پروین مردای همسر فرمانده شهید حاج حمید تقویفر(سردار سامرا) از نخبگان اطلاعات و عملیات برای ایسنا روایت میکند: آن روز کمی زودتر از همیشه به خانه آمد و گفت: «سند خونه کجاست؟» پرسیدم:«چی شده؟ مگه سند خونه مشکلی داره؟» حاج حمید گفت: «نه یه جوانی میخواد وام مسکن بگیره بهش گفتند باید اول یک خونه رو قولنامه کنی بعد ما به شما وام میدهیم. آخه این بنده خدا پولی نداره که بتونه خونه ای رو قولنامه کنه»
اعتماد به جوانان
حاج حمید ادامه داد: «سند خونه رو واسه این بنده خدا میخوام خونه رو بنامش میکنم تا بتونه وام رو بگیره.» گفتم: «آخه شما مطمئن هستی که....» حاج حمید بلافاصله جواب داد:«باید به جوانان اعتماد کرد.»
بعد از شهادت حاج حمید آن بنده خدا که نیروی حاج حمید بود به منزل ما آمد و در حالی که به شدت گریه میکرد گفت:«خانم تقوی باور میکنید که من از نزدیکان خودم درخواست کردم ولی به من اعتماد نکردند و حاضر نشدند به من کمک کنند!»
تمیز کردن جوی آب
همچنین یاد میآید در راه مشهد بودیم. حاج حمید گفت:«بچهها موقع ناهاره، اگر جای سرسبز یا سایه درختی که به نظرتون مناسب بود، دیدید، بگین تا ماشین نگه دارم.»
بچهها یک جایی را پسند کردند. زیراندازی پهن کردیم و سفره انداختیم. همه ما کنار سفره نشستیم که غذا بخوریم. صداش کردم و گفتم: «حاج حمید چی کار میکنی؟ بیا ناهار بخور!» دیدیم حاج حمید کنار جوی آب نشسته و داخل جوی آب رو تمیز میکند. حاج حمید گفت:« جوی آب به خاطر مقداری زباله بند آمده و آب به راحتی جریان نداره، بهتره تمیزش کنم تا جریان آب روان بشه که مسافران بیان و بنشینن و استفاده کنن.»