ماهان شبکه ایرانیان

دل‌نوشته‌های مخاطبان ایسنا برای سقوط هواپیما

مردم ایران هر یک به هر نحوی با خانواده‌های قربانیان سقوط هواپیمانی اوکراینی همدردی کردند؛ و یکی از راه‌های اصلی ابراز همدردی و تسلای خاطر، کلمه و نوشتن است.

دل‌نوشته‌های مخاطبان ایسنا برای سقوط هواپیما

سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی اتفاق تلخی بود که به‌راحتی فراموش نخواهد شد. چند روز پیش ایسنا از مخاطبان خود خواست که برای همدردی با خانواده‌های قربانیان سقوط هواپیما، خطی برای تسلیت بنویسند و به نشانی artservice@isna.ir  بفرستند. بخش نخست منتخبی از این دل‌نوشته‌ها و پیام‌های تسلیت در زیر می‌آید:

یکی از مخاطبان ایسنا به نام نیک‌اندیشی نوشته است: 

«تقدیم به بستگان و نزدیکان قربانیان فاجعه سقوط هواپیما

واقفم؛ واژه‌ای وجود ندارد که در این درد هولناک که مثل اژدها به‌ جان آدم می‌افتد که عزیزش، گل سر سبدش، نازنینش و همه چیزش را آن هم به شکل فجیع از دست داده، بتواند التیام درستی بدهد. ولی بدانید که جمعیت زیادی نه فقط از هموطنان‌مان در ایران، بلکه از سراسر دنیا فکرشان با شماست و در این  سوگ دردناک، در این رنج طاقت‌فرسا خودشان را با شما شریک می‌دانند. صمیمانه از عمق وجودم برای تک تک شما طاقت، صبر و آرامش آرزو می‌کنم. خدا به همراهتان»

علی نوشت: «مگر می‌شود باور کرد کوچ ناگهانی این همه ستاره را. غم فقدان این عزیزان حتی در تصور هم نمی‌گنجد.» 

مخاطبی به اسم علیرضا بازوند در متنی با عنوان «ستارگان پرپر سقوط هواپیمای مسافربری»، نوشت: «از ته دل متاسفم. قلبم درد می‌گیرد، برای همه درگذشتگان، مسافران و خلبان و سایر خدمه پرواز علو درجات و برای بازماندگان صبر و تحمل آرزومندم.» 

محدثه وکیلی در سوگ قربانیان هواپیمای مسافربری اوکراینی نوشته است: «کاش همه اینها خواب بود و همه به مقصدشان می‌رسیدند. هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند دردتان را التیام ببخشد. فقط بدانید که ما با شما هستیم.» 

ناصر تبریزی نیز نوشت: «دردی است غیر مردن ... کان را دوا نباشد»

یکی از مخاطبان با نام «یک ایرانی» ضمن ابراز ناراحتی شدید از سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی که به جان باختن 176 نفر منجر شد، نوشت: «من هیچ یک از شماها را نمی‌شناختم و حتی از نزدیک ندیده بودمتان. حتی اسمتان را هم نشنیده بودم، اما از آن روزی که جسم و جان عزیزتان در آسمان کشور خودتان به اشتباه پرپر شد و چون آواری بر سر ما فرود آمد. از آن روزی که صداهایتان، حرف‌هایتان، نگاهتان، خاطره‌ای در فیلم‌ها و عکس‌ها شد. از آن روزی که دیگر هیچ خبر و اثری از شما نبود و پشت صفحات مجازیتان هیچ کس پاسخگو نبود. از آن روزی که عکس چمدان‌ها و عکس‌های عروسک، آلبوم، کفش، لباس‌های تکه‌تکه شده شما در همه جا منتشر شد؛ حتی یک روز هم از فکرتان خارج نشدم.

روزها و شب‌ها با دیدن عکس‌هایتان گریستم. با دیدن فیلم سقوط گریستم. از دیدن فیلم خوشی‌هایتان گریستم. از اهداف بلندی که رفته بودید تا به آن برسید گریستم. من برای همه شما، خانواده‌های شما، دوستان شما و حتی برای زندگی و زنده‌ها گریستم. من حتی برای خودم هم گریستم که در چه دنیای خشن و بی‌رحمی زندگی می‌کنم.

