به گزارش ایسنا، ممکن است این پرسش در ذهن محققان و پژوهشگران حوزه جنگ تحمیلی ایجاد شده باشد که «پس از مطلع شدن فرماندهان از لو رفتن عملیات «کربلا4»، آنها چه اقداماتی انجام دادند؟» در همین رابطه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشستی با چند تن از فرماندهان دوران دفاع مقدس برگزار کرده که به مرور آن میپردازیم.
در ابتدای این نشست، سردار علی محمد نائینی؛ مسئول مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اذعان به این که امکانات ویژهای از جمله اسناد، راویان، گزارش عملیاتها، دفاتر راویان در مرکز اسناد وجود دارد که بر اساس آنها میشود پیچیدهگیهای برخی از عملیاتها را تبیین کرد، افزود: در عملیاتهای پیروز هم سختیها و مشکلات زیادی داشتیم که باید تبیین شود. مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس با رهبریهای الهی امام خمینی کار بیبدیل و تاریخی انجام دادند و به رغم بسیج جهانی و جنگ نیابتی که علیه ما شکل گرفت و هیچ آمادگی هم نداشتیم، امام جنگ را به جنگ اعتقادی تبدیل کردند و نیروهای جوان را پای کار آوردند. ایشان تهدید خطرناک و بزرگ را به فرصت تبدیل کردند. از این رو جنگ به برکت و ثروت ملی و منشا اقتدار ما در داخل و خارج تبدیل شد.
سردار نائینی با اشاره به ضرورت تبیین موضوعات مختلف جنگ افزود: در عملیاتهای پیروز هم سختیها و مشکلات زیادی داشتیم که باید تبیین شود؛ هرچند اگر سخت است، اما چون مرکز دارای اسناد، راوی و اعتبار در بین فرماندهان است، کار برای ما آسانتر است. اسناد خوبی در قالب گزارش عملیات، دفاتر راوی و فایلهای صوتی وجود دارد که ما را در این مسیر کمک میکند.
در ادامه داود رنجبر راوی قرارگاه مرکزی در عملیات کربلای 4، توضیح میدهد: قبل از ورود به بحث لازم است، چند نکتهای بیان کنم. موضوع غافلگیری در کربلای 4 اگر خوب تبیین شود و به درستی همه جوانب آن بررسی شود، تازه یک قطعه از پازل گسترده را تبیین و توصیف کردهایم. این پازل را اگر در کنار پازلهای دیگر قرار ندهیم، به درک واقعی از واقعه نخواهیم رسید.
روایت راویان منحصر به فرد هستند. این ویژگیها عبارتند از اینکه دست اول هستند. تاکنون فرماندهان روایتهای دست اول داشتهاند. بعد از فرماندهان، راویان روایتهای دست اول دارند. ویژگی دوم مستند بودن روایتهاست. اتکای فرماندهان به حافظهشان است، اما راویان با مراجعه به اسناد تولیدی خودشان روایت میکنند. ویژگی سوم بدون آفت بودن روایتهای راویان است. روایتهای فرماندهان آفتهایی همچون فراموشی، ملاحظات سازمانی و شغلی و... دارد، اما روایتهای راویان هیچ نسبتی با حوادث روز نداشته و عاری از این آفتهاست.
عملیات کربلای 4؛ نادرترین عملیات
موضوع غافلگیری در عملیات کربلای 4، یکی از موضوعات متعددی است که در مجموع شرح عملیات کربلای 4 را شکل میدهد. در این جلسه با پیگیری حوادث تنها به موضوع غافلگیری خواهیم پرداخت. در ادامه به شرح عملیات خواهم پرداخت. به دلیل گستردگی عملیات، عملیات کربلای 4 از نادرترین عملیاتهاست که در آن 4 قرارگاه عمل کردند و برای اولین بار 250 تا 260 گردان تجهیز و آمادهسازی شد. جبهه وسیعی خطشکنی شد و اهداف بسیاری برای آن متصور شده بود. که با توجه به گستردگی حوادث، اطلاعات را دستهبندی و مقطعبندی کردهام. عملیات به طور قطعی و موثر حدود 24 ساعت طول کشید که البته اگر زمان عقبنشینی نهایی هم به آن اضافه کنیم، شاید تا 30 ساعت شود. در ادامه قدم به قدم حوادث را دنبال خواهیم کرد.
نقطه عطف اول
اولین قدم، حوادث تا ساعت 9 شب عملیات است. این ساعت نقطه عطف اول است. بررسی خواهیم کرد که تا ساعت 9 شب چه اتفاقاتی رخ داد. از صبح روز سوم دی، بمبارانها شروع شد؛ به خصوص در نقاطی مانند نهر عرایض در غرب خرمشهر که یکی از مهمترین عقبههای یگانهایی بود که قرار بود در تنگه، برجانیه و کارخانه پتروشیمی عمل کنند. موج دوم و سوم (قایقها) نیز در نهر عرایض بودند. رودخانه کارون هم یکی از عقبهها بود. پل فجر روی رودخانه کارون که مهمترین عقبه برای پشتیبانی عملیات بود هم هدف بمباران دشمن قرار گرفت. اوایل جاده خرمشهر و حوالی ایستگاه هفت آبادان و نقاط اینچنینی هم مورد بمباران قرار گرفت.
دومین اتفاق این بود که با نزدیک شدن به عملیات آتش دشمن روی خط و عقبه به طور ملموسی افزایش پیدا کرد که حکایت از حساسیتهای متفاوت داشت. دشمن به طور مشخص نهر عرایض و کارون را به عنوان مهمترین عقبهها زیر آتش توپخانه قرار داد.مهمترین خبر در ساعت 19 و 30 دقیقه آمد. آن خبر این بود که فِلِر توسط هواپیما ریخته شد. راوی این خبر مرحوم سردار محمدزاده بود. بنده در دفترچهام نوشتهام که «حاج آقا محمدزاده از بیرون آمدند. گفتند به طرف شلمچه فلر ریخته شده است. بعد که خبر تکمیل شد، عمدتاً در حوالی خرمشهر و دهانه کارون بود. »ساعت 19 و 45 دقیقه خبر آمد که در همین حوالی و به خصوص در دهانه کارون، دو سه بار مجدد فلر (گلولههای منور) ریخته شده است. دشمن وقتی فلر میریخت، منطقه وسیعی روشن میشد. فلر ریختن تجربه جدیدی بود و با این حجم نداشتیم.
سردار نائینی: در عملیات والفجر 8 از فلر استفاده نشد؟
داوود رنجبر گفت: خیر.علاوه بر فِلر(منور)، خبرهای زیادی میآمد که در سرتاسر منطقه منور است. منورها به وسیله توپخانه، ادوات و حتی کلت شلیک میشد. همچنین برای اولین بار از منورهای رنگی استفاده شد. اگر به منورهای رنگی توجه شود، هر کدام از رنگها میتواند حاکی از چیزی یا طرح و برنامهای باشد. بیشترین منورها در خرمشهر از نهر خین تا دهانه کارون شلیک شد.برخلاف اتفاقات این بخش از جبهه، روبروی قرارگاههای کربلا و نوح این دست از اتفاقات کمتر گزارش میشد و حکایت از عادیتر بودن آن مناطق داشت.علاوه بر این اتفاقات، کم کم اخباری از شنود منتشر میشد. به طور مثال ساعت 19 قرائت شد که شنود لشکر 14 امام حسین (ع) اطلاع داده که واحدهایی از دشمن به توپخانه خود آمادهباش دادهاند.
ساعت 20 و 10 دقیقه قرارگاه کربلا از طریق شنود کسب اطلاع کرد که یک واحد از دشمن به استعداد یک تیپ آمادهباش دریافت کرده و مراقبت میکند. ساعت 20 و 30 دقیقه محمد باقری (مسئول اطلاعات قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء) با استناد به اطلاعات حاصل از شنود اظهار داشت که در حد یک تیپ دشمن، شبکهاش را گردانهایش چک میکند.ساعت 20 و 40 دقیقه ایشان از شنود گزارش داد که احتمالاً دشمن به واحدهایشان آمادهباش دادهاند. همچنین یکی از فرماندهان دشمن از واحدهای خود وضعیت را جویا شد و سوالاتی پرسید.مجموعه این اطلاعات، نگرانیها و التهاباتی بین فرماندهان ایجاد کرد که البته با اخباری تلطیف پیدا کرد. این التهابات و نگرانیها چه بود؟ در دفترچه خودم نوشتهام: «{فرماندهان قرارگاه} روی دشمن تحلیل درستی نداشتند. » چون هنوز نمیدانند، چه اتفاقی رخ داده است.
سردار نائینی: فرماندهان لشکر یا قرارگاه مرکزی؟
قرارگاه مرکزی که فرماندهان آن آقایان محسن رضایی، علی شمخانی، رحیم صفوی و غلامعلی رشید بودند. آقای شمخانی گفت: «دشمن که با یک ستون فریب میخورد و حساس میشود، یعنی حالا نفهمیده؟ و اگر فهمیده آیا میخواهد ما را غافلگیر کند؟ » آقامحسن در ساعت 20 و 40 دقیقه گفت: «وضع دشمن و حرکات او ابهامآمیز است. اما اینکه مشکوک شده است، صد درصد است... دلایل عدم هوشیاری دشمن بیشتر از هوشیاری است. » اما با یک جمله آدم احساس میکند که آقامحسن نگرانتر از این حرفهاست. آقامحسن خطاب به محسن رفیقدوست که در قرارگاه بود، گفت: «امشب احتمالاً بچهها را در تنگه میزنند. » من به یاد دارم آقامحسن در حال قدم زدن بود و دست به پشتش گرفته بود که این جمله را گفت.با این وجود یک سری اخبار مثبت هم آمد و اینگونه نبود که تمامی اخبار منفی باشد. به طور مثال محمد باقری پس از اینکه با مسئولان اطلاعات قرارگاهها تماس گرفت، خبر داد: «هیچ خبر خاصی نیست. جز همان حرکت تانک در محور المهدی. » آقای حسین علایی (فرمانده قرارگاه نوح) اعلام کرده بود که روبروی محور المهدی یک تانک دشمن روی سیلبند آمد و 2 بار پرژکتور روشن و خاموش کرد.باقری حتی در مورد خبر شنود لشکر امام حسین (ع) هم اعلام شبهه کرد و گفت: «خبر، قطعیت پیدا نکرده است. »
اخبار مثبت به حدی آمد که آقامحسن درخواست بازگشت مانور به طرح سابق داد. زمانی که نگرانیها زیاد شده بود، حرکت لشکر ثارالله که قرار بود پیشتاز باشد، تغییر کرد. آقامحسن وقتی فضا را مثبت دید، گفت: «ای کاش ثارالله مانور خود را انجام میداد. » پیگیری هم شد و در تماسهایی که با آقای عزیز جعفری (فرمانده قرارگاه قدس) ایجاد شد، آقاعزیز گفت: «امکانش نیست. طراحی کردهایم. بچهها هم راه افتادهاند. » اوضاع در ساعت 21 شب در قرارگاه، تقریباً عادی تلقی میشد؛ باتوجه به اخباری که دریافت میشد. آقای حسینی از اطلاعات خبر داد: «وضعیت در قرارگاه نوح عادی است. حرکت غواصها در محور المهدی آغاز شده است. »آقای شمخانی به نقل از آقای علایی گفت: «منورها از دیشب کمتر است. »آقای رحیم صفوی ساعت 9 شب پس از تماس با آقاعزیز گفت: «غواصهای قرارگاه قدس همه راه افتادند و خبری نیست. »
در دفترچهام نوشتهام: «لازم به توضیح است که هنوز خبری مبنی بر حضور غواصها در تنگه نیامده. گویا هنوز نرسیدهاند»بنابراین اتفاقاتی که تا ساعت 9 شب رخ داد، مجموعهای از اخبار مثبت و منفی بود که در مجموع و جمعبندی از نظر فرماندهی و قرارگاه فرماندهیِ عملیات، اوضاع عادی تلقی میشد. و تقریبا همین تحرکات را ارتش عراق قبل از آغاز عملیاتهای قبلی تا حدود زیادی داشته است.
