سرویس سیاست مشرق - با رونمایی از لیستهای انتخاباتی و افزایش تلاش و تکاپوی کاندیداها برای جلب نظر افکار عمومی، تولید محتوای مرتبط با انتخابات در توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی افزایش یافته است.
در شمارههای پیش در مورد اهمیت توئیتر به دلیل تجمع اصحاب رسانه و سیاسیون توضیحاتی ارائه کردیم و به ویژه در شماره گذشته اثبات کردیم 30 درصد کاربران فعال در کمپین اصلی براندازان یعنی «رأی بی رأِ» که از دوم مرداد ماه 98 آغاز شده و تنها در سه هفته اخیرترند شده، تنها کمتر از 100 فالوئر دارند. 32 درصد بین 100 تا 500 فالوئر و تنها 6 درصد بیشتر از 5 هزار فالوئر دارند؛ یعنی با یک بررسی اجمالی میتوان دریافت 75 درصد از کاربران حاضر در این کمپین، زیر 1000 فالوئر دارند.
کم بودن تعداد فالوئرها در کنار مؤلفههای دیگری مانند تاریخ پیوستن به توئیتر، فعالیت اندک در تولید محتوا، فعالیت عمده در بازنشر، نداشتن تصویر پروفایل و هِدر؛ نشاندهنده کار رباتی وسیع و حجیم برای ترند کردن این هشتگ است.
داغتر از دیروز!
در بازه زمانی 19 تا 22 بهمن ماه، 81 هزار توییت مرتبط با انتخابات در بستر توییتر، توسط حدود 29 هزار کاربر به اشتراک گذاشته شده است. این توییتها بیش از 372 هزار بار توسط کاربران مختلف لایک شده است.
جدول آمار تعداد توییتها، کاربران و لایک آنها در توییتر
1. تحریم با چاشنی نفرت و دروغ!
همچنان براندازان به دنبال نهی کاربران از رأی دادن هستند و در این هدف، از ابزار و ادبیات تمسخر، کنایه، دروغ، مغالطه، داستانسرایی و یاوهگویی و هر چیزی که بتوانند به نظام و نهادهای آن متلکپرانی کنند، بهره میبرند. استفاده کاربران از هشتگ رأی_بی_رأی و تحریم_انتخابات، در صدر فعالیتهای براندازان توئیتری است.
توییت یکی از کاربران در رابطه با حقوق زن و استفاده از هشتگ رأی_بی_رأی
توییت یکی از کاربران در تشویق به عدم مشارکت
توییت یکی از کاربران در رابطه با لزوم عدم مشارکت در انتخابات
تلاش برای عدم مشارکت با پیشنهاد چهره به چهره سخن گفتن
ارتباطدهی مشارکت مردم در انتخابات به کشتههای اعتراضات آبان و هواپیمای اوکراینی
2. گزارشی که جنجالی شد!
انتشار ویدئویی تقطیع شده از تریبون آزاد صداوسیما با مردم در رابطه با انتخابات در شهرستان کوهرنگ سبب واکنش از سوی کاربران شد. در این ویدیو، یکی از مردم اعلام میکند که در انتخابات رأی نمیدهد و شرکت نمیکند.
3. عدم ارائه لیست از سوی اصلاحطلبان
زمزمههایی از عدم ارائه لیست از سوی اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، سبب واکنشهایی از کاربران شد. گروههای ارزشی توئیتر، سابقه دروغگویی و وعدههای باطل این گروه سیاسی را یادآوری کرده و نوشتهاند همه ادعای اصلاحطلبان، نمایشی و فریبکارانه است و با هدف تلقین پیروزی به رقیب صورت میگیرد:
واکنش یکی از کاربران به احتمال لیست ندادن اصلاحطلبان
واکنش یکی از کاربران به لیست ندادن اصلاحطلبان در انتخابات و برعکس عمل کردن آنها
3. هر کاربر، یک لیست!
وحدت دیرهنگام شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و جبهه پایداری سبب شده کاربران توئیتری به ویژه چهرههای رسانهایتر ایشان، اقدام به معرفی افراد و چهرههایی از لیستهای مختلف اعم از اصولگرایان و پایداری و عدالتخواهان و جوانان دانشگاهی و اقتصاددانان و... کنند.
این اعلام اسامی، بحثها در مورد افراد و چهرهها را جدیتر کرده و سابقه و برنامه هر یک از آنان را به سوژهای داغ تبدیل نموده است.
