باشگاه خبرنگاران جوان: تماشاگران وارد استودیو شده اند. هنوز چند نفری در لابی ماندهاند. شخصی از دست اندکاران گروه کارگردانی به سمتم میآید و میگوید ضبط برنامه تا لحظاتی دیگر آغاز میشود، لطفا بفرمایید داخل استودیو و بنشینید. فرصت خوبی است که نگاهی به داخل استودیوی ضبط برنامه بیندازم. مانند یک تماشاگر وارد میشوم و در اولین صندلی خالی که میبینم، مینشینم.
دکور مربوط به میدان حسن آباد است. دور تا دور استودیو نقشی از ساختمانهای این میدان قدیمی دیده می شود. در وسط استودیو، ماکت یک نوار قدیمی دیده می شود که روی آن نام برنامه و البته با عبارت «عالیترین کیفیت» نقش بسته است.
به سمت راستم نگاه میکنم و قابهای عکس کوچک و بزرگ مربوط به بازیگران را نگاه میکنم. از فاصلهای نه چندان دور میتوانم تصویر پارسا پیروزفر را تشخیص دهم. با خودم فکر میکنم که پیروزفر چه زمانی مهمان برنامه بوده است که شخصی از تماشاگران سالن دست روی شانه ام میگذارد و از من میخواهد که صندلی اش را پس دهم. از جایم بلند میشوم و صندلی را پس میدهم. مدیر صحنه به سمتم میآید و در حین نزدیک شدن به من، اطراف را نگاه میکند، احتمالا دنبال یک صندلی خالی میگردد، ولی جای خالی پیدا نمی کند. از صحنه ضبط خارج و و وارد لابی میشوم. مدیر صحنه به دنبالم میآید و در لابی یک صندلی پیدا میکند با اشاره از من میخواهد که به سالن برگردم. اما من در جای خودم ایستادهام.
به یکباره صدای دستیار کارگردان می آید که می گوید لطفا همه در جای خودشان بنشینند و پس از آن صدای دستیارکارگردان می آید که می گوید دوربین آماده... لطفا اعلام کنید که آماده هستید برای ضبط...
مدیر صحنه دوباره روبروی من ایستاده است و میخواهد که در صندلی تازهای که در صحنه گذاشته است مستقر شوم. به او میگویم که خبرنگار هستم و میخواهم بیرون صحنه باشم با لبخند به صحنه برمی گردد. دوربینها آماده اند. کارگردان در اتاق فرمان رو به مانیتور نشسته است.
دستیارکارگردان در این لحظه می گوید: ابتدا صحنه ورود مهمان را ضبط میکنیم.
مهمان برنامه «چهل تیکه» از اتاق VIP خارج میشود. ضبط این برنامه اختصاص به فریبا متخصص بازیگر سینما و تلویزیون دارد. محمدرضا علیمردانی داخل صحنه، رو به تماشاگران ایستاده است. چند شوخی بامزه علیمردانی، تماشاگران را سرشوق میآورد. تماشاگران منتظر ورود مهمان برنامه هستند؛ با اعلام علیمردانی فریبا متخصص وارد صحنه میشود. تماشاگران بلند میشوند و دست میزنند. مهمان در جای خود مینشیند. در همین لحظه صدای دستیارکارگردان می آید که می گوید یک بار دیگر صحنه ورود مهمان را ضبط میکنیم.
فریبا متخصص برمیگردد و از سالن خارج میشود تا بار دیگر این صحنه، ضبط شود. علیمردانی میپرسد آیا مشکل از جانب من بود؟ دستیار کارگردان پاسخ میدهد مشکل از تصویربرداری بود.
صحنه ورود یک بار دیگر ضبط و گفت و گو آغاز میشود، علیمردانی از اتاق فرمان میخواهد که اولین سریالی که متخصص در آن بازی کرده است، پخش شود.
متخصص پس از دیدن فیلم می گوید: مطمئنی اولین کار تلویزیونی منه؟! اگه اولین کار من نبود، چی؟
الهام حاتمی کارگردان «چهل تیکه» از اتاق فرمان به علیمردانی میگوید: بگو یکی از اولین کارهای شماست.
مثل اینکه هیچ کس مطمئن نیست اولین کار خانم متخصص چه کاری بوده است؟
علیمردانی: اولین کار که نه، یکی از اولین کارهای شما.
سریال پخش میشود، خانم متخصص واکنش نشان میدهد. از دیدن جوانیهای خودش با عینکی با فریم بزرگ متعجب شده است و می گوید: فکر کنم این دومین سریالی بوده که بازی کردم. سریال «گالشهای مادربزرگ» سال 61 اولین کاری بوده که از من پخش شده است.
الهام حاتمی کارگردان برنامه از اتاق فرمان به علیمردانی میگوید: یک سوال برای من پیش آمده، «گالشهای مادربزرگ» تولید سال 67 بوده است.
علیمردانی نکته خانم حاتمی را بازگو میکند و خانم بازیگر میپذیرد؛ متخصص کمی فکر میکند و میگوید پس احتمالا من اشتباه میکنم؛ ولی قبل از این سریال یک کار دیگر هم بازی کرده ام.
فریبا متخصص میگوید: چه حواسی دارد خانم کارگردان!
