سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژهنامه جشنواره فجر 38 - / سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از 12 بهمن ماه بدون برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود.
******
روز پنجشنبه در پردیس چهارسو فیلم خورشید مجید مجیدی به نمایش درآمد و اهالی سینما و اصحاب جدیتر رسانه از آخرین ساخته این فیلمساز شعف زده شدند و فیلم در فضای نخبهگانیتر پردیس چهارسو به شدت مورد استقبال طیف وسیعی از مخاطبان قرار گرفت.
«خورشید» مجید مجیدی فیلم خوبی نیست، بلکه یک شاهکار سینمایی است که از مجیدی 65 ساله انتظار نمیرفت که چنین اثر متفاوت و متمایزی را خلق کند.
قبل از هر تحلیلی باید به این نکته اشاره کنیم که اخباری در رسانهها درج میشد که فیلم مجیدی به جشنواره نخواهد رسید و با توجه به دیر رسیدن، فیلم توسط هیات داوران قضاوت خواهد شد. اخبار ریز و درشتی برای تخریب مجیدی در رسانهها منتشر میشد تا نشان دهند او با بقیه متفاوت است و مالک یک قدرت سیاسی فرامتنی است که میتواند قواعد و قوانین جشنواره را تحتالشعاع قرار دهد.
این کنشگری خبری یک اقدام بسیار ناجوانمردانه در مورد فیلم مجیدی است. مجیدی چند سالی است که هر گونه رابطهاش را با «مثلث مدیریت پنهان سینما» قطع کرده و باید تاوان دهد. به همین دلیل حتی برای انتقام گیری از او زمینه دیده نشدن فیلمهایی که کامران مجیدی (برادرش) تهیه میکند را در نمایش عمومی و جشنواره فراهم میکنند.
نکته جالب اینجاست مستقل از هر نقد و تحلیل محتوایی، فیلم «زرد» مصطفی تقیزاده در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با اینکه یک سرو گردن از اغلب آثار آن سال جشنواره بالاتر است به خاطر نام کامران مجیدی (در مقام تهیه کننده) حذف میشود و همین فیلم در جشنواره شانگهای عنوان بهترین فیلم را کسب میکند.
مجیدی در نیمه راه تولید فیلم محمد (ص) متوجه شد که این مثلث مدیریتی در سایه، بر اساس منافع و محاسبات جمعی خودشان با او تعامل میکنند و جدایی از آن تیم زیانهایی برای مجیدی به همراه داشت و اصحاب رسانه باید هوشمندانه متوجه باشند که این مثلث شوم در چیدمان آرای مردمی جشنواره و حتی سیمرغها کمر همت بستهاند تا بازهم یکی یکی از تولیدات «عنصر امنیتی مشهور و در سایه سینما» تمام جوایز را دریافت کند و کاملا مشخص است که از آن مثلث مدیریتی سینما، دو نفرشان در بده و بستانهای فرافرهنگی این جشنواره قصد قربانی کردن فیلم خورشید را دارند.
به هر حال دست قدرت این مثلث در سایه چنان قدرتمند است که با فضاسازی سعی میکردند، تصویری واژگون از مجیدی و چگونگی حضورش در جشنواره نشان دادند تا با بازتاب وارونه حضور فیلم مجیدی، موقعیت او را به گونهای توصیف کنند که او از اصحاب قدرت است و به همین دلیل فیلم او مورد قضاوت قرار خواهد گرفت تا با این فضا سازی بشدت فرافرهنگی و شبه امنیتی، امکان دریافت سیمرغهای پرشماری که باید به فیلم خورشید تعلق بگیرد را از او سلب کنند.
به هر حال حقنه کردن غیرمستقیم این خواست شبه امنیتی به هیات داوران جشنواره فیلم فجر ممکن است بازی سیمرغها را تغییر دهد و دوباره فرزند معنوی «م .ش» روی سن حاضر شود و تمامی سیمرغها را دریافت کند. کما اینکه فضاسازیهای این تیم ممکن است بر استقلال هیات داوری جشنواره فیلم فجرتاثیر بگذارد.
اگر سینما به معنی سینما باید قضاوت شود، چرا این سه نفر را به عنوان داوران همیشگی جشنواره برنمیگزینند تا خیال همه راحت شود و فیلمهای امنیتی مورد علاقهشان با خیال راحت تمام سیمرغ ها را دریافت کند.
مجید مجیدی به واسطه نام معتبر جهانیاش میتوانست خورشید را در هر جشنواره جهانی که دلش میخواست رونمایی کند، در این مسئله شکی نیست اما با همه فرافکنیها، جوسازیها و مصائب، اثر شریف، محترم و متفاوتش را به جشنواره رساند تا تنور جشنواره فجر انقلاب در میان گستره اعتراضات و تهدید به تحریمها گرمتر شود.