من از آن روز هر روز و هر شب لحظه سقوط را با شما تصور می کنم. خودم را جای تک تک شما می‌گذارم. از اینکه در آن چند دقیقه چه دردهایی کشیدید، چقدر ترسیدید، چقدر فریاد زدید، ضجه زدید و شاید همدیگر را عاشقانه بغل کردید و پناه هم شدید. هر روز تصور می‌کنم در آن لحظه به چه چیزهایی فکر می‌کردید، شاید فکر می‌کردید چقدر زود همه چیز تمام شد!؟ چرا برای من؟! چرا حالا؟! بعد از من چه بلایی سر خانواده‌ام می‌آید. نمی‌دانم شاید حتی متوجه هم نشده باشید ولی تصورش برای من و البته ما افراد به اصطلاح زنده آنقدر دردناک است که نمی‌دانیم برای تسکین آن چه باید بکنیم. می دانید رفقا، من از آن روز کابوس می‌بینم، کابوس آن 300 ثانیه لعنتی. حس می‌کنم خودم هم یکی از سرنشینان آن هواپیمای لعنتی بودم. حس می‌کنم من هم مُردم.

از آن روز که همگی به اشتباه رفتید، نامتان تا ابد در قلبم حک می‌شود و همچون بستگانتان برایتان سوگواری می‌کنم و از خدا می‌خواهم که روحتان  به دور از هر اشتباه در آرامش ابدی باشد و بهترین جای بهشت نصیبتان. امیدوارم اگر از زندگی در این دنیای خشن بهره نبردید بهترین جای بهشت نصیبتان شود. 

این روزها مدام این شعر را زمزمه می‌کنم: 
ستاره‌ها نهفتم
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من»

معصومه بهرآبادی نیز نوشت: «سلام هموطنم، تو را به خاطر صبر زینب‌گونه‌ات می‌ستایم. چون می‌دانم معتقدید عزیزانتان در جوار حضرت حق متنعمند...» 

یکی از مخاطبان ایسنا با نام سعید حکاک سبزوار نوشته است: 

«پرواز کردی، کوتاه، اما به وسعت دل‌های بیقرار

اوج گرفتنت مبارک

سلام ما را به خداوند برسانید.» 

مخاطبی در یادداشتی کوتاه با عنوان «دلنوشته برای مادران پونه گرجی و آرش پورضرابی»، نوشته است: «همه کسایی که در اون هواپیما پر پر شدن هم وطن و عزیزدل من بودن ولی لبخند آرش و پونه توی اون عکس فراموش نمی‌شه تا ابد هیچ جمله‌یی غم دلتون رو تسکین نمی‌ده ولی یادتون باشه پونه و آرش تا ابد تو قلب یه کشور زنده هستن.» 

معصومه کریم‌آبادی یکی دیگر از مخاطبان ایسنا که به نظر می‌رسد خبرنگار است؛ نوشته است: 

«در تمام این سال‌ها خبر حادثه و وقوع حوادث، زیاد نوشتم 

خبر قتل و کشته شدن

خبر سقوط و نابود شدن 

خبر واژگونی و مرگ ...

خبر زیاد نوشتم ولی، این‌بار دستانم می‌لرزند، بیشتر از همیشه! 

اشک نمی‌گذارد بنویسم، بیشتر از همیشه و غم ...

تصور دردی که وجود خانواده‌ها را رها نمی‌کند؛ وجودم را نابود می‌کند و له!

این خاورمیانه لعنتی ...

این جنگ‌های بی‌پایان ...

این جان گرفتن‌ها از مردم ...

چشم‌های جان‌باختگان ...

خنده‌هایشان ...

آن همه انرژی و امید به زندگی ... تمام شود این خاورمیانه!

... »

مخاطبی هم با اسم غریب نوشت: «واقعا غم بزرگی است. خداوند روحشان را شاد وبه خانواده شان صبر عنایت کند.» 

فهیمه هم گفته است که «من به نوبه خودم این غم بزرگ را به شما هموطن عزیز تسلیت عرض می‌کنم امیدوارم خداوند بهتان صبر عظیم عنایت کند.»

رؤیا، یکی از مخاطبان ایسنا در تهران، نوشته است: «بار الها از تو می‌خواهم صبر وآرامش خودت را به این خانواده‌ها عطا کنی، آمین. الهی آرامش تو بهترین آرامش است و به یاد تو بودن آرامشی دیگر خدایا تو را به هزار نام مقدست قسم، صبر خودت را به بازماندگانشان بدهی، آمین.» 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان