انتخابات به نقطه پایان خود رسید، اما باید پرسید مسیر فرهنگ بر همان مدار گذشته حرکت می کند؟
«فرهنگ» یکی از مهم ترین کلید واژه های بیانات مقام معظم رهبری است، مسئله ای که از اهمیت آن پرده بر می دارد، رهبر انقلاب در سال های گذشته خطرهایی همچون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «استحاله فرهنگی»، «تسلط فرهنگی»، «استقلال فرهنگی»، «تهدید نرم» و «جنگ نرم» را به دولت ها و آحاد جامعه گوش زد کرده اند.
اما در دولت یازدهم مسیر تذکرات تغییر می کند، مقام معظم رهبری ابتدا مسئولین کشور را در بحبوبه مذاکرات توافق هسته ای مکررا از نفوذ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و مهم ترین آن از «تورهای پنهانی» یعنی نفوذ فرهنگی دشمن هوشیار می کند. از نظر رهبر معظم انقلاب «مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران یعنی نفوذ»، «نفوذ دشمن، پایه اقتصادِ محکم را متزلزل میکند» و «نفوذ فرهنگی جاده صاف کن دشمن برای نفوذ سیاسی و اقتصادی» است که مانند قطعات یک پازل در سال های گذشته بیان شده است. ایشان هدف نفوذ دشمن را اینگونه عنوان می کنند: اینکه «افرادی که می توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. سمت مورد نظر عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می کند؛ کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله، همانجوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالیرتبهی سیا تشخیص می دهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او می خواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آیندهی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؟ آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.»
اما مقام معظم رهبری بعد از برجام تذکرات متفاوتی نسبت به گذشته به مسئولان فرهنگی می دهند، نگاهی که خبر از تغییر باور ها و ارزش ها می دهد، واژه هایی از قبیل «نفوذ»، «تهاجم» و «شبیخون» که مسئله ای بیرونی است (یعنی دشمن در صدد انجام آن اقدام می کند) بعد از توافق هسته ای جای خود را به تعابیری از قبیل: «ولنگاری فرهنگی»، «تجلیل از هنرمند ولنگار و بیاعتقاد» و یا «از وزارت فرهنگ و ارشاد آبی گرم نمیشود» داد وتاجایی پیشرفت که ایشان به صراحت از اوضاع نا به سامان مدیریت فرهنگی اینگونه گلایه مند شوند: «برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری می کنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛» مقام معظم رهبری اینبار در کنار توطئههای فرهنگی دشمن، ولنگاری را از سوی مسئولان وضعف مدیریتی وقت می بینند، ضعف مدیریتی که در مسائل مختلف مانند: «عذرخواهی وزیر برای اکران فیلم قبحشکن، باجدهی سازمان سینمایی به خانه سینما و یا همان حلقه فرانسوی، سکوت رئیس سازمان سینمایی و معاون ارزشیابی و نظارت در برابر «در رفتن» های سینمایی، اولویتبندی به جشنوارههای محفلی و مخالفت با مسائل ارزشی، تغییر محتوای سخنرانیها در وزارت فرهنگ و ارشاد با وزارت امور خارجه، بیاهمیت قرار دادن معیشت اهالی هنر، سرمایهگذاری و تمجید از کارگردان، نویسنده و خوانندههای فتنهگر و ضد انقلابی، واگذاری تئاتر به نور چشمیهای دولت با افکار ضد اسلامی، نشر مسائل اروتیک و سیاهنمایی در حوزه کتاب، سرمایهگذاری و فعال کردن گروه سینمایی هنر و تجربه برای دلخوشی چند کارگردان شکست خورده، نگاه امنیتی به فرهنگ کشور، هنرمند را برای سیاست خواستن، به صف کردن مدیران اخراجی برای ایجاد کمپین های انتخاباتی و در آخرین دسته گول توهین وزیر فرهنگ و ارشاد به هنرمندان و هزاران مورد دیگری که میتوان نام برد؛ مسائلی است که نباید به سادگی از کنار آنها گذر کرد، نگاهی که باعث نابودی فرهنگ می شود، رفتاری که از «تئوری پوپولیسمی و رفتار تروریستی» (ماهیت تروریست بر ثبات موجودیت خود و نابودی دیگران استوار است) سرچشمه میگیرد و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب در دو سال گذشته از وادادگی اوضاع فرهنگ کشور مکرراً گلایه می کنند، وادادگی که ثمره اش ولنگاری فرهنگی می شود به همین دلیل می توان گفت نفوذ فرهنگی گام نخست ولنگاری فرهنگی بوده است وباید سوال ابتدایی را دوباره پرسید: «آیامسیر فرهنگ بر همان مدار گذشته حرکت می کند؟»