مجیدی پس از فیلم ناموفق و کلیشهای «آنسوی ابرها» ، دست به یک تصویرگری متفاوت زده است. فیلم مجیدی درباره همان طبقه فرودست اجتماعی است که آنان را خوب میشناسد اما مجیدی در خورشید دیگری آن کارگردان کارت پستالی، بچههای آسمان، رنگ خدا، باران، آواز گنجشکها، بدوک و پدر نیست. مهمترین ویژگی مجیدی در این فیلم این است که در هیچ صحنهای سعی نمیکند که مولفههای کارگردانی خود را به رخ بکشد.
فیلمبرداری این فیلم یکی از شاهکارهای سینمایی است و هومن بهمنش از استانداردهای سینمای ایران فراتر رفته است. عبور از سینمای کارت پستالی و فراموش کردن تمام ارزشهای سینمایی مجیدی، سبب شده خورشید فیلم انسانیتر و مخاطب پسندتری شود و به جای آنکه به عکس نزدیکتر باشد به انسان و ایثار نزدیکتر است.
تک تک بازیگران فیلم خورشید، شایسته سیمرغ هستند. استاد نصیریان در فیلم خورشید بازی متفاوتتر و زیباتری را ارائه میدهد و سیمرغ از نشستن برشانههای او باید بر خود ببالد.
طناز طباطبایی و جواد عزتی برای این فیلم با همه وجود زحمت کشیدهاند و خورشید بدون تردید بهترین فیلم سی و هشتمین جشنواره فجر در بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه، تدوین و ... است و عنوان بهترین فیلم قطعا شایسته چنین تلاش ستایشبرانگیزی است.
هر چند که آثار مورد اشاره و پیشین فیلمسازی نظیر مجیدی تاریخ سینمای ایران را معتبر میکند، اما فیلم خورشید، فیلم امروز است و البته گذشت زمان از ارزشهای آن کسر نخواهد کرد، حتی میتوان گفت از به مراتب از فیلم بچههای آسمان اثر متعالیتری است.
خورشید فیلم ایرانی نیست، فیلم دو ملت است
خورشید تابان «مجیدمجیدی» فیلم یک ملت نیست، فیلم دو ملت است، ایرانی و افغان. افغانها در آثار مجیدی قوم همیشه مورد احترام این فیلمساز بودهاند اما در فیلم خورشید او برای ملت افغان سنگ تمام میگذارد.
ماموران سد معبر زهرا، دختر دستفروش افغان را جلب کردهاند و موهای او را تراشیدهاند و رفیعی( جواد عزتی) ناظم مدرسه ابولفضل برادر زهرا، اقدام به آزادی زهرا میکند و پس از آنکه متوجه میشود موهای او را تراشیدهاند در مقابل نجفی، مامور مذکور دست به یک اقدام کنشگرانه میزند و تماشاگران یک صدا در پردیس ملت یکصدا این کنشگری جوانمردانه رفیعی را ستایش کردند.
در یکی دیگر از صحنههای بسیار دلچسب شخصیت محوری فیلم علی زمانی یک گل تزیینی مو به زهرا هدیه میدهد که همین هدیه، به تمثیلی از پیوند دو ملت ایران و افغانستان تبدیل میشود و این برشهای ارزشمند در طول فیلم معنایی ستایشگرایانه پیدا میکند.
فرار از گداگرافیهای مرسوم سینمایی
قهرمان در پایان فیلم زنگ دانش را به صدا درمیآورد. گویی او از این تونلی که باید در نهایت گنجی را به دست آورد، در نهایت صدای زنگ دانشجویی را به صدا درمیآورد و مولف با عبور از تونل فقر و تهیدستی میتوانست دست به یک گداگرافی عمیق بزند اما از آن پرهیز میکند و گوهر وجود آدمی را در قعر فلاکت تقدیس میکند.
فیلم در موقعیت اجتماعی - اقتصادی خاصی میگذرد که مجیدی با آن آشنایی کاملی دارد، خورشید میتوانست با این حجم از آشنایی کارگردان با موقعیت طبقه فرودست تبدیل به فیلمی در ستایش فقر و فلاکت شود، اما مجیدی از سیاهچالههای سیاه، خورشید میسازد.
خورشید فیلم سرشت و سرنوشت است و به همین دلیل حتی از سرنوشت و رستگاری شخصیتهای فرعی فیلم عبور نمیکند و با جزئیات دقیقی سرشت زیبا و سرنوشت آنان را بررسی و به تصویر میکشد و این دقت به جزئیات کاراکترهای فرعی، کلیت اثر را ممتاز میکند. بدون تردید فیلم مجیدی، خورشید پر نور و اثر گذار جشنواره فیلم است.
اما هرگونه فشار از طرف این مثلث مدیریت در سایه به هیات انتخاب و داوران و جابجایی سیمرغها، به رسوایی آنان منجر خواهد شد و اهالی رسانه به این سه سلول مدیریتی سینما حساستر میشوند.
***صالح حمیدی