قدم دوم
قدم دوم حوادث بین ساعت 9 تا 30/9 شب است. با تلقی عادی بودن شرایط وارد قدم دوم میشویم. از این به بعد وقتی همه چیز عادی تلقی میشود، باتوجه به زمان، تمام هم و غم فرماندهان متوجه حرکت غواصهاست. باتوجه به طراحی که کرده بودند، متناسب با اهداف و فاصلهای که بین خط خودی و هدف وجود داشت، غواصها بین نیم تا یک و نیم ساعت قبل از ساعت 10 و نیم شب باید حرکت میکردند و رهاسازی میشدند. این مقطع زمانی، مقطع رهاسازی غواصها بود. غالب اخبار در ساعت 21 حاکی از رهاسازی غواصها بود. فاصله زمانی ساعت 21 تا 30/21 زمانی است که پیشبینی میشد غواصها به تنگه برسند. فرماندهی عملیات به شدت استرس داشت. استرس به این دلیل بود که آیا غواصها به خط دشمن رسیدند و اگر رسیدند چه وضعیتی دارند. تا این لحظه خبری مبنی بر اینکه غواصها به خط دشمن رسیدهاند، وجود ندارد.
سردار نائینی: غواصها باید از کجا حرکت میکردند؟
رنجبر: یگانهای 14 امام حسین (ع)، عاشورا و ثارالله که میخواستند از تنگه عبور کنند، باید به جزیره ماهی میآمدند. لشکر ثارالله باید از تنگه عبور میکرد و به کارخانه پتروشیمی میرسید. لشکر عاشورا هم که باید از تنگه عبور میکرد، بخشی از نیروهایش در جزیره عمل میکردند. لشکر 14 امام حسین (ع) علاوه بر اینکه باید از تنگه عبور میکرد، میبایست در امالرصاص عمل میکرد و سپس به سمت برجانیه و دیگر اهداف حرکت میکرد. منظور از تنگه مسیر طولی رودخانه بین جزایر امالرصاص، ماهی و بوارین است. این منطقه بسیار حیاتی بود که در ادامه خواهیم گفت دشمن روی این منطقه کار کرده بود. در دفترچه خودم نوشتهام: «در فاصله ساعت 21 تا 21:30، طبق پیشبینیهای قبلی غواصها میبایست به تنگه رسیده باشند و عبور کنند. » در این زمان بیشترین اضطراب را برادر محسن داشت و با گفتن سبحانالله و لاالهالاالله در انتظار خبری بود. او دائم در سنگر قرارگاه، قدم میزد و این حکایت از استرس او بود.
قدم سوم
قدم بعد ساعت 21 و 30 دقیقه تا ساعت 22 است که در این مقطع زمانی موضوع غواصها جدی شد و اتفاقات جدیدی رخ داد. شرایط با رسیدن اخبار تغییر کرد. اولین خبر تیراندازی دشمن ساعت 21 و 30 دقیقه به قرارگاه رسید. آقای شمخانی پس از تماس با آقای عزیزجعفری خطاب به آقامحسن گزارش داد: «آقاعزیز گفت فاصله بین عرایض و خین و از روبروی ام الرصاص را دشمن تیراندازی میکند و منور میزند. » همچنین آقای عزیزجعفری در بیسیم گفت: «بچهها کاری ندارند. او (دشمن) دارد با تیربار بچهها را میزند. درگیری را شروع کردهاند. حسین (در اینجا منظور نیروهای حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین است) و قاآنی (نیروهای تیپ 21 امام رضا) میگویند با خمپاره 60 توی خط را میزنند. منورها هم بین تنگه و عرایض قطع نمیشود. حسین نظرش این بود که قرارگاههای دیگر درگیر شوند. » ساعت 21 و 30 دقیقه آقاعزیز گفت: «دشمن صد درصد متوجه شده است. »
این اخبار با مکالمات آقامحسن با فرماندهی لشکر 14 تکمیلتر شد. اما آقامحسن مقاومت میکرد و تلاش میکرد تا واهمه و احساسات فرماندهان از تیراندازی را تلطیف کند و به روند عملیات آسیبی وارد نشود. آقامحسن با شدت گفت: «هیچ کس حق ندارد برنامه را تغییر دهد. همه باید تا ساعت 22 و 30 دقیقه پای کار باشند. » آقاعزیز پیام داده که قرارگاههای دیگر هم عملیات را شروع کنند. در حالی که بسیاری از نیروها هنوز به خط دشمن نرسیده بودند و امکانش نبود. آقامحسن علیرغم اینکه دشمن تیراندازی میکرد، تاکید دارد نیروها تیراندازی نکنند و با دشمن درگیر نشوند. آقامحسن در مکالمه با ابوشهاب (جانشین فرمانده لشکر 14) گفت: «این مسالهای نیست. ما از این بالا داریم میبینیم. شبهای قبل هم میزدند. » ابوشهاب گفت: «توی آب را هم دارند با تیر میزنند. »
لشکر امام حسین(ع) نیز تاکید داشت، یگانهای دیگر درگیر شوند. آنان واهمه داشتند که با دشمن درگیر شوند، اما جناحهایشان تامین نشود. بنابراین فرماندهی تلاش کرد در برابر خواستههای نابههنگام لشکر 14 و قرارگاه قدس مقاومت کند، چون قرارگاههای دیگر آمادگی نداشتند. آقامحسن در پایان گفت: «اشکالی ندارد ولی به ساحل نروند. روی آب هرچه تیراندازی میکنند، اینها باید خود را به جایی بکشند. فقط سر ساعت 10:30 به خط بزنند. » آقارحیم گفت: «اگر چیزی بود دشمن در خط درگیر میشد. این تیراندازیها چیزی نیست. تا توپخانه به کار نیافتد، چیزی نیست. »
در عملیات والفجر 8 نیز این تیراندازیها بود. در آن عملیات، غواصان زیر تیراندازی قرار گرفتند؛ یعنی عکسالعمل نشان ندادند. خوشبختانه پس از دقایقی تیراندازی قطع شد و نیروها توانستند کارشان را انجام بدهند. همانند همان اتفاق در اینجا رخ داد؛ از این رو آقامحسن مقاومت کرد تا عملیات به موقع انجام شود.آقارشید (غلامعلی رشید) گفت: «البته دشمن اگر شک کرده باشد، فرمانده گردان او دارد با تیپ تماس میگیرد و تا تیپ با لشکر تماس بگیرد و کسب تکلیف کند، زمان میبرد. » آقامحسن ادامه داد: «دشمن سه شب است که میبیند در تنگه درگیری است. لذا در جاهای دیگر موضوع عادی است یا درگیری روی آب با درگیری روی ساحل فرق میکند. روی آب همه چیز ممکن است، باشد. » نیروهای شناسایی لشکر 14، 2 شب با دشمن درگیر شدند.
