حفظ شود.
انگیزه ریاکار نیز، متفاوت است. گاه ممکن است باین باشد که زمینه گناه بیشتری برایش فراهم شود مانند کسی که هدفش از ریا پست و مقام است تا بدین وسیله به حقوق دیگران تجاوز کند یا رشوه بگیرد و ... . گاه نیز ممکن است در مجالس دینی شرکت کند به این انگیزه که چشم چرانی کند و دین را وسیله معصیت قرار دهد.
البته باید توجه کرد که در موارد یاد شده، شخص، عمل یا ترک عملی را به انگیزه الهی انجام می دهد و یعنی عمل، مخلصانه و نه از سر ریا انجام می شود. نه این که موضوع، مصداق ریا باشد و حکمش به مستحب یا واجب تبدیل شده باشد.
راه های زدودن ریا از اعمال
١. متربی، در بعد فکری، معرفتش را نسبت به پروردگار زیاد کند تا دریابد که همه به او وابسته اند و مالک سود و زیان خود نیستند. چه رسد که رضایت مردم، در سود و زیان واقعیِ فرد دیگری موثر باشد.
٢. منافع گرانبهایی را که به موجب عمل ریایی از دست می دهد و عذابهایی را که برای خود می خرد را با سودی که به ظاهر در دنیا از این عمل بدست می آورد مقایسه کند.
٣. متوجه باشد که هر چه عمل خالصانه تر، کفه حسنات سنگین تر. در مقابل، ریا عمل را فاسد می کند و ریاکار در هر عمل عبادی حداقل دو گناه انجام داده است:
الف. به دلیل فساد عمل عبادی، عبادت را ترک کرده.
ب. به دلیل ریا گناهی را مرتکب شده است.
٤. کسب رضایتمندی مردم، ناراحتی های روانی بدنبال دارد. زیرا رضای گروهی، در گرو خشم گروه دیگر است. همچنین به دلیل خشم پروردگار از عمل ریایی، چه بسا زمینه ناخشنودی افراد را بیشتر فراهم سازد.
٥. متربی، در بعد عملی بکوشد با پنهانی انجام دادن عبادات، به تدریج خود را بر عمل خالصانه عادت دهد تا دلش صرفاً بر انجام عبادت به انگیزه رضای الهی، رضایت پیدا کند.