اعلامی اسامی چند کاندیدا از سوی یکی از کاربران
ارائه لیستی مجزا از طرف یکی از کاربران
4. رئیسجمهور و باز هم حاشیهسازی
صحبتهای رئیسجمهور در مراسم 22 بهمن و گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی درباره انتخابات، بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت. سرعت رخدادها و تحولات آنقدر زیاد است که نمیتوان رصد و پایش جامعی از رویکردهای رئیس جمهور نسبت به انتخابات و نهادهای برگزارکننده آن ارائه کرد. اگرچه این کار هم چندان مفید به نظر نمیرسد. نسبت دکتر روحانی با موضوعات و پدیدهها بر اساس اصول روشن و تعیینشدهای ترسیم نمیشود. مثل ماجرای مذاکره که رئیسجمهور با آن بازی راه انداخته، انتخابات هم یک موضوع نه چندان جدی است که باید روحانی و دولتش را از زیر فشارها برهاند و برایشان روزنهای از گفتگو با غرب به ویژه آمریکا باز کند.
توییت «عبدالله گنجی» در واکنش به صحبتهای حسن روحانی
5. بازداشت دو تن از اعضای جنبش عدالتخواه و کاندیدای مجلس
اعلام پویش «مجلس عدالتخواه» به سرلیستی «محمدصادق شهبازی» و با نمای «وحید اشتری» که البته چهرههای دانشمند جوانی را نیز معرفی کرده است، سبب شده بحثهای چند ماه اخیر در مورد کنش و فعالیت چهرههایی از این جریان که به ویژه در ماجراهای افشاگری زمینخواری لواسان نقش جدی داشتند، وارد فاز انتخاباتی شود. نقد و بررسی این جریان که برخی در اطلاق نام عدالتخواهی بدان تردید دارند و برخی دیگر آن را جریان سوم سیاسی مینامند، مجالی دیگر میطلبد؛ اما به طور قطع میتوان گفت جز دو سه نفر از آنان، سایر افراد پویش که در آنها چهرههای انقلابی باسوادی نیز پیدا میشود، دیده نشدهاند. بازداشت دو نفر از این پویش یعنی شهبازی و اشتری، زمینه بحث در باب هدف و رویکرد این گروه را بار دیگر فراهم کرد.
جدول تأثیرگذارترین کاربران
این بخش از گزارش کاربرانی را نمایش میدهد که بیشترین لایک یا بازدید دریافتی را از پستهای منتشر شده به دست آوردهاند؛ در نتیجه محتواهایشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به عبارتی تأثیرگذار در موضوع بودهاند. در میان 6 حساب کاربری، سه کاربر با رویکرد ارزشی و انقلابی و یک کاربر با رویکرد اصلاحطلب دیده میشود و بقیه کاربران رویکردی مخالف نظام دارند.
کاربران ارزشی مؤثر در حوزه انتخابات در هر شماره تکرار میشود، اما کاربران برانداز معارض جمهوری اسلامی تغییر میکنند. جز مصطفی تاجزاده که در شماره سوم رصد توئیتری انتخابات، اکانت او را زیر ذرهبین بردیم، سایرین ناشناساند یا از جمله چهرههاییاند که از طرفداران تحریم و جنگ علیه ایران به شمار میآیند.
ابر هشتگها
از ابر فراوانی هشتگها میتوان این موضوع را دریافت که در حال حاضر کاربران به چه موضوعاتی در خصوص انتخابات میپردازند و همچنین چه موضوعاتی را در کنار موضوع انتخابات مطرح کرده و به آن پیوند میزنند.
در نگاه اول ابر هشتگها نشان میدهد که موضوع تحریم انتخابات در جایگاه مهم موضوعات داغ انتخابات در این روزها قرار دارد. هشتگهای #رأی_بی_رأی، #تحریم_انتخابات، #41yearsofmisery، #رأی_من_براندازی، #رأی_نمیدم، #رأی_من_سرنگونی هشتگهایی است که اغلب توسط معارضان جمهوری اسلامی مطرح و منتشر شده است.