بنابراین فرماندهان سعی کردند، لشکر امام حسین(ع) را آرام کنند تا روند عملیات ادامه یابد. در اینجا لازم است ذکر کنم، در طول عملیات اگر 100 اتفاق رخ دهد، 30 اتفاق به قرارگاه مرکزی رسیده و من 10 اتفاق آن را توانستم ثبت کنم. اقدامات بسیاری انجام گرفته که چون وقت ضیق است، ناچار برخی از آنان را حذف کنم.
سردار نائینی: دشمن فقط به تلاش اصلی و محور قرارگاه قدس حساس شده بود؟
داوود رنجبر: به نظر میرسد دشمن بر تلاش اصلی حساسیت داشته است.
پس از این اتفاقات آقامحسن گفت: «دیگر دست ما نیست. » او در ادامه زیر لب زمزمه کرد که خدایا خودت این بچهها را حفظ کن.مرحوم سردار محمدزاده که همراه با محمد درودیان آن شب در قرارگاه مرکزی بود، برای اینکه دلداری بدهد، گفت: «دشمن تصور میکند هنوز در مرحله شناسایی است. » آقامحسن در جواب گفت: «انشاالله خدا در ذهنش بگذارد. »
ماجراهای خطوط عملیاتی
در ادامه بنا دارم به حوادثی اشاره کنم که همزمان با این بحثها در قرارگاه در خطوط عملیاتی صورت گرفت.لشکر 14 طبق زمانبندی قبلی از اولین یگانهای عبورکننده از تنگه بود که موفق شد حدفاصل 20:26 تا 20:45، پنج گروهان غواص (2 گروهان با هدف امالرصاص و 3 گروهان با هدف برجانیه) علیرغم وجود آتش منحنی و مستقیم دشمن بر روی ساحل خودی، به آب اندازد. در عین حال این نیروها در طول رودخانه در ستونی به طول 800 متر، آرایش گرفتند. این ستون به دنبال گروهی که به عنوان پیشتاز جهت چک مسیر با اندکی فاصله جلو میرفتند، حرکت کردند.
براساس طرح، هر گروهان غواص با فاصله مشخصی از گروهان دیگر حرکت میکرد. از هر گروهان نیز تنها 6 نفر در سطح قرار داشتند و مابقی زیرآب حرکت میکردند. یعنی از هر 6 نفر، یک نفر روی آب و باقی با اشنوگل زیرآب بودند؛ این اقدام بدین دلیل بود که در تنگه، فاصله 2 ساحل نزدیک است و دشمن با دوربین دید در شب و منور، به راحتی نیروها را میدید. در فاصله رهایی غواصان از خط خودی تا رسیدن به خط دشمن و آغاز حرکت به سمت اهداف، آتش پرحجمی روی ساحل ریخته میشد، ولی این منجر به توقف و ایجاد اخلال جدی در حرکت نیروهای لشکر 14 امام حسین (ع) نشد. غواصها سینهخیز وارد آب شدند. در طول مسیر وقتی غواصان به نزدیکی تنگه رسیدند و در تیررس نیروهای عراقی در نوک بوارین، ماهی و امالرصاص قرار گرفتند، به سویشان تیراندازی شد.
اما جریان آب به نحو غیرمنتظرهای شدید شد و این باعث نشد قبل از اینکه تیراندازی و آتشهای مستقیم دشمن شدت یابد، غواصان از تنگه عبور کنند. به طوری که در ساعت 9:46 دقیقه فرمانده گروه پیشتاز اعلام کرد که به ساحل برجانیه رسیدهاند.
در پی پیشتازی گروهانهای دیگر در مجموع با دادن هفت هشت شهید، کلیه غواصان مامور به برجانیه، خود را به ساحل رساندند. آرایش و نظم این نیروها در آب و همچنین شجاعت و تجربه کافی آنان از عوامل مهم این موفقیت دانستهاند.فرماندهی و عناصر مسئول لشکر 14 از وضعیت غواصها اطلاع کافی نداشتند (فقط فرماندهی لشکر 14 خبر از تیراندازیهای دشمن داشت و اینکه چه بر سر غواصهایش آمده، خبر نداشت) و تنها بر مبنای مشاهده آتش دشمن و... اینگونه به قرارگاه فشار میآوردند که عملیات زودتر آغاز شود. با پیگری برادر محسن و رعایت سین عملیات در ساعت 21:46 دقیقه با رسیدن نیروها به ساحل، درگیر شدند. در واقع درگیری از ساعت 21:46 دقیقه آغاز شد.
در خصوص لشکر 31 عاشورا هم باید گفت که نیروهای این لشکر که در خط خودی آماده حرکت بودند، با آتش شدید دشمن مواجه شدند. دشمن با خمپاره 60 این خط را زیرآتش گرفت و در همان جا 40-30 نفر از غواصان شهید و مجروح شدند. سازمان غواصها به هم ریخت، اما به دلیل حضور فرماندهی لشکر و پیگیریهای وی به سرعت شهدا و مجروحان از ستون جدا شده و بار دیگر با ساماندهی مجدد، حرکت آغاز شد.
این نیروها به هر ترتیب در فاصله 20:45 تا 21 داخل آب جهت عبور آماده شدند، اما مشکلات عمده آبی از این پس خود را نشان داد.
سردار امین شریعتی (فرمانده لشکر عاشورا) بعداً در جلسهای گفت: «غواصان لشکر 14 را دیدیم که رد شدند و به سمت تنگه رفتند. بلافاصله از ساحل دیدیم که تیربارهای دشمن از همه طرف شروع کرد و خمپارهها آتش پرحجمی به اجرا درآوردند. دیگر طوری شده بود که تمام ساحل را میزدند. دو دستهای که هنوز در ساحل بود، همه شهید و مجروح شدند و نیروهای داخل آب با افتادن چند گلوله خمپاره در پشتشان، متحمل تلفات سنگین شدند. در نتیجه ستون از همه پاشید. »
به هر حال این لشکر موفق شد تنها دو گروهان غواص را راهی اهداف کند. این ستون هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که در روشنایی حاصل از منورهای زیاد توسط دشمن رویت شد. ستون زیر آتش دشمن قرار گرفت. نتیجه اینکه با شهادت راهنماها، نیروها پراکنده شدند و هر یک سرگردان در رودخانه به طرفی رفتند. بنابراین لشکر عاشورا اصلاً حرکتش شکل نگرفت.
در خصوص لشکر 41 ثارالله نیز وضعیت مشابهای رخ داد. این یگان نیز زمانی که به گرفتن آرایش و انجام مقدمات مشغول بود با آتش دشمن مواجه شد. در این زمینه آقای قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر ثارالله) در جلسهای گفت: «آتش روی سر بچهها بود. ستونها توی هم خوردند. حتی ستون ما با ستون لشکر عاشورا در هم شد. میتوان گفت 20 – 10 نفر از بچهها در ساحل زخمی شدند. در مجموع از هر گردان یک گروهان موفق شد وارد آب شود و از مجموع 2 گردان، 2 گروهان وارد آب شدند.
هنگام حرکت در داخل آب هم خودم از این طرف با چشمانم دیدم که عراقیها روی کانال ایستاده بودند و یکی یکی بچهها را میزدند. در نتیجه بین راه هم تلفاتی دادند». تیپ 21 امام رضا (ع) هم قرار بود در جزیره ماهی و بوارین عمل کند. این یگانها قرار بود سواحل تنگه را باز کنند تا موجهای دوم و سوم (قایق سوارها) عبور کنند و نیروهای اصلی عازم شوند.
تیپ 21 هم که میبایست از تنگه عبور کند، نقطه رهاییاش در کنار یگانهای فوق بود (فاصله بین نهر عرایض و نهر خین) سرنوشت مشابهای داشت. این یگان از ساعت 20:20 شروع به آباندازی نیروهای خطشکن کرد. وقتی نوبت به گروهان سوم رسید، آتش دشمن متوجه آنها شد و آنان را مورد اصابت قرار داد.
در نتیجه این گروهان دچار تلفات شد و لاجرم از حرکت بازماند. 2 گروهان اول که موفق به حرکت در آب شده بودند، در داخل آب گرفتار آتش دشمن شدند که در نتیجه این نیروها با دادن تلفات پراکنده و بعضاً منحرف شدند. این نیروها در واقع از همان ابتدا از کنترل و فرماندهی خارج شدند. برخی از آنان به تنگه رسیدند، اما در همان نقطه زیر آتش دشمن گرفتار شدند و فقط تعداد اندکی توانستند خود را به سواحل مدنظر در جزیره ماهی برسانند که آنها نیز قادر به انجام کاری نبودند.
البته حوادث اینچنینی در قرارگاه نجف هم بود. بخش جنوبی قرارگاه نجف (لشکرهای نصر و 17) که قرار بود به جزیره بوارین بیایند، سرنوشت مشابهای داشتند، اما هرچه از مرکز ثقل فاصله گرفته میشود، حوادث کمتر میشود.
سردار نائینی: آیا تمامی این حوادث با جزئیات به قرارگاه منعکس میشد؟
داوود رنجبر: حوادث به این شدت و با این جزئیات به قرارگاه منعکس نشد. اینها را بیان کردم تا بعداً جمعبندی کنیم که رفتار دشمن، رفتار مشخصی بوده است. برخی از این ماجراها مربوط به گزارشهای بعدی یگانها است که به قرارگاه میرسید.
همانقدر که برخی از اخبار که به قرارگاه میرسید، حکایت از یک مشکل جدی بود و آن تیراندازی به سمت نیروهای غواص در آب بود، همزمان با اتفاقاتی که در تنگه و محور امالرصاص رخ میدهد اخبار مثبتی از سایر قرارگاهها هم میرسید. آقای علایی فرمانده قرارگاه نوح میگوید: «بچهها همه رفتند و 10:10 و 10:25 بعضاً خواهند رسید. » آقای غلامپور (فرمانده قرارگاه کربلا) نیز در تماس با آقای شمخانی گفت: «ما مسالهای نداریم، منتهی نگران آقاعزیز(فرمانده قرارگاه قدس) هستیم. »
با توجه به این حوادث، اکنون قرارگاه تلاش میکند تا قرارگاههای دیگر را زودتر به خط و هدف برساند. تا اینجا عملیات به طور رسمی شروع نشده است.
