سرویس سیاست مشرق- در هفته گذشته، وقتی خبر برگزاری مراسم عبادی-سیاسی نماز جمعه به امامت رهبر معظم انقلاب (بعد از 8 سال) منتشر شد، در فاصله انتشار این خبر تا برگزاری این مراسم در روز جمعه (27 دی ماه)، گمانهزنیهای زیادی درباره محتوای احتمالی بیانات رهبر انقلاب صورت گرفت. به طور خاص، شماری از فعالان رسانهای جریان انقلاب، این انتظار را داشتند و به آن دامن زدند که حضرت آیتالله خامنهای قرار است سخنانی عجیب و شگفتانگیز و تکاندهنده بیان کنند که همه را غافلگیر خواهد کرد.
اما روز جمعه، رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه، بار دیگر این حقیقت را اثبات کردند که جایگاهی که «ولی فقیه» از آن به اوضاع و احوال جامعه و جهان مینگرد، تفاوت چشمگیر و بعضا پرنشدنی با افراد عادی دارد. رهبر معظم انقلاب، بار دیگر نشان دادند که از یک «حکمت زعامت» در طول سه دهه رهبری خود برخوردار بوده و هستند که همواره، از منظری دقیقتر و درستتر از منظر نخبگان جامعه شرایط را تحلیل و چشماندازها را ترسیم می کنند. شاید بسیاری از کسانی که با همان پیش فرض ها و گمانهها به مصلّی رفتند یا پای تلویزیون و رادیو نشستند تا به بیانات رهبر انقلاب گوش دهند، در وهله نخست انتظارات خود را برآورده نشده دیدند، اما این سخنرانی حقیقتا حکیمانه و استراتژیک رهبری، از آن سنخ بیاناتی بود که باید اندکی از آن می گذشت تا درست در ذهن و قلب تهنشین شود و برجستگیهای خود را به رخ بکشد.
ملت ایران، از مقطع بامداد 13 دی 98، تا ظهر 27 دی ماه، دو هفتهی طوفانی و عجیب، همراه با ترکیبی از اندوه عمومی، همبستگی ملی، حلاوت پیروزی و دوباره ماتم بزرگ را تجربه کرد. مقطعی که با خبر شهادت بزرگ سردار تاریخ ایران، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، و همرزمان مجاهدش آن هم به صورت ترور ناجوانمردانه، آغاز شد، با صحنههای معجزهوار از احساس و عاطفه عمومی و همبستگی ملی در تشییع پیکر شهدا ادامه یافت، با سیلی سهمگین موشکی سپاه به طاغوت بزرگ و متفرعن دوران حلاوت و غرور فتح بزرگ را رقم زد و با ماجرای سقوط هواپیما دوباره به اندوه رسید.
در چنین شرایطی، بار دیگر، همه چشمها به سوی یک شخصیت بود. در این توالی برقآسای رویدادها و این تحولات و تبدّلات عظیم(که اهل نظر می دانند، چیزی جز تجلّی سنن الهی نیست و نمی تواند باشد) در یک بازهی زمانی کوتاه، باز چشمها به ناخدا بود که بار دیگر با «حکمت زعامت» خود به میدان بیاید و با بیانات خود، صحنه را هدایت کند.
خطبههای حضرت آیتالله خامنهای در روز جمعه، بیانات شخصیتی است که توامان، هم ولی فقیه، هم حکیمی ایمانی و هم یک استراتژیست سیاسی است.
به واقع، وضعیت ملت ایران بعد از دو پیروزی بزرگ، یعنی حماسه تشییع شهیدان و سیلی سهمگین موشکی، بعد از انتشار خبر سقوط هواپیما با پدافند خودی، و تلاش همهجانبهی تبلیغاتی-رسانهای-سیاسی نظام سلطه برای موجسواری برا آن ماجرا، شبیه یگان رزمی فاتحی بود که هنوز پیروزی خود را تثبیت نکرده است. در میدان نبرد زمینی، وقتی یک واحد خط شکن، یک سرپل مهم دشمن را به تصرف درمی آورد، نیروهای پشتیبان کار الحاق را به نیروهای خطشکن انجام می دهند تا با کوبیدن پرچم فتح در سرپل تصرف شده، پیروزی را تثبیت کنند تا بعد به ترمیم نیروها، ارزیابی نقاط قوت و ضعف نیروها و طراحی مراحل بعد عملیات بپردازند. بیانات روز جمعه رهبر انقلاب، کار همان کوبیدن پرچم در نقطه فتح و تثبیت پیروزی را انجام داد.