در شماره گذشته نوشتیم که 30 درصد کاربران فعال در کمپین اصلی براندازان یعنی «رأی بی رأِ» که از دوم مرداد ماه 98 آغاز شده و تنها در سه هفته اخیرترند شده، تنها کمتر از 100 فالوئر دارند. 32 درصد بین 100 تا 500 فالوئر و تنها 6 درصد بیشتر از 5 هزار فالوئر دارند؛ یعنی با یک بررسی اجمالی میتوان دریافت 75 درصد از کاربران حاضر در این کمپین، زیر 1000 فالوئر دارند.
کم بودن تعداد فالوئرها در کنار مؤلفههای دیگری مانند تاریخ پیوستن به توئیتر، فعالیت اندک در تولید محتوا، فعالیت عمده در بازنشر، نداشتن تصویر پروفایل و هِدر؛ نشاندهنده کار رباتی وسیع و حجیم برای ترند کردن این هشتگ است.
جمعبندی
انتخابات مانند همه دورههای پیش و به رغم سمپاشی سیاسی برخی گروههای منفعتطلب و لابیهای قدرتی که اولاً به دلیل ضعف و فساد، جایگاه خود را در میان مردم از دست رفته میبینند و ثانیاً به دلیل محافظهکاری به دنبال کسب رأی از همه گروههای جامعه با همه تنوع و تفاوتشان هستند، برگزار خواهد شد.
اصلاحطلبان به هیچ عنوان دغدغه مشارکت سیاسی ندارند و اتفاقاً از سرد و بیرونق بودن انتخابات استقبال میکنند تا همچنان بتوانند وجهه منجیگرایانه خود در شرایطی که خود بیشترین تقصیر در به وجود آمدنش داشتهاند، حفظ کنند.
بازی اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو، یک بازی الاکلنگی است؛ هم با تحریمکنندگان بالا میروند و فضابازی میکنند و هم با افراد عادی جامعه که هیچ راهکار و راهحلی جز درون کشور نمیشناسند، روی زمین طراحی میکنند. فردای انتخابات، اگر مشارکت بالا باشد، سعی میکنند با نشستن روی صحنهها و تصاویر و سخنان حاشیهای آمارها را از رسمیت بیندازند یا توجهات را به انحراف بکشانند و اگر مشارکت، به زعم آنها و با هر نصاب و درصدی، پایین باشد؛ انگشت اتهام را به سمت شورای نگهبان میگیرند تا کسی ضعف برنامهریزی انتخاباتی و نقص سیستماتیک آنان در تربیت نیروی سیاسی و جوانگرایی را نبیند.
از سویی دیگر، اصولگرایان که کوششهایشان برای ائتلاف و انسجام بیثمر مانده، باید دعواها و اختلافات را کنار بگذارند و به ویژه اخبار جلسات و اظهارات پشتپردهشان را در توئیتر منعکس نکنند. برخی دعواها و حواشی در چند روز مانده تا انتخابات و در فضای شور و هیجان انتخاباتی قابل حل نیست. تمرکز بر پیروزی در انتخابات، یعنی همان استراتژیای که اصلاحطلبان در پیش گرفتهاند و چراغ خاموش و جمعآوری دانهای رأی به جای بحث از مسائلی که چه بسا هیچگاه حل نخواهند شد، اصلیترین اهتمام و اولویتی است که در روزهای آینده، دقایق و ثانیهها را نیز حساس و ارزشمند میکند.
نباید تحرک و پویایی دیگر گروههای سیاسی و انتخاباتی همچون جوانان دانشگاهی و پویش عدالتخواهان را نادیده گرفت. اگرچه آنان خود را با برنامه و راهکار معرفی میکنند، اما سابقهای طولانی در تخریب و حمله به مسؤولان و نهادهای نظام دارند. یکی از افراد روحانی منتسب به عدالتخواهان که در چند ماه گذشته، سر و صدای اینستاگرامی و شلوغکاری جنجالی عجیبی داشت، در نهایت اثبات کرد چیزی در چنته ندارد. تقلیل عدالتخواهی به فسادستیزی و تحریف فسادستیزی به جنجال بر سر نام و آبروی افراد حتی کسانی که در معرض تهمت هستند، نه تنها مسئلهای را حل نمیکند؛ بلکه حتی اعتماد عمومی را خدشهدار میسازد و از سویی دیگر، عدالت را به یک معنای انحرافی انتقامی تبدیل میکند که هر گونه تعریف سازنده و ایجابی از آن، ممکن نباشد و در صورت تحقق هم ثمره و شیرینی آن حس نشود.