ماهان شبکه ایرانیان

مولانا و کرونا!

رضا اسماعیلی در یادداشتی از این‌ می‌گوید که اگر مولانا امروز زنده بود و نظرش را به عنوان یک شاعر مسلمان درباره پیشگیری از بیماری کرونا می‌پرسیدیم، چه پاسخی می‌داد.

مولانا و کرونا!

این شاعر در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: اگر مولانا امروز زنده بود و نظرش را به عنوان یک شاعر مسلمان درباره پیشگیری از بیماری کرونا می‌پرسیدیم، به نظر شما چه پاسخی می داد؟ من بر این باورم که مولانا به عنوان شاعری حکیم و دین‌آگاه در جواب ما ابیات زیر را می‌خواند:

گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
رمز «الکاسب حبیب الله» شنو
از توکل در سبب کاهل مشو
در توکل جهد و کسب اولی ترست
زان که در ضمنش محبت مضمرست

(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول)

بله، در جواب ما بی‌هیچ تردیدی می‌گفت: «با توکل، زانوی اشتر ببند» و تو خود حدیث مُفصل بخوان از این مُجمل. 

واقعیت این است که جامعه ما در حوزه دین‌داری در دایره افراط و تفریط حرکت می‌کند و این نشانه خوبی نیست. افراط و تفریط در دین‌داری، آفت خطرناکی است که برای صیانت از حقیقت دین باید با آن مقابله کرد. این مسئله ریشه در جهل و باورهای غلط و خرافی دارد که ناشی از فقر معنوی و درک ناقص آموزه‌های دینی است.  

برداشت غلط از «توکل» و «توسل»، یکی از آسیب‌هایی است که مصداق‌هایی در جامعه امروز ـ بخصوص در شرایط فعلی که جامعه درگیر بحران کرونا است ـ برای آن می‌توان یافت. ابیات بالا که از مثنوی معنوی مولانا نقل شده است، مقدمه خوبی برای ورود به این بحث و رونمایی از حقیقت «توکل» و «توسل» در آموزه‌های دینی است.

ابیات فوق به خودی خود رسا است و نیاز به توضیح و تفسیر چندانی ندارد. زیرا مثنوی معنوی بیشتر یک منظومه اخلاقی و تعلیمی است و مخاطب اصلی آن بر خلاف دیوان شمس مردم کوچه و بازار هستند. داستان از این قرار است که روزی یکی از اعراب بادیه‌نشین شتر خویش را رها می‌کند و نزد پیامبر می‌آید. پیامبر از او می‌پرسد: «شترت را کجا گذاشته‌ای؟» و او پاسخ می‌دهد:«با توکل به خدا، شتر را رها کرده‌ام.» و پیامبر اکرم(ص) در جواب می‌فرماید: «اِعِقلها و تَوَکَل»، یعنی: «شترت را ببند و به خدا توکل کن.» 

(ابی احمد عبدالله بن عدی جرجانی؛ الکامل فی ضعفا الرجال، بیروت، دار الفکر، 1409ق، ج5، ص206.)

مولوی با روایت داستان اعرابی و پیامبر(ص) می‌خواهد بگوید که توکل به خدا به معنای تعطیل کردن عقل و عقلانیت و بدون برنامه و دوراندیشی زندگی کردن نیست. چرا که خداوند در عالم خلقت برای هر کاری سببی قرار داده که آن کار باید از مجرای سببی که برای آن تعیین شده انجام شود. این که باران از ابر ببارد، گندم از گندم بروید، پرنده به مدد بال پرواز کند، و انسان با تلاش و کوشش به سرمنزل مقصود برسد. 

امام صادق (ع) نیز در حدیثی با تاکید بر این دقیقه می‌فرماید: «احب الله لعباده ان یطلبوا منه مقاصدهم باالاسباب اللتی سبب‌ها لذلک و امرهم بذالک: خدا دوست دارد که بندگانش مقاصد خود را به وسیله اسبابی که برای آن‌ها قرار داده و مردم را به آن ارشاد فرموده از او بخواهند./ اخلاق شبر، ص 427.»