قدم بعدی
قدم بعدی حوادث بین ساعت 22 تا 22:30 دقیقه است. قرارگاه در این زمان هنوز حاضر به اعلام رمز نیست، اما عملاً درگیری آغاز شده است؛ چراکه غواصها به طور نامنظم، یکی یکی و بدون هماهنگی با جناحین به ساحل دشمن رسیدند. از آنجا که با دشمن آماده مواجه شدند (بالای سیلبنده با چراغقوه منتظر نیروها بودند)، ناگزیر به خط میرسند و درگیری را شروع میکنند و نمیتوانند منتظر دستور فرماندهی باشند.
دشمن در طول مسیر غواصها را دیده بود. بعدها که از عراقیها اسیر گرفته شد، آنان گفتند ما در طول مسیر غواصهای شما را دیدیم. آنان هم زدند و هم منتظر بودند، غواصها به خط برسند.
همانطور که در گزارش لشکر 14 آمده بود، اولین خبر درگیری جدی با نیروهای دشمن را این لشکر اعلام کرد. لشکر 14 اعلام کرد نیروهای غواص به خط رسیدند، اما به محض رسیدن ناگزیر به درگیری شدند. جالب است بدانید، وقتی خبر درگیری در برجانیه آمد، حسین خرازی در ساعت 21:55 در تماسی اعلام کرد که نیروهای این یگان به ساحل برجانیه رسیده و درگیر هم شدهاند. با اعلام این خبر بانگ صلوات حضار، جو امیدوارانهای به وجود آمد.
محمد رخصتطلب (راوی لشکر 14): غواصان لشکر 14 از غواصان ماهر و باتجربهای بودند که عملیات کربلای 3 را اجرا کردند.
داوود رنجبر: فرمانده کل سپاه به حسین خرازی؛ فرمانده لشکر14 تاکید کرد تا کمک کند، لشکر عاشورا و حتی ثارالله هم غواصهایشان را از تنگه عبور دهند.
آقای محسن رضایی امیدوار شد و حتی به خرازی گفت: «پرچم امام رضا باید اول صبح روی جاده دوم نصب شود. خونسردیتان را کامل حفظ کنید. »
نبرد در برجانیه
در خصوص نبرد در برجانیه باید بگویم که علیرغم وجود هوشیاری و حساسیتها در اطراف تنگه، دشمن در برجانیه کاملاً غافلگیر شد. منطقه برای پیشروی بسیار مساعد بود. در این محور بنا به دلایلی توجهای از دشمن مشاهده نشد. نیروهای غواص با کمی عده موفق شدند بسیاری از منطقه را پاکسازی کنند و تلفاتی بر نیروها و امکانات دشمن وارد کنند، اما چون قابل تقویت نبود لاجرم با روشن شدن هوا برنامه به هم ریخت.
در مجموع حدود 3 گروهان غواص به اضافه تعدادی نیرو که توسط 2 یا 3 قایق موفق به پیادهسازی در ساحل برجانیه شدند. این نیروها نه تنها برجانیه را پاکسازی کردند، بلکه از آن عبور کردند و در ساحل اصلی دشمن پیشرویهایی داشتند و طی آن تعداد 40-30 تانک و نفربر و تعدادی خودرو از دشمن را منهدم کردند.
در محدودهای از این منطقه این نیروها آزادانه هر کاری میتوانستند، کردند؛ چراکه دشمن حضور جدی و استقراری نداشت. در این زمینه خرازی گفت: «زمینی عادی بود و دشمن حضور آنچنانی نداشت. »
فرماندهان دو گروهانی که در آنجا عمل کردند، گفتند اگر نیرو پشت سر ما میرسید، تا بصره میرفتیم. منطقه این قدر باز بود. دشمن در این منطقه گیج بود. مواضع دشمن فقط سه ردیف سیم خاردار بود. خورشیدی هم نداشت. فاصله هر سنگر 30-20 متر بود و با این وجود از هر 5 سنگر، یک سنگر دارای نیرو بود.
همانطور که پیش از این گفته شد، مهمترین نقطه ثقل این عملیات، عبور از تنگه بود. سوال این است که چرا آقامحسن (فرماندهی) اصرار داشت که نیروها از تنگه عبور کنند و به سمت پتروشیمی بروند؟
اگر مسیر برجانیه ادامه مییافت، نیروها پشت سپاه هفتم درمیآمدند. دلیل اینکه دشمن در این منطقه سنگر نداشت، به این دلیل بود که تصور نمیکرد از پشت سر او دربیاییم.
رودخانه اروند تنها معبر بین سپاههای سوم و هفتم بود که میتوانستیم نفوذ کنیم؛ نه مانعی و نه آتشی روی آن بود. به نظر من عملیات به درستی طراحی شده بود. اگر عملیات لو نرفته بود، کاری میشد، کارستان!
در ادامه خبرهای تیراندازی در محور قرارگاه نوح هم رسید. آقای شمخانی با آقای علایی تماس گرفت. آقای علایی اعلام کرد که آتش در منطقه آنان شروع شده است. خبر دیگری که به قرارگاه رسید، عدم موفقیت لشکر عاشورا بود.
وقتی این خبر رسید، شوکی به قرارگاه فرماندهی وارد آمد. ابتدای این واهمه و مشکل که در تنگه است، از این خبر است. این خبر را آقاعزیز داد. آقای شمخانی بعد از این که با آقای عزیزجعفری تماس گرفت، گفت: «عاشورا نتوانست حرکت کند. امام حسین هم مثل اینکه درگیر شده. »
آقامحسن گوشی را گرفت و با آقاعزیز صحبت کرد. مجدد تاکید کرد که بچهها تیراندازی نکنند. آقاعزیز گفت: «در ساحل بچههای امین (فرمانده لشکر عاشورا) آماده بودند. بچههای حسین هم که خواستند رد بشوند، تیربار دشمن زیاد بود. بچههای امین هم حتی نتوانستند حرکت کنند. تلفات دادند و نتوانستند به آب بیفتند. از روبرو جایی که حسین رد میشد، اینقدر تیربار زدند، تیرها رد شد و به بچههای در ساحل خورد. یعنی دشمن روی رودخانه تیراندازی کرد. هدفش بچههای روی آب بودند، اما تیرها عبور کردند و به ساحل رسیدند که بچههای لشکر عاشورا را هدف میگیرد. امین میگفت اکثر بچهها مجروح شدند و هیچ کس نتوانست وارد آب شود. »
این گزارشها که آمد شوکی در قرارگاه ایجاد شد. تاکنون آقامحسن تلاش میکرد یگانها را هماهنگ کند اما از ساعت 10 به بعد اخبار درگیریها و عدم موفقیت در عبور از تنگه میآمد. همچنان فرماندهی امیدوار است. علیرغم اینگزارشها باز تلاش و اصرار دارد طبق برنامه عملیات انجام بشود.
آقای غلامپور نگران است که درگیری زودتر شروع شود. آقامحسن به او گفت: «ما سعی میکنیم آقاعزیز را کنترل کنیم. شما هم سعی کنید زودتر حرکت کنید. » آقای علایی به طور کشف درخواست آتش کرد. تا اینکه آقای شمخانی خبری از شنود داد. شمخانی گفت: «دشمن پشت بیسیم به صورت کشف صحبت میکند و درخواست آتش دارد. » این خبر که آمد، آقامحسن فهمید، درگیری شروع شده است. (ساعت 10:05)
در ساعت 10 و 9 دقیقه شب لشکر 19 فجر و تیپ 57 هم درگیری خود را شروع کردند. بنابراین از ساعت 10 تا 10 و 10 دقیقه شب تقریباً درگیری به طور غیررسمی اما واقعی شروع شد که سرانجام در ساعت 22 و 40 دقیقه رمز اعلام شد. 10 دقیقه فاصله در اعلام رمز (قرار بود رمز ساعت 22 و 30 دقیقه اعلام شود.) به این دلیل بود که فرماندهان پرهیز داشتند به درگیریها رسمیت بدهند تا شاید با عدم اعلام رمز، یگانهایی که درگیر هستند، ضعیفتر برخورد کنند و یگانهایی که در راه هستند، برسند.
محمد باقری در ساعت 22 و 15 دقیقه بنا بر خبری که از شنود دریافت کرد، گفت: «اینها از یک ربع پیش (ساعت 22) دستور شلیک داشتند. وقتی که توپخانه شروع به شلیک میکند، یعنی درگیری به صورت رسمی آغاز شده است. »
آقامحسن علیرغم همه اینها فکر میکند که خیلی کاری با بحث غافلگیری نداریم و دیگر درگیر شدهایم. او گفت: «خبر تا به آنها برسد طول میکشد. اینها خیلی وقت است که بچهها را دیدند. 3 ساعت است که دیدنشان. » فرماندهان امیدوار بودند تا خبر به بالا برسد، نیروها به اهداف دست پیدا کنند.
زمان درگیری
قدم بعدی مربوط به ساعت 22 و 30 دقیقه تا 23 و 30 دقیقه است. در این مقطع درگیری شروع شده و تقریباً همه نیروها درگیر شده بودند. در برخی محورها، خبرها مثبت است. به طور مثال ایزدی (فرمانده قرارگاه نجف) از عملکرد لشکرهای 17 و 19 گفت که حکایت از شروع درگیری و پیشرفت داشت. ایزدی گفت: «یک گردان از لشکر 17 در محور نفوذ کرده و در حال پیشروی است. لشکر فجر نیز به سیلبند کانال پرورش ماهی رسیده، اما لشکر نصر به جز یک محور موفق به نفوذ به محور بوارین نشده و در سه محور با دشمن همچنان درگیر است. »
آقای باقری هم به نقل از شنود خبر داد که دشمن میگوید از پشت به سمت ما نارنجک میاندازند یا اینکه شناورها و غواصها را در بعضی نقاط دیدهاند. بیسیمچی نیرویی از دشمن گریهکنان گفته است که نیروها در حال فرار هستند. نیروهای درگیر دشمن اعلام نیاز و درخواست کمک کردهاند. آقای باقری همچنین گفت: «آتش دشمن از آتش خودی بیشتر است. »
به هرحال خبرهای مثبتی به قرارگاه میرسید. اما سوال این است در شرایط مثبت تلقی فرماندهان چیست؟ تلقی فرماندهان بسیار مثبت است که در ادامه به چند نمونه اشاره خواهم کرد.
آقارحیم گفت: «دشمن یا توپخانه ندارد. یا هنوز خوابند و به آنها خبر نرسیده است. » آقامحسن گفت: «خبر که الان نمیرسد. » محمدزاده گفت: «به نظر من دشمن غافلگیر شده است. »
ساعت 22 آقارحیم گفت: «دشمن صد درصد غافلگیر شده است. » تلقی فرماندهان تا اینجا این است که دشمن غافلگیر شده است.
آقارشید با لبخندی گوش میداد، گفت: «نمیتوان به این سرعت نتیجهگیری کرد. »
آقامحسن که در ارائه نظرات خود سکوت کرده بود و نشان میداد هنوز قادر به گرفتن تصمیم قطعی در این شرایط نیست. اما چهره وی مانند سایر برادران خوشحال بود و اظهارنظرهای غیرمستقیم و تلویحی نسبتاً امیدوارانهای که با خنده همراه بود از او شنیده شد. به طور مثال به رفیقدوست گفت: «اگر یک مقدار قایق بیشتر داده بودی، کار درست میشد. »
باقری گفت: «تیربار دشمن کم شده است. ظاهراً پاکسازی شده. اخبار به گونهای مثبت است که آقامحسن گفت، خیلی جالب شد. یک بلایی سر عراقیها دربیاوریم انشالله که...» آقامحسن خیلی امیدوار است.