علیمردانی توضیح میدهد که او حتی بهتر از خود هنرمندان آمار کارهایشان را دارد.
الهام حاتمی تهیهکننده و کارگردان برنامه «چهل تیکه» درباره چگونگی گردآوری فیلمها و اطلاعات درباره مهمانان برنامه میگوید: من مدت دو سال آرشیو فیلمهای مهمانان برنامه «چهل تیکه» را مرور کردهام و فیلمها و تصاویری از مهمانان برنامه بدست آوردهام که خود آنها نیز از دیدن این فیلمها متعجب میشوند. بارها ویکی پدیای هنرمندان دعوت شده به «چهل تیکه» را اصلاح کرده ام، چون به اطلاعات کاملتری دست یافتم.
چند سریال دیگر و تله تئاتر از خانم متخصص پخش میشود. علیمردانی از فریبا متخصص میخواهد که به یک جمله فکر کند و به حاضران در استودیو بگوید، حتی اگر تصویری از کسی یا یک تجربه از کس دیگری باشد.
فریبا متخصص میگوید در رابطه با کارم باید بگویم احترام به پیشکسوتان بسیار اهمیت دارد، هرگز فکر نکنیم اگر کسی وارد این کار بشود، میخواهد جای ما را بگیرد، هر کسی جایگاه خودش را دارد.
الهام حاتمی درباره مهمانان برنامه «چهل تیکه» میگوید: ما در این برنامه سراغ بازیگرها و شخصیتهای خاصی رفته ایم که برای نسلهای مختلف خاطرهسازی کردهاند. آنها بازیگر سریال و فیلمهای سینمایی بودهاند که ما را پای تلویزیون یا به سینما کشاندهاند، اما حالا در برنامه «چهل تیکه» مهمان هستند و از زندگی هنری خود و خاطرات گذشته حرف میزنند.
به رسم شبهای گذشته صندوقچه چوبی را وارد صحنه میکنند. علیمردانی از فریبا متخصص میخواهد که در صندوقچه را باز کند. متخصص میترسد و میگوید از کجا معلوم که توی این صندوقچه مار نباشد. علیمردانی اطمینان میدهد که مار نیست. اما باز متخصص میترسد. بالاخره خانم بازیگر در صندوقچه را باز میکند؛ یک برگه ماروپله است. متخصص میگوید: دیدی ترسم بیخودی نبود... و بعد میخندد...
ضبط برنامه «چهل تیکه» با حضور فریبا متخصص تمام میشود. مهمان از استودیو خارج میشود، اما دستیار کارگردان اعلام میکند، چون ضبط پلاتو داریم نور سقف همچنان خاموش باشد و کسی از استودیو خارج نشود.
به سراغ فریبا متخصص میروم و از او درباره تصوری که از «چهل تیکه» داشته است میپرسم، «من واقعا به کلی غافلگیر شدم، چون هیچ شناختی از «چهل تیکه» نداشتم. تصور اولیه ام این بود که در «چهل تیکه» لابد بخشهایی از سریالهایی که قبلا در آنها بازی داشتهام را پخش میکند و در ادامه مردم یا حاضران در استودیو سوالهایی میپرسند و گفت و گویی بین مهمان برنامه و مردم شکل میگیرد. اما دکور برنامه و به خصوص اجرای آقای علیمردانی خیلی برای من جذاب بود. ناگهان به سالهای دور پرتاب میشویم. سالهایی که شاید دیگر هیچ تصوری از آن دوره نداری حتی تصویری هم از آن دوره نداری، ولی اینجا چیزهایی و فیلمهایی از خودم دیدم که باورم نمیشد،من باشم. در کل باید بگویم که حس نوستالژیک عجیبی برای من تداعی شد.
این هنرمند تلویزیون و رادیو درباره ویژگیهای «چهل تیکه» گفت: «چون این برنامه به خود شخص مهمان و کارنامه او برمیگردد خیلی متفاوت است. وقتی سری به گذشته میزنی و به 20 یا 30 سال پیش برمیگردی یه حس غریبی برای شخص مهمان ایجاد میشود. وقتی اولین بازیهایم در سریالها را در «چهل تیکه» دیدم، خندهام گرفت باورم نمیشد که این من هستم، یک بازیگر جوان 25 ساله، با دیدن آن تصاویر، خودم را از فریبا متخصص 30 سال پیش دور میدیدم و باز به آن نزدیک میشدم.»
نور سقف برمیگردد. ضبط پلاتو به پایان رسیده است. برای ساعتی به سالهای ابتدایی دهه 60 رفتیم و فیلمهایی دیدیم که شاید برای بسیاری از مردم فراموش شدهاند و حتی کسانی که در آنها بازی کردهاند هم بجز یک نام و کارنامه چیز دیگری از آن را به یاد ندارند. برنامه چند هفته دیگر پخش میشود و سپس در آرشیو سازمان قرار میگیرد شاید یک زمانی در برههای دیگر و شاید چندین دهه دیگر که بسیار از حاضران و دست اندرکاران پروژه «چهل تیکه» وجود نداشته باشند، شخص دیگری مانند الهام حاتمی دست در آرشیو اعجاب آور سازمان می برد و این قسمت از «چهل تیکه» را برای خاطره بازی به صفحه تلویزیون می کشاند