خنّاسان خارجی و فریبخوردگان داخلی، قصد داشتند با هیاهوی بسیار و تجمعات چند صد نفری، روی عظمت دو فتحالفتوح ملت بزرگ ایران(برگزاری بزرگترین مراسم تشییع تاریخ بشر برای قهرمانان وطن و سیلی کوبندهی موشکی به شیطان بزرگ) غباری از فتنه بنشانند. اما رهبر معظم انقلاب، با «یومالله» خواندن این دو رویداد، پرچم فتح را محکم بر زمین کوبیدند تا خطوط پیروزی را تثبیت کنند.
این کدام پیروزی بود که باید تثبیت می شد؟ از جنگ دوم جهانی به این سو، هیچ کشوری، نه حتی اتحاد شوروی و نه جمهوری خلق چین، این جرات را نکرد که به یک پایگاه آمریکایی حمله کند. فرزندان دلاور ایران اسلامی، در عملیات شهید سلیمانی، دو خط قرمز چنددههای شیطان بزرگ، یعنی تهاجم به خاک امریکایی و خون آمریکایی، را زیر پا گذاشتند و آمریکا نتوانست به این تهاجم پاسخ دهد. پایگاه نظامی یک کشور در خاک کشور دیگر، در حکم خاک ان کشور است. درحمله موشکی سپاه به عین الاسد، هم خاک آمریکا هدف قرار گرفت و هم خون نیروهای تروریستی و اشغالگر آمریکایی بر زمین ریخت، و شاید یکی از بزرگترین تابوهای جهانی در حوزه روابط بینالملل در 70 سال اخیر، به دست مجاهدان مومن این مرز و بوم شکست و این «پیام» بزرگ را هم خود آمریکا، هم متحدان آن، هم مزدوران آن و هم رقبای آمریکا به خوبی دریافت کردند. از این رو بود که رهبر معظم انقلاب ابعاد «حیثیتی» این عملیات نیروی هوا-فضای سپاه پاسداران را بسیار بزرگتر از بعد نظامی ان خواندند.
اما فتحالفتوح دوم ملت ایران، همان مراسم بدرقه حماسی و تاریخساز پیکر سردار شهید و همرزمان بود که رهبر انقلاب هم روز جمعه بر آن تاکید کردند. حقیقت آن است که دستکم دو دهه است که نظام سلطه، با همکاری مستقیم و تنگاتنگ شبکه نفوذ داخلی و بازوهای درونی، در بزرگترین پروژه عملیات روانی، زیر بمباران شبانهروزی خوراکهای مسموم تبلیغاتی، تلاش کرد تا ملت بزرگ و شریف ایران را از فرزندان دلاور و پاکباختهی خود، که در راه حفظ امنیت و اقتدار این مرز و بوم، از آرامش و آسایش و خود و خانوادههای خود گذشتهاند و آمادهاند هر لحظه از جان و «آبرو» ی خود نیز بگذرند، جدا کنند. تشییع پیکر نماد ایثار و اقتدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خارج از مرزها در کنار همرزمان او در محور مقاومت، روی دوش دهها میلیون هموطن عزادار در 5 شهر کشور، همچون عصای موسای کلیم، مارهای غاشیهی سحر تبلیغاتی شیطان بزرگ را نیست و نابود کرد و بیعت دوباره ملت ایران را با راه «مقاومت و اقتدار» و نمادهای این راه، به رخ جهانیان کشید. ترامپ «دلقک» (تعبیر رهبر انقلاب در بیانات روز جمعه) روی دستاوردهای همان پروژهی مسموم تبلیغاتی نظام سلطه در دو دهه گذشته برای بیاعتبارسازی و بدنام کردن سپاه و سایر نیروهای حافظ اقتدار، دچار سوء محاسبهی مرگباری شد و سیلی سهمگین بزرگترین تشییع تاریخ بشر، او را از آن سودای باطل بیرون کشید. «بَری مککافری» ژنرال بازنشسته و چهار ستاره ارتش آمریکا، در همان روزهای حماسه تشییع در شهرهای ایران، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «ام اس ان بی سی» دربارهی ترامپ گفت:
" بهنظرم او از چیزی که اتفاق افتاد، تا حد مرگ ترسید! او مراسم تشییع ژنرال سلیمانی را تماشا کرد و ترسید. امیدوارم او مسیر عاقلانهای در پیش بگیرد. "[1]
و هنوز کوتاه زمانی دیگر باید بگذرد تا ابعاد شاهکار نیروی هوا-فضای سپاه پاسداران روشن گردد. اما به اجمال، عملیات «شهید سلیمانی» اُسّ و اساس استراتژی قلدری و اخاذی ترامپ را در سیاست خارجی سوزاند و آن همین جملهی کوتاه بود که «آمریکا همیشه می زند، و هرگز نمی خورد». مجاهدان ایران، این بار به نحوی سهمگین این حقیقت را یادآور شدند که «دوران بزن دررو تمام شده است» و «آمریکا اگر بزند، می خورد». به قول دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسایل منطقه، اگر تا دیروز پایگاههای آمریکا در کشورهای منطقه هم نماد هژمونی و سلطه شیطان بزرگ بود و هم برچسب اطمینان برای رژیمهای مزدورمنطقهای برای امنیت آنان، از بعد از آن ضربه، این پایگاهها خود به طلسم شوم ناامنی برای این حکومتهای دستنشانده تبدیل شدهاند.