جو مثبت، ناشی از اخبار مثبتی است که به قرارگاه میرسید. نکته دیگری که در اینجا ظهور میکند، حرکت موج دوم و قایقهاست. وقتی که درگیری میشود، تقریباً هم و غم فرماندهی از موضوع غواصها فارغ میشود و به سمت تقویت خط میآیند و حرکت موج سوم آغاز میشود.
باتوجه به طرحی که داشتند، بخش عمدهای از قایقها در نهر عرایض در پشتیبانی از یگانهایی که قرار بود در تنگه امالرصاص عمل بکنند و بخش عمده در کارون عقبه و استقرار قایقها بود. بخشی هم نهری که جزیره مینو را تشکیل میدهد و پشتیبانی از قرارگاه نوح میکرد.
3 تا عقبه داشتیم. قایقها در نهرها بودند و قرار بود حرکت کنند. جالب است بدانید که هر یگانی به محض اینکه درگیر شدند با دشمن، به خصوص پس از اعلام رمز، قایقها به حرکت دربیایند. باز هم ابتدا اخبار مثبتی میآمد. مثلاً تیپ المهدی قایقها و نیروها را در ساحل دشمن پیاده کردند.
آقارحیم به شوشتری گفت: اسدی یک گردانش را با قایق پیاده کرد. امالرصاص هم بچهها توش هستند. برجانیه هم حسین پیاده شد.
راجع به لشکر امام حسین، آقارحیم بعد از اینکه با ابوشهاب صحبت کرد، گزارش داد: «اینها با قایق نیرو در امالرصاص پیاده کردند و با قایق به سمت برجانیه حرکت میکنند»
این حوادث تا ساعت 23 و 30 دقیقه است و همه چیز بین ساعت 22 و 30 تا 23 و 30 دقیقه است. جمعبندی تا ساعت 22 و 40 دقیقه که رمز اعلام شد این بود که علیرغم همه اخبار و اطلاعاتی که ارائه شد، جمعبندی فرماندهان از میزان غافلگیری دشمن اینگونه است که دشمن کاملاً غافلگیر شده است.
عملکرد قایقها
دو موضوع مهم قابل اشاره است. نخست عملکرد غواصها و دوم عملکرد قایقسوارها. تمامی عملیات متکی به عملکرد این نیروها بود. عملکرد غواصها را تقریباً بررسی کردیم. دیدیم برخلاف آنچه که بر قرارگاه مرکزی حاکم است، دشمن کاملاً هوشیارانه با غواصهای ما برخورد کرد. اینکه میگوییم هوشیارانه از منورهای رنگی تا زدن غواصهای ما در سه مرحله (ساحل خودی، وسط آب و آمادهبودن در ساحل دشمن). اینها حکایت از هوشیاری دشمن دارد. دشمن میدانست که برای ما کجا مهمتر و کجا فرعی است. به همین دلیل روی امالرصاص تمرکز داشت.
در خصوص عملکرد قایقها باید گفت که در برخورد با قایقها هم این اتفاق افتاد. همانطور که گفته شد، از سه نهر که قایقها حرکت کردند، در خروجی نهرها زیر آتش قرار گرفتند تا خود ساحل؛ یعنی در خروجی نهر عرایض تا تنگه قایقهای لشکر 14، زیرآتش بودند. قایقهای عاشورا و ثارالله را هم زد. لشکر 14 شاید بیش از 60 قایق داشت.
برپایه شواهد و قرائن؛ یعنی برخوردهای دشمن قبل از آغاز رسمی، برخورد دشمن با غواصها و موجهای دوم و سوم تلاش دشمن برنامهریزی شده برای سه دهانه مستمر و دائمی بود.
مقاومت در نقاط حساس حکایت از برنامهریزی خاصی داشت. حساسیت و جنگ جانانهای که در امالرصاص دشمن طراحی کرده بود. بنابراین دشمن کامل هوشیار بود و نه تنها هوشیار که با طراحی و تمرین با ما برخورد کرد اما ارزیابی و تلقی فرماندهان چه بود. آقای باقری گفت: با بازجوییهایی که از اسرا شد از یک هفته قبل به نیروها گفته بودند که ایران میخواهد حمله کند.
تا ساعت 5 صبح تلاش شد که عملیات ادامه یابد. ساعت 5 و نیم صبح قرارگاه نجف اجازه گرفت تا عقبنشینی کند. ساعت 6 و نیم تا 7 قرارگاه نوح اجازه گرفت تا عقبنشینی کند؛ چون الحاقات صورت نگرفته بود و سرپلها ضعیف بود و اگر دشمن میآمد و از پشت قیچی میکرد، ممکن بود تلفات بالا باشد. به همین دلیل اجازه عقبنشینی داده شد که البته بعد از 7 صبح فعل و انفعالاتی اتفاق افتاد و روزنههایی در جزایر به وجود آمد که قضیه مثبت شد. در نهایت تا ساعت 11 جز حفظ امالرصاص، از همه جا عقب آمدند.
امالرصاص را نگه داشتند به این امید که شب دوم چون نیرو زیاد داشتند، بتوانند از امالرصاص عبور کنند و پی اهداف بروند. تا ساعت 30/9 و 10 شب به شدت بین فرماندهی کل و فرماندهان زیرمجموعه چانهزنی بود. همه مخالف بودند، چون توان نداشتند و قایق نداشتند. بنابراین ساعت ده و نیم شب آقامحسن مجاب شد تا عملیات را متوقف کند. نیروها تا صبح و با استفاده از تاریکی شب توانستند امالرصاص را تخلیه کنند.