مدیر نشر معین در گفتوگو با ایسنا، درباره تبلیغ کتاب اظهار کرد: در تبلیغ کتاب مجموعهای از عوامل از جمله ناشر، نویسنده، مترجم، رسانهها و کتابفروشی سهیم هستند. اما در رسانه ملی آنقدر فوتبال و اینطور چیزها حجم برنامهها را پر کرده است که کتاب در آن جایگاهی ندارد. در سالهای گذشته هم اگر درباره کتاب صحبت میشد، برنامههای بیبو و بیخاصیتی پخش میکردند که آدم از هرچه کتاب بود بدش میآمد. اخیرا برنامه «کتابباز» سروش صحت هم هست که فکر نمیکنم نقش چندانی بتواند ایفا کند، زیرا گاهی اوقات خستهکننده است.
رامسری درباره روند تبلیغ کتاب گفت: من به عنوان ناشر اگر بخواهم برای چاپ کتابم به مطبوعات اطلاعیه بدهیم، باید کلی پول بدهم تا عکس کتابم توی روزنامه بیاید؛ دیگر کسی این کار را انجام نمیدهد، زیرا روزنامهها تیراژی ندارند که ناشر بخواهد چنین کاری انجام بدهد. من به عنوان ناشر وقتی کتابم را چاپ میکنم به یک ویزیتور میدهم و او نمونه کتاب را به تمام کتابفروشیها نشان میدهد، آنها هم دو سه نسخه میخرند. منِ ناشر نمیتوانم به کتابفروش تحمیل کنم تا کتابم را پشت ویترین بگذارد و آن را تبلیغ کند، زیرا آنجا حیطه مالکیت شخصی اوست و برای انجام هر کاری آزاد است، اگر گذاشت پشت ویترین که دستش درد نکند و اگر نگذاشت هم من زبانم کوتاه است و نمیتوانم کاری انجام دهم.
او در ادامه بیان کرد: دومین کاری که من انجام میدهم کتابم را در سایت نشر و شبکههای مجازیمان معرفی میکنم و کسانی که عضو سایت ما هستند و یا ما را دنبال میکنند درباره کتاب ما اطلاع دارند. همچنین 10 یا 20 نسخه کتاب به مولف هدیه میدهیم و او هم به دوستان و خانوادهاش میدهد.
این ناشر تأکید کرد: اما بهترین تبلیغ برای کتاب خودِ کتاب است؛ اگر شما 50 میلیون تومان هم هزینه و قبل از پخش اخبار، کتاب را در تلویزیون تبلیغ کنید، نهایت هزار یا دوهزار نسخه فروخته میشود. کتاب خوب کتابی است که زمانی که خوانده میشود، به صورت شفاهی تبلیغ شود. کتاب باید خودش حرف بزند. اگر کتاب خوب باشد به محافل کتابخوانی راه پیدا میکند و همه میگویند فلان کتاب را خواندهای، عجب کتابی است. بهترین راهی که من در 40 سال تجربه کاری خودم متوجه شدم این است که یک کتاب باید خودش حرفی برای گفتن داشته باشد.
او سپس اظهار کرد: هر تبلیغی برای کتاب انجام دهید بیتأثیر نیست، همین که دیده شود و مردم طرفش بروند خوب است، اما اگر کتابی حرفی برای گفتن نداشته باشد، مخاطب میخواند و بعد هم آن را به کناری پرت میکند.
صالح رامسری درباره رسانهها نیز گفت: من شخصا به عنوان ناشر گله دارم. مثلا در رسانه ملی و در برنامه «کتابباز»، مولف من (هوشنگ مرادی کرمانی) را دعوت کردند، اما از ناشرش حرفی نزدند، درحالی که من ناشر انحصاری آثار او هستم. انگار میترسند نام انتشارات معین را بیاورند. یا در بسیاری از رسانهها گاهی درباره کتابهای ما حرف میزنند اما اسمی از نشر ما نمیبرند. به یکی از خبرنگارها این موضوع را گفتم، در جواب گفت نمیخواهیم برای ناشر که یک تشکیلات اقتصادی است، تبلیغ شود.
او در ادامه بیان کرد: کسی که راجعبه محصول حرف میزند چرا راجعبه تولیدکننده محصول حرف نمیزند؟ چاپ کتاب به همین سادگیها نیست. تولید کتاب اینطور است که مولف کتاب را مینویسد، صفحهآرایی و ویراستاری میشود و بعد هم به دست ارشاد سپرده میشود. پدرمان درمیآید تا کتاب را بدون اینکه آسیبی ببیند به دست خواننده برسانیم، دو سال با ارشاد سر و کله میزنیم که فلان کلمه و جمله حذف نشود، که اگر حدف شود تمام شیرینی کتاب از بین میرود. یک عالمه کتاب در ارشاد دارم که همانطور مانده است. اینها را درنظر نمیگیرند. اجر یک ناشر چندان شناختهشده نیست. تلاش و همتی که ناشر پشت چاپ یک کتاب دارد، دیده نمیشود. کتاب در مملکت ما به سختی چاپ میشود؛ از تهیه کاغذ تا زمان چاپ.
این ناشر درباره اینکه اعلام تجدید چاپها در مدت کوتاه چقدر واقعی است و این موضوع چقدر در فضای تبلیغی قرار دارد، بیان کرد: من نه میتوانم صحت این موضوع را تأیید کنم و نه میتوانم تکذیب کنم؛ نمیتوانم تأیید کنم زیرا اگر ناشری میگوید کتابش در عرض یک ماه به سه چاپ رسیده است، هر چاپ را به وزارت ارشاد ارائه میدهد و وزارت ارشاد هم به خانه کتاب اعلام میکند و جزء کارکرد ناشر محسوب میشود، دارایی زمان گرفتن مالیات به اینها توجه دارد. اینکه میگویند ناشران معاف هستند، فقط حرف است، دارایی مالیات میگیرد و ناشر هم الکی کلهاش را در دهان شیر نمیگذارد، دارایی میگوید فلان کتاب را 20 بار چاپ کردهای، حالا پولش را بده. از این جهت شک دارم که ناشر به کذب بگوید کتابش چند چاپ خورده است.
او افزود: از طرف دیگر، اگر ناشر با فریب و کذب بخواهد کتابی را که هزار نسخه چاپ کرده طوری جلوه دهد که به چاپ دهم رسیده است، مخاطب کتاب را میخواند و میبیند فریب خورده است، اینجاست که مچ ناشر باز میشود. کتاب باید حرفی برای گفتن داشته باشد تا کسیکه آن را میخرد، پشیمان نشود و با خود نگوید «من برای چه پول دادم؟!» اتفاقا با این مدل تبلیغ، بدتر هم میشود و ناشر جواب بد میگیرد. کتابخوانها با هم حرف میزنند؛ مثلا فردی میگوید «من فلان کتاب را خریدهام، دوزار هم نمیارزید». این کار به نوعی ضدتبلیغ است. به نظرم با چیزی که در آن صداقت نباشد، ممکن است بتوانی در مقطعی مردم را گول بزنی، اما آنها در درازمدت گول نمیخورند.