سفرهی بیانات رهبر انقلاب در روز جمعه برای اهل تاویل و معنا هم رزق داشت، آنجا که ایشان روایت حضرت موسی و ابتلائات و مصایب روزگار ایشان و بعد گشایش و فرج بزرگ برای او و امت او را بیان کردند و از کلامالله مجید شاهد مثال آوردند و البته نقطه اوج این اشارات قرآنی، بشارتی بزرگ بود که ملت ایران در «آیندهای نه چندان دور»، چنان قوی خواهد شد که دشمن حتی جرات تهدید هم نداشته باشد.
اما حکایت شیطان بزرگ و سردمدار امروز آن، دانلد ترامپ، حکایت لات قلجماق و گردنکلفتی است که در یک دعوا، از کسی که هیچ گمان ان را نمی کرد، مشتی سهمگین خورد و نقش زمین شد. حالا سنگینی و تلخی این مشت سهمگین به کنار، این لات و گردن کلفت باید با سرزنش و ملامت سر و همسر و اهل محل هم مواجه شود که چنین ضربتی خورده و حیثیتش بر باد رفته است و قطعا او دیگر بعداز آن مشت سهمگینی که خورده و نقش زمین شده، آن قلچماق گردنکش دیروز نخواهد بود. ترامپ، در یک مقطع زمانی دو هفتهای، دو دروغ بزرگ به جهان و به مردم آمریکا گفت. دروغ اول او، دلیل و بهانه جنایت ترور سردار سلیمانی بود که طبق اخبار و گزارشهایی که از آمریکا می رسد، به هیچ وجه توجیهات ترامپ و تیم صهیونیستی او نتوانسته شاکله ساختار سیاسی آمریکا را قانع کند. اما دروغ بزرگتر او، زمانی بود که 17 ساعت بعد از عملیات موشکی ایران، بعد از چند بار لغو جلسه مطبوعاتی، جلوی دوربینها ظاهر شد و در چشمان آمریکایی ها زل زد و مدعی شد که نیروهای آمریکایی، «هیچ» تلفاتی در این حمله نداند. جدای از اخبار و گزارشهایی که از همان روز حمله درباره تلفات نیروهای آمریکایی(با وجود قرنطینه سنگین خبری پایگاه به مدت 72 ساعت) بیرون می آید، تصاویر و ویدیوهایی که از میزان تخریب عین الاسد منتشر می شود، در کنار روایات سربازان و افسران آمریکایی و غیرآمریکایی حاضر در پایگاه که از تجربه «جهنمی» خود از آن شب می گویند، هر روز روایت دروغین ترامپ را بیش از پیش زیر سوال می برد و در روزهای آتی، حتما اخبار روشنتری از تلفات و کشتهها و مجروحین نیروهای تروریستی آمریکا منتشر خواهد شد. در شرایطی که ترامپ به طور قاطع مدعی شد که «هیچ» نیروی آمریکایی در این حمله آسیبی ندیده، قطعی شدن خبر کشته شدن حتی یک سرباز آمریکایی، تاوان سنگینی برای ترامپ دروغگو و رسوا خواهد داشت.
حماسهی تاریخساز سوم که در همین مقطع تاریخی دو هفتهای توسط ملت ایران صورت گرفت، همین حضور دشمنشکن دیروز مردم «صبّار و شکور» ایرانزمین در نماز جمعه تهران بود که پرشورترین و پرجمعیتترین نمازجمعه تاریخ ایران را رقم زد. در فیلمی که خبرگزاری صدا و سیما از این حضور تاریخی منتشر کرد، جمعیت حدودا دو میلیونی نمازگزاران، همچون حلقهای دور نگین وجود رهبر انقلاب به نظر می رسند.
اینجاست که حکمت آن فراز عجیب از وصیتنامه سیاسی-الهی رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) رخ می نماید:
" من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ میباشند. "