برترین ها: «من و اسکار (جایزه آکادمی اسکار) تفاهم های زیادی با هم داریم. اسکار و من در سال 1928 برای اولین بار وارد دنیای هالیوود شدیم. هر دوی ما مستهلک و فرسوده شده ایم، ولی قصد داریم که بیشتر از این ها باشیم و بمانیم.»
ماریون روبرت موریسون با نام هنری "جان وین" در 26 ماه می سال 1907 در آیووا به دنیا آمد. او یکی از محبوب ترین چهره های سینما در قرن بیستم بود، همچنین جزو محبوب ترین چهره ها در بین اسطوره های سینمای آمریکای حال حاضر است. وین از بدو تولد برای خودش وزنه سنگینی بود و مورد توجه اطرافیان قرار داشت چرا که وقتی به دنیا آمد به عنوان یک کودک تازه متولد شده بیش از 13 پوند وزن داشت.
کلاید و مری (مولی) موریسون دو فرزند داشتند و جان فرزند ارشد این خانواده کوچک چهار نفری بود. خانواده موریسون زمانی که جان فقط 7 سال داشت، برای کار به لنسسر در کالیفرنیا نقل مکان کردند، اما پس از گذشت چند سال که پدر خانواده موفق نشد در شغل کشاورزی درآمدی حاصل کند، به گلندویل کالیفرنیا رفتند.
با زندگی در شهر گلندویل بود که وین لقب خاص "دوک" را گرفت. بر اساس اطلاعات مندرج در سایت رسمی وین، جان در کودکی سگی به نام دوک داشته است. او تمام وقت خود را با حیوان خانگی اش می گذراند، به همین دلیل بود که خانواده و اطرافیان به وین لقب "دوک بزرگ" و به سگش لقب "دوک کوچک" را داده بودند. در دبیرستان در کلاس های مختلف بهترین بود و در فعالیت های مختلف شرکت می کرد. او در تیم فوتبال دبیرستان بازی می کرد و مسئولیت مشاوره دانش آموزی را بر عهده داشت. علاوه بر اینها در تعداد زیادی از تئاترهای دانش آموزی شرکت کرد و بر روی صحنه رفت.
وین در رشته ورزشی فوتبال موفق به دریافت بورسیه دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) شد و در پاییز 1925 شروع به تحصیل در دانشگاه کرد. در دانشگاه نیز خود را دانشجوی فعالی نشان داد، به انجمن اخوت سیگما چی ملحق شد و به فعالیت های اجتماعی خود در جهت بالا بردن سطح کیفیت پیوندهای برادری و دوستی ادامه داد. متأسفانه پس از دو سال تحصیل در دانشگاه در زمین فوتبال صدمه دید و مجبور شد دوره بورسیه را رها کند. همزمان با تحصیل در دانشگاه در چند فیلم در نقش بازیکن فوتبال بازی کرد. از جمله این فیلم ها می توان «بروان از هاروارد» (1926) و "دراپ کیک» (1927) را نام برد.
خارج از مدرسه وین در نقش بازیگر اِکسترا، بازیگری که در فیلم دیالوگی را بر عهده ندارد، در صنعت فیلم ظاهر شد. در ابتدای راه با جان فورد، کارگردان هالیوود، آشنا شد و در نقش بازیگر اکسترا در فیلم «مادر ماچر» ( 1928) بازی کرد. لطف رائول والش، کارگردان، شامل حال او شد تا اولین نقش اصلی خود را در فیلم «محاکمه بزرگ» ( 1930) به دست بیاورد. شاید بتوان والش را علت اصلی موفقیت او و اسطوره شدنش بر روی پرده سینما دانست. افسوس که ژانر فیلم های وسترن با استانداردهای باکس آفیس همخوانی نداشت.
نزدیک به یک دهه در فیلم های وسترن درجه دو برای استودیوهای مختلف بازی کرد. وین در میان نقش هایی که بر عهده گرفت حتی در نقش کابوی آوازخوانی به نام سندی ساندرز هم ظاهر شد. با این حال در طول این دوره وین شروع به پرورش شخصیت سینمایی خود کرد تا مبنایی برای بازی در شخصیت های معروفی باشد که بعدها در آنها ایفای نقش کرد. همکاری خود را با جان فورد با بازی در فیلم «دلیجان» (1939) ادامه داد. وین در این فیلم نقش رینگو کید، یک یاغی فراری که در سفری خطرناک به سرزمین های مرزی به دسته ای از شخصیت های نامتعارف ملحق شده است، را بازی کرد. در طول سفرش کید عاشق زنی می شود که نقشش را کلر تروور بازی می کند. این فیلم با استقبال مخاطبان روبرو شد علاوه بر این تحسین منتقدین را نیز برانگیخت و نامزد دریافت 7 جایزه اسکار برای بخش های مختلف از جمله بهترین کارگردانی شد، با این حال در انتهای مراسم این فیلم توانست تنها جایزه اسکار را برای بهترین موسیقی و بهترین نقش مکمل مرد برای توماس میچل با خود به خانه ببرد.
وین از نقش های همیشگی و معمول خود در فیلم های وسترن فاصله گرفت تا در نقش دریانوردی سوئدی در فیلم «سفر دریایی طولانی به خانه» (1940) به کارگردانی جان فورد و در کنار توماس میچل بازی کند. این فیلم برگرفته از نمایشنامه ای به قلم یوجین اونیل است که داستان خدمه کشتی بخاری را دنبال می کند که محموله ای از مواد منفجره را حمل می کند. این فیلم علاوه بر دریافت نقدهای مثبت موفق شد در بخش های مختلف در لیست نامزدهای دریافت جایزه اسکار قرار بگیرد.
در همین دوره از فعالیت هنری اش بود که در چندین فیلم سینمایی به همراه مارلنه دیتریش، بازیگر محبوب آلمانی، که نماد افسونگری در صنعت سینماست بازی کرد. وین و دیتریش در فیلم «هفت گناهکار» (1940) بازی کردند. وین در این فیلم نقش یک افسر دریایی را بازی کرد و دیتریش نقش زنی را بازی می کرد که سعی در اغوای او داشت. وین و دیتریش برای همیشه دوستان خوبی برای هم باقی ماندند و در دو فیلم دیگر به نام های «پیتزبرگ» (1942) و «اخلال گران» (1942) با هم همبازی شدند.
در دهه چهل وین کار در پشت صحنه را با تهیه کنندگی فیلم های سینمایی آغاز کرد. اولین فیلم به تهیه کنندگی او «فرشته و راهزن» (1947) نام داشت. در طول سال ها کمپانی های تولید فیلم مختلفی نظیر کمپانی تولید جان وین، کمپانی تولید وین فیلوز و کمپانی تولید بتجک را اداره کرد.
حرفه بازیگری جان وین با همکاری با هاوارد هاکس، کارگردان آمریکایی، در فیلم «رودخانه سرخ» (1948) پرشی رو به جلو داشت. در واقع این فیلم سینمایی در ژانر وسترن فرصتی را برای وین فراهم کرد تا استعدادهای خود را نه تنها در نقش یک قهرمان اکشن بلکه به عنوان یک بازیگر به مخاطبان خود نشان دهد. با بازی در نقش تام دانسون، گاوداری مبارزه طلب، او کاراکتری سیاه تر از آنچه تا به حال ارائه داده بود را خلق کرد. او به شکلی ماهرانه از عهده به تصویر کشیدن اضمحلال تدریجی کاراکتر تام دانسون و نشان دادن رابطه پیچیده و دشواری که با فرزند خوانده اش با بازی مونتگومری کلیفت دارد برآمده است. او در همین سال برای بازی در فیلم «دژ آپاچی» (1948) به کارگردانی جان فورد و بازی هنری فوندا و شرلی تمپل مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
وین در فیلم جنگی «شن های آیو جیما» (1949) بازی قوی و موفقی از خود ارائه داد. دستاورد بازی در این فیلم قرار گرفتن در لیست نامزدهای بهترین نقش مرد برای اسکار بود. علاوه بر این او در دو فیلم وسترن دیگر به نام های «او یک روبان زرد بست» (1949) و «ریو گرانده» (1950) به کارگردانی جان فورد که در حال حاضر جزء کلاسیک ها به شمار می آیند بازی کرد. در فیلم دوم وین با مورین اوهارا همبازی شد. آنها در چندین فیلم دیگر نیز همبازی شدند از آن جمله می توان به فیلم درام و خانوادگی «مرد آرام» (1952) اشاره کرد. این فیلم داستان بوکسوری بدنام را دنبال می کند که از آمریکا به ایرلند مهاجرت کرده و عاشق زنی محلی با بازی مورین اوهارا می شود. از نظر منتقدین سینما نقش وین در این فیلم رمانتیک ترین نقشی است که وی تا به حال بازی کرده است.
وین که به محافظه کاری و ضد کمونیست بودن شناخته شده بود عقاید شخصی و زندگی حرفه ای خود را در فیلم «جیم مکلین بزرگ» (1952) با هم ادغام کرد. او در این فیلم نقش بازرسی را بازی می کند که در کمیته سازمان ملل آمریکا برای ریشه کنی کمونیست از همه جنبه های زندگی اجتماعی انسان ها فعالیت می کند. وین در نقشی کلیدی برای «هم پیمانان موشن پیکچر برای پاسداری از آرمان های آمریکا» (the Motion Picture Alliance for the Preservation of American Ideals) ظاهر شد. علاوه بر این در دوره ای نیز ریاست این سازمان را نیز بر عهده گرفت. این سازمان در واقع گروهی از محافظه کاران بودند که قصد داشتند دست کمونیست ها را از کار کردن در صنعت سینما کوتاه کنند. از دیگر اعضای این سازمان می توان به گری کوپر و رونالد ریگان که بعدها رئیس جمهور آمریکا شد اشاره کرد.
وین در سال 1956 در فیلم «جویندگان» برای فورد جلوی دوربین ظاهر شد. او در این اثر شخصیت سوال برانگیز اِتان ادوارد، کهنه سرباز جنگ های داخلی را به نمایش می گذارد. پس از آن دوباره با هاوارد هاکس در فیلم «ریو براوو» (1959) همبازی می شود. او در نقش کلانتری محلی بازی می کند که در مقابل گله داری قدرتمند و دارو دسته اش قد علم کرده است تا جلوی تلاش های غیر قانونی گله دار را برای آزاد کردن برادر مجرم و زندانی اش بگیرد. دیگر بازیگران این فیلم دین مارتین و آنجی دیکینسون می باشند.
با بازی در فیلم تاریخی «آلامو» (1960) در نقش دیکتاتوری به نام دیوی کراکت ظاهر شد. وین برای بازی در این نقش نقدهای مثبت و منفی متعددی از منتقدان سینما دریافت کرد. بازی او در فیلم «مردی که لیبرتی والانس را کشت» (1962) به کارگردانی جان فورد و بازی بازیگرانی نظیر جیمی استوارت، لی ماروین و ورا مایلز بیشتر مورد استقبال قرار گرفت. از دیگر فیلم های درخشان این دوره می توان «طولانی ترین روز» (1962) و «چگونه غرب تسخیر شد» (1962) را نام برد.
وین در سال 1964 به سرطان ریه مبتلا شد ولی بیماری نتوانست مانع حضور او بر روی پرده سینما شود. وین برای مبارزه با سرطان ریه یکی از ریه ها و چند استخوان دنده اش را از دست داد.
در اواخر دهه 60 وین موفقیت ها و شکست های متعددی داشت. او در فیلم «ال دورادو» (1967) با رابرت میچام همبازی شد که با استقبال مخاطبان روبرو شد. پس از آن در فیلم «کلاه سبزها» (1968) با محوریت جنگ ویتنام مسائل سیاسی و دنیای هنر را با هم درآمیخت. او همچنین تهیه کنندگی و کارگردانی این کار را بر عهده گرفت. منتقدان این فیلم را خام و کلیشه ای دانستند. بسیاری فیلم را در حد یک شعار توصیف کردند با این حال فیلم در باکس آفیس خوب ظاهر شد.
وین به ابراز دیدگاه های سیاسی و محافظه کار خود ادامه داد. او از طرفداران رونالد ریگان بود و در مبارزات انتخاباتی برای فرمانداری کلایفرنیا در سال 1966 و ریاست جمهوری در سال 1970 وی را همراهی کرد. در سال 1976 وین برنامه رادیویی را برای تبلیغ و حمایت از کاندیدای جمهوری خواه خود ریگان ضبط کرد.
برای بازی در فیلم «شجاعت واقعی» (1969) فیلمی وسترن به کارگردانی هنری هاتاوی و هال بی. والیس برنده جایزه اسکار برای بهترین بازیگر مرد شد. او در این فیلم نقش روستر کوگبرن، مرد قانون یک چشمی که همیشه مست است را بازی می کند. او به یاری دختر جوان به نام متی که نقشش را کیم داربی بازی می کند می رود تا قاتل پدر دختر جوان را پیدا کنند. گلن کمپل جوان نیز در این مأموریت آنها را همراهی می کند. در این فیلم رابرت دووال و دنیس هاپر نقش آدم بدهای فیلم را بازی می کنند که سه قهرمان فیلم باید آنها را شکست دهند. در سال 1975 سری دوم این فیلم با نام «روستر کوگبرگ» و با بازی کاترین هپبورن ساخته شد که مورد توجه مخاطبین قرار نگرفت.
«تیرانداز» (1976) آخرین فیلمی است که در آن وین در نقش تیراندازی پیر که بر اثر ابتلا به سرطان می میرد با جیمی استوارت و لورن باکال همبازی می شود. جان برنارد بوکز تیرانداز پا به سن گذاشته ای است که از بیماری سرطان رنج می برد. او امیدوار است که آخرین روزهای عمر خود را در آرامش سپری کند اما درگیر آخرین نبرد با تفنگ می شود. در سال 1978 بار دیگر سرطان به سراغ وین می آید، این بار تشخیص پزشکان سرطان معده است.
حقایقی در مورد جان وین که شاید ندانید:
1. وین رکورد بازی در بیشترین نقش اصلی را با بازی در 142 نقش از آن خود کرده است. مجله امپایر در اکتبر 1997 او را در رتبه 16 در بین 100 ستاره بزرگ سینمایی دوران قرار داد. جالب است بدانید که وین دایی بوکسور و بازیگر معروف تامی ماریسون است که لقب دوک را گرفته است. در کتاب کمدی مصور «واعظ» روح او در قسمت های مختلف کتاب با همان لباس همیشگی وسترنی ظاهر می شود تا جس کاستر، قهرمان این کتاب را راهنمایی کند.
2. وارد بون، صمیمی ترین دوست وین با او شرط بندی کرد که می تواند کاری کند که هر دوی آنها روی یک روزنامه بایستند طوری که وین قادر نباشد به او مشت بزند. وین شرط را پذیرفت. بون روزنامه را زیر درز در قرار داد، خودش در یک طرف در بر روی روزنامه ایستاد و از وین خواست در طرف دیگر در بایستد. در کمال ناباوری وین به در مشت زد و بون را پخش زمین کرد و شرط را برد.
3. آلبوم صوتی وین با نامAmerica: Why I Love Her به صورت حیرت آوری در لیست پرفروش ترین آلبوم های صوتی قرار گرفت و در سال 1973 نامزد دریافت جایزه شد. این آلبوم پس از حادثه یازده سپتامبر دوباره منتشر گردید و دوباره در لیست پرفروش ترین ها قرار گرفت.
4. زمانی که وین کار با رائول والش در «محاکمه بزرگ» (1930) برای استودیوی فاکس را آغاز کرد، استودیو تصمیم گرفت نام او را که در ابتدا ماریون میچل موریسون بود تغییر دهد. والش که زندگی نامه یک ژنرال دیوانه به نام آنتونی وین را به تازگی خوانده بود نام وین را به موریسون پیشنهاد داد. استودیوی فاکس از اسم فامیل استقبال کرد و نام جان را به جای ماریون برگزید.
5. وین در 11 ژوئن 1979 در لس انجلس درگذشت. از سه ازدواج او 7 فرزند به جای ماند. از اولین ازدواجش با جوزفین سائنز از سال 1933 تا سال 1945 دو دختر به نام های آنتونیا و ملیندا و دو پسر به نام های مایکل و پاتریک برجای ماند. مایکل و پاتریک راه پدرشان را ادامه دادند. مایکل به عنوان تهیه کننده به فعالیت خود در سینما ادامه داد و پاتریک حرفه بازیگری را پیش گرفت. او از ازدواج سومش با پیلار پلت صاحب سه فرزند به نام های اتان، آیسا و ماریسا شد. اتان سال ها در حرفه بازیگری فعالیت کرد.
6. کمی قبل از فوت وین مجلس سنای ایالت متحده آمریکا مدال طلای مجلس سنا را به وین اعطا کرد. این مدال در سال 1980 به خانواده وین اعطا شد. ماهی که دوک (وین) از دنیا رفت فرودگاه اورنج کانتری به احترام او تغییر نام داد و به نام او نامگذاری دوباره شد. در سال های 1990 و 2004 به احترام او تمبرهایی به نام او چاپ شد که در سال 2007 به موزه مشاهیر کالیفرنیا سپرده شد.
7. برای بزرگداشت تلاش های خیرخواهانه و بی شائبه وی در مبارزه با بیماری سرطان، فرزندانش موسسه سرطان جان وین را در سال 1985 تأسیس کردند. این سازمان کمک های مورد نیاز تعداد زیادی از پروژه های تحقیقاتی در زمینه درمان سرطان و موسسه سرطان جان وین را در مرکز سلامتی سینت جان در سانتا مونیکا کالیفرنیا فراهم می کند. او در آرامگاهش در کورونو دلمار کالیفرنیا به خاک سپرده شد. در سال 1999 پلاک یادبود بازیگران ستاره به سنگ قبر وین اضافه شد.