عشق و پول مقولههایی نیستند که ما دوست داشته باشیم آنها را به هم ربط بدهیم. هر چند عشق چیزی نیست که بتوان با پول آن را خرید، اما واقعیت این است که پول میتواند به طریقی هر رابطهی عاشقانهای را تحت تاثیر قرار بدهد (چه تازه و چه قدیمی!).
مسائل مالی معمولا آخرین چیزی هستند که وقتی عاشق میشویم به ذهنمان خطور میکنند، اما وقتی پای ایجاد و حفظ و بقای یک رابطهی ماندگار به میان میآید، مسائل مالی و اقتصادی میتوانند رابطهای را بسازند یا از هم بگسلند.
اجازه دهید روراست باشیم؛ مطرح کردن مسائل مالی در روابط عاشقانه از هیچ سو جنبهی منفی ندارد. دو نفر میتوانند با پول زیاد یا بدون پول زیاد، یک زندگی شاد و سازش کارانه را با هم تجربه کنند. به هر حال در نظر گرفتن تاثیر پول بر یک زندگی عاشقانه، فقط بخشی از این رابطه است.
مرحلهی آشنایی
در روزهای اول آشنایی شاید تصور کنید هنوز خیلی زود است که مسائل مالی مطرح شوند، اما حتی اگر شما متوجه نشوید، مسائل مالی خودشان در حال انجام کارشان هستند!
قرار ملاقاتهای عاشقانه نیز هزینه بردارند؛ در رستوران غذا خوردنها، کافی شاپ رفتنها، هدیه خریدنها، بلیطهای سینما و کنسرت، این طرف و آن طرف رفتنها و ...، همگی هزینههای هنگفتی دارند. شاید بگویید نیازی نیست اینهمه پول خرج کنید تا با عشقتان دیداری داشته باشید، بله شما میتوانید با هم در پارک قدم بزنید، پیک نیک بروید، با خودتان قهوه و چای ببرید و روی نیمکت پارک نوش جان کنید و از بودن در کنار هم لذت ببرید و بدین ترتیب قرارها و دیدارهای کم هزینهتری با هم داشته باشید. اما مسئله اینجاست که تفاوت یک قرار خوب با یک قرار بد در «همراهی» و «توافق نظر» است. اگر یکی از طرفین از این دست قرارها و دیدارها خوشش نیاید چطور؟ آیا باز هم میتوانید دیدارهایتان را همینطور کم هزینه و راحت ادامه دهید؟
«دوران آشنایی» دوران بسیار مهم و حساسی برای شروع یک زندگی مشترک است. شما در این مرحله وقت صرف میکنید تا بیشتر با هم آشنا شوید و جنبههای شخصیتی همدیگر را بهتر بشناسید و بدانید ارزشها و انگیزهها و خواستههایتان تا چه اندازه با هم هماهنگ هستند. سازش و هماهنگی و اتفاق نظر مسئلهی پیچیدهای است و مسائل مالی و «پول» میتوانند بخش بسیار مهمی از تصمیم گیریهای طرفین را تحت تاثیر قرار بدهند.
مثلا اگر دو طرف دارای نظرهای متفاوت یا متضادی در مورد مسائل مالی باشند، طبیعی است که خیلی زودتر از آنچه تصورش را بکنند دچار مشکل و اختلاف خواهند شد. هر چند بیشتر افراد کسی را بابت اینکه پول خیلی زیادی ندارد، اهل ولخرجی و چیزهای گرانقیمت نیست سرزنش نمیکنند، اما درآمد و وضعیت اقتصادی طرف مقابل برای عدهای واقعا مسئلهی مهم و غیرقابل معاملهای است.
درست است که هر کسی متفاوت است و توقعات افراد از شریک زندگیشان با هم شبیه نیست، اما هیچکس نمیتواند مدعی شود که مسائل مالی بر عشق و رابطه بیتاثیر است.
مرحلهی جدیتر شدن رابطه
متی است همدیگر را میشناسید، با خانوادههای هم آشنا شدهاید و تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته است، قدم بعدی؟ وقت آن است که جدیتر به نوع رابطه و تصمیمهایتان فکر کنید و حالا مسائل مالی، نقش پُررنگتری به خود گرفتهاند.
اینکه عادتها و خواستهها و هدفهایتان عین هم باشد، فرمولی نیست که شدنی باشد و معیار محسوب شود. بلکه چیزی که شما را به عنوان یک زوج به تفاهم و همدلی میرساند مهم است و چیزی که رابطهتان را خوب پیش میبرد و بر سر آن به اتفاق نظر رسیدهاید ارزشمند و مفید است. جالب است بدانید مسئلهی «با هم مسائل مالی را مدیریت کردن» همیشه هم به معنی شراکت 50/50 نیست.
