خبرگزاری مهر: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیراً مقالهای با قلم «دوگ باندو» عضو ارشد انستیتوی کاتو و دستیار سابق «رونالد ریگان» در مورد معامله قرن ترامپ منتشر نموده است. دستیار ویژه «رونالد ریگان» معتقد است معامله قرن ترامپ یک اشتباه تاریخی است.
متن کامل مقاله در ادامه آمده است.
معامله قرن «دونالد ترامپ» در واقع فرصتی برای اسرائیل، به ویژه نخست وزیر «بنیامین نتانیاهو» بوده و هر پیشنهادی که توسط واشنگتن ارائه میشود باید سریعاً مورد بررسی قرار گیرد، زیرا حتماً منافع آن در پیشنهاد مد نظر قرار گرفته است. اسرائیل در میان بسیاری از سیاست گذاران دموکراتیک و جمهوری خواه از جایگاه فوق العادهای برخوردار است به همین دلیل این مقامات تاکنون سیاست متعادلی را برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل ارائه نداده اند. رؤسای جمهور امریکا نیز تاکنون - فارغ از لفاظی هایشان - تلاش چندانی برای ارائه یک سیاست متعادل نکرده اند. مطمئناً رئیس جمهور ترامپ نیز چنین کاری نکرده است.
معاملهٔ قرن یا طرح صلح ترامپ پیشنهاد صلح بین اسرائیل و فلسطین به منظور حل و فصل منازعه فلسطین-اسرائیل است که توسط دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده در ماه گذشته مطرح شد. بر اساس این طرح بخشهایی دیگر از فلسطین شامل نیمی از کرانهٔ باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعهٔ جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار میشود و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمهٔ دیگر کرانهٔ باختری و تمام نوار غزه و چندین محله از بیتالمقدس شرقی موافقت میکند. اسرائیل برای همیشه نه تنها قدس را کنترل میکند بلکه فلسطینیها فقط در حومه شهر باقی میمانند.
از نظر امریکا این طرح در راستای منافع فلسطینی هاست، زیرا آنها میتوانند به اسرائیل برای امنیت تکیه کنند نه اینکه برای تامین امنیت خود هزینه کنند! با این طرح تشکیلات خودگردان فلسطین با استانداردهای غیرواقعی تحمیل شده توسط ایالات متحده آمریکا و اسرائیل مواجه خواهد شد.
واضح است طرحی که توسط پارتیزانهای آمریکایی و اسرائیلی و دولت نتانیاهو تهیه شده است، به نفع اسرائیل است و بر اساس گزارش اورشلیم پست، ایدههای گستردهتر این طرح شبیه ایدههایی است که نتانیاهو مدتهاست از آن دفاع کرده است.
باید گفت معامله قرن کمی پیش از دور بعدی انتخابات اسرائیل منتشر شد که در آن نتانیاهو به شدت در تلاش است اکثریت را برای انتخاب مجدد به دست آورد و محاکمه خود به خاطر فساد مالی را به تعویق اندازد.
بر اساس این طرح، اسرائیل قوانین خود را در دره اردن، کلیه جوامع یهودی در کرانه باختری و سایر مناطق که به عنوان بخشی از اسرائیل قلمداد میشوند، اعمال میکند.
نهاد فلسطینی که در این طرح پیشنهاد شده در واقع کشوری نیست که بتوان آن را درک کرد و تشکیل آن کاملاً به حسن نیت اسرائیل بستگی دارد. بر اساس معامله قرن دولت خودگردان فلسطین حتی نمیتواند بر سرزمینهای داخل کشور کنترل داشته باشد. جمعیت اسرائیل که در مناطق فلسطینی ساکن هستند، به عنوان بخشی از کشور اسرائیل محسوب شده و میتوانند در محل زندگی خود باقی بمانند و شهروندی اسرائیلی خود را حفظ کنند. آنها از طریق مسیرهایی مشخص میتوانند به کشور اسرائیل دسترسی داشته باشند. این افراد تحت پوشش مدیریت غیرنظامی اسرائیل خواهند بود و از امنیت مناسب برخوردار خواهند شد. امنیت این مناطق بر عهده اسرائیل است.