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نیز چنین می‌خوانیم: «اَلتَّوَکُّلُ بَعدَ الکَیسِ مَؤعِظة؛ یعنی: توکّل کردن(به خدا) بعد از به کاربردن عقل، خود موعظه است./کنزالعمال ج3،ص103.»

مرحوم علّامه مجلسی نیز در بحارالانوار می‌گوید :«ثم إن التوکل لیس معناه ترک السعی فی الأمور الضروریة و عدم الحذر عن الأمور المحذورة بالکلیة بل لا بدّ من التوسل بالوسائل والأسباب علی ما ورد فی الشریعة من غیر حرص و مبالغة فیه و مع ذلک لا یعتمد علی سعیه و ما یحصله من الأسباب بل یعتمد علی مسبّب الأسباب: توکّل به این معنی نیست که انسان در پی کارهای ضروری و تدبیر امور نباشد، و در کارش حساب و کتاب نداشته باشد، و دنبال عالم أسباب نباشد. بلکه توکّل به این معنی است که همه این امور را انجام دهد، امّا چشم امید و تمام توجّهش تنها به مسبّب الأسباب باشد.»

(بحار الانوار، ج 68، باب 63، ص 127.)

و اما امروز که جامعه ما در التهاب ابتلا به ویروس کرونا می‌سوزد، بر همه ما که خود را پیرو پیامبر(ص) می‌دانیم لازم است که از افراط و تفریط در امور دینی بپرهیزیم و ضمن توکل به خدا به همه توصیه‌های بهداشتی برای مقابله با «کرونا» و ریشه‌کنی این بیماری عمل کنیم. توصیه همه بزرگان دینی نیز چیزی جز این نیست. در شرایط فعلی که جامعه با یک بیماری جدید و ناشناخته دست و پنجه نرم می‌کند و بیم اپیدمی(همه گیر) شدن آن وجود دارد، لازمه توکل به خدا و توسل به اهل بیت(علیهم السلام)، عمل به توصیه‌های پزشکی است، و این کار نه تنها با توکل به خداوند مهربان منافات ندارد، بلکه ملازم و همراه است. زیرا همان گونه که بیان شد، در مؤثر بودن اسباب، اراده خداوند علت اصلی است. این نوشتار را با ذکر حکایتی در خصوص بیماری حضرت موسی(ع) به پایان می‌برم که موید همین معناست.

حضرت موسی(ع) و امتناع از مصرف دارو

در حدیث آمده است که حضرت موسی (ع) بیمار شد. بنی اسرائیل به عیادت او رفته و با تشخیص بیماری به او گفتند: «اگر از فلان دارو استفاده کنی سلامتی خود را باز خواهی یافت.» ولی حضرت موسی (ع) از این کار امتناع کرد و فرمود: «بدون مصرف دارو، از خدا شفا می‌خواهم!» و بیماری‌اش طولانی شد. دیگر بار به او توصیه کردند که از دارو استفاده کند. ولی حضرت فرمود: «به خدا توکل کرده‌ام و از دارو استفاده نمی‌کنم!». تا این که خداوند خطاب به او فرمود: «به عزتم سوگند که رنگ سلامت را نخواهی دید، مگر این که از دارو استفاده کنی»! و سرانجام حضرت موسی(ع) با مصرف دارو سلامتی خویش را بازیافت. اما بعد از سلامتی در دل پیامبر خدا این وسوسه‌ افتاد که چرا خداوند تنها با توکل مرا شفا نداد؟! و خداوند به او وحی فرستاد: «تو می‌خواهی با توکل خود حکمت و سنت مرا باطل کنی؟! مگر منافع داروها را کسی جز من در آن‌ها قرار داده است؟».

(المحجة البیضاء، جلد7، صفحه 432.)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان