در دولت آقای احمدینژاد آنها تنها تماشاچی بودند و
به عنوان یک جریان سیاسی نتوانستهاند ایفای نقش کنند. هنوز هم بعد از سه
سال از پایان دولت احمدینژاد خود را پیدا نکردهاند. انتظار این بود که
پشت سر افرادی همچون آقای ناطقنوری جمع شوند اما این اتفاق رخ نداده است.
شاید این یک علامت باشد مبنی بر اینکه اصولگرایان هنوز علایمی از توانایی
تاثیرگذاری بر جامعه سیاسی از خود نشان ندادهاند. این مساله نیازمند این
است که اصولگرایی از هژمونی تندروها فاصله بگیرد. اصولگرایان در این میان
یک مشکل اساسی دارند. از یک طرف اگر بخواهند طرف مردم بیایند، باید حرف
مردم را بزنند و از اصل، حاکمیت مردم و برابری سیاسی را قبول کنند و از
حاکمیت قانون سخن بگویند.
این کار بهترین کاری است که میتواند آنها را به
وضع عادی بازگرداند و این راه درست فعالیت سیاسی است. از طرف دیگر
اصولگرایان میبینند که تندروها قدرت سیاسی سازمانیافته دارند و به منابع
اقتصادی تسلط دارند. لذا جاذبههای تندروها برای آنها زیاد است. لذا زیاد
با تندروها شوخی نمیکنند و آنها را نادیده نمیگیرند.
302