باید گفت فلسطین تعریف شده در این طرح شباهت خاصی به بانتوستان آفریقا دارد - بانتوستان منطقهای بود که طبق سیاست آپارتاید برای ساکنان سیاهپوست آفریقای جنوبی و آفریقای جنوب غربی در نظر گرفته شده بود. 10 بانتوستان در آفریقای جنوبی و 10 بانتوستان در آفریقای جنوب غربی تأسیس شد. هدف از تأسیس این مناطق، متمرکز کردن اعضای گروههای قومی مد نظر و همگنسازی هر یک از این مناطق به عنوان پایهای برای تشکیل دولتهای خودمختار برای گروههای قومی سیاهپوست آفریقای جنوبی بود.
در صورت اجرایی شدن معامله قرن، فلسطینیها نیز مانند ساکنان آفریقای جنوبی و جنوب غربی ناتوان خواهند شد و از هم جدا میشوند. علاوه بر این، تشکیل دولت فلسطین وابسته به شرایطی است که بعید به نظر میرسد محقق شود. به عنوان مثال، حماس که غزه را کنترل میکند و فراتر از اختیارات خود فلسطین است، باید خلع سلاح شود، آوارگان فلسطینی دیگر حق بازگشت به فلسطین را نخواهند داشت و باید اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی بپذیرند.
بر اساس این طرح، فلسطینیها باید یک سیستم حاکمیتی را مطابق با قانون اساسی جهت برقراری حاکمیت قانون تدوین و اجرا کنند که آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد و عادلانه، احترام به حقوق بشر برای شهروندان خود، حمایت از آزادی مذهبی و اقلیتهای دینی را تضمین کند.
سیستم اقتصادی این نظام نیز باید مانند سیستم سیاسی بکر باشد. این موارد در واقع الزامات منطقی برای همه دولتها است. با این حال، کدام کشور خاورمیانه این معیارها را رعایت میکند؟ حتی اسرائیل در حال عقب نشینی از هنجارهای آزادیخواهانه مدنی است. چه کسی تصمیم میگیرد فلسطینیها باید این شرایط را رعایت کنند؟ اسرائیل و متحد اصلی آن، ایالات متحده آمریکا.
برای اجرای معامله قرن 50 میلیارد دلار هزینه برآورد شده است. آمریکا اعلام کرد صندوقی با سرمایهای بالغ بر 50 میلیارد دلار ایجاد خواهد کرد که برای سرمایهگذاری و ایجاد زیر ساخت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این پیشنهاد توسط رئیس جمهوری مطرح شده است که ممکن است فقط یک سال دیگر رئیس جمهور باشد، کسی که به طور معمول توافق نامهها و معاهدات قبلی را نقض کرده است. بدتر از همه اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که رئیس جمهور دیگری این مقدار پول را تأمین کند.
حتی اگر فلسطینیها نقش خود را به عنوان وابستگان مطیع اسرائیل بپذیرند، که بعید به نظر میرسد بپذیرند، چه شرکتی حاضر به سرمایه گذاری در منطقهای خواهد بود که در سالهای آینده احتمالاً بی ثبات و ناپایدار خواهد بود؟ چه دولتی به فلسطینیها کمک خواهد کرد بعد از اینکه همه اهرمهای قدرت را رها کردند و تسلیم شدند؟ وعدههای مربوط به دو برابر شدن تولید ناخالص داخلی تخیلی است که مبتنی بر هیچ است.
در واقع، دولت ترامپ سه سال گذشته را صرف اعمال سیاست فشار حداکثری بر فلسطینیها کرد. این برای اجبار تسلیم آنها کافی نبود، بنابراین معامله قرن را ارائه داد و تهدید کرد، این میتواند آخرین فرصتی باشد که آنها تا به حال داشته اند.
چگونه میتوان اشتباه قرن را توضیح داد؟ نتیجه این ابتکار قطعاً نه صلح و نه سعادت خواهد بود. ممکن است واشنگتن نتواند آینده بهتری را برای فلسطینیها فراهم کند، اما نباید وضعیت بدتری را برای آنها رقم زند.