شروع زندگی زیر یک سقف
با هم حرکت کردن و پیش رفتن، قدم بزرگی برای هر رابطهای است، بنابراین خیلی خوب است که با هم بنشینید و در مورد مسائل مالی یک گفتگوی جدی داشته باشید. وقتی زیر یک سقف با هم زندگی میکنید، مسئلهی پول، مسئلهی مشترک و مربوط به هر دوی شما میشود. پس صحبت کردن در مورد مسائل مالی قبل از شروع زندگی مشترک کمکتان خواهد کرد برنامهای منصفانه برای تمام جنبههای مالی زندگیتان بچینید که هر دوی شما آن را قبول داشته باشید.
«خیانت مالی» عبارتی است که به مخفی کاریهای پولی از همسر گفته میشود (مثلا زیاد پول خرج کردن یا پول قرض دادن یا گرفتن بدون در جریان قرار دادن همسر). این جور مسائل به ندرت همیشه از همسر مخفی میمانند، بنابراین بهترین کار این است که با همسرتان روراست باشید و همدیگر را در جریان تمام مسائل مالیتان قرار دهید.
حالا که همسر مناسب خود را پیدا کردهاید و برای باقی زندگیتان برنامه دارید، همه چیز باید نسبتا به روال درست خود پیش برود. البته منظور این نیست که پول و سرمایه شما خود به خود محافظت میشود یا هرگز به مشکل مالی برنخواهید خورد.
آینده نگری برای روزهای مبادا
زندگی طبیعتا غیرقابل پیش بینی است. شما هرگز نمیدانید آینده چه خواهد شد و روزهای عمرمان همیشه طبق برنامههای ما پیش نمیروند. دلایل بسیار بسیار زیادی وجود دارد که تعادل مالی و اقتصادی خانوادهها به هم میریزند و مورد خطر قرار میگیرند. مشکلات مالی میتوانند فشار بینهایت به خانوادهها تحمیل کرده و حتی قویترین و عاشقترین زوجها را دچار اختلاف کنند. همه میدانیم که پس انداز کردن، بهترین آینده نگری مالی برای خانواده است، اما گاهی شرایط آنقدر دشوار میشود که شاید عملا این امکان وجود نداشته باشد که بتوانید مبلغ قابل توجهی جهت روزهای مبادا پس انداز کنید. به همین دلیل، از قبل برای چنین روزهایی باید برنامه ریزی کنید و با گفتگو و مشورت با هم، از قبل معلوم کنید در چنین بحرانهایی چه میتوانید و باید بکنید. هر بحرانی در صورتی که از قبل برای رویارویی با آن آماده باشید، راحتتر و موفقیت آمیزتر پشت سر گذاشته میشود. آینده نگری به شما امنیت روانی میدهد تا بتوانید در بدترین شرایط، بهترین تصمیمها را بگیرید.
اختلافهای مالی چگونه میتوانند رابطه عاشقانهتان را تحت تاثیر قرار بدهند؟
یکی از چیزهایی که میتواند یک رابطهی سالم و خوب را دچار اختلال کند، اختلاف درآمد است. گاهی مسئله فقط این است که «یکی از طرفین بیشتر پول درمیآورد» و همین مسئلهی ظاهرا ساده میتواند بدترین تبعات را داشته باشد. چطور؟
تصور کنید چه اتفاقی میافتد وقتی یک زن تحصیل کرده که فعالیت حرفهای خوبی هم دارد، از نظر مالی تحت نفوذ همسرش است؟ در مورد زن و مادری که درآمد خوبی دارد، اما از دست همسرش که بیکار و خانه نشین است خسته شده چطور؟
برای اینکه موضوع برایتان روشنتر شود، به دو نمونه واقعی که با آنها مصاحبه شده است اشاره میکنیم:
«من دوست دارم شوهرم دوباره سر کارش برگردد؛ ابدا خودخواه نیستم، اما گاهی واقعا احترامی برای او قائل نیستم!»
باید اعتراف کنم که شوهرم یک مرد فوق العاده است و مطمئنم که همسرم را درست انتخاب کردهام و خوشحالم که از او یک فرزند دارم. چون او مهربان، دلسوز و خانواده دوست است و من در کنار او احساس خوبی دارم.
اما یک مسئلهی بزرگ این است که اختلاف درآمدی بسیار زیادی داریم، چون من شغل و درآمد خوبی دارم و او بیکار است و هیچ درآمدی کسب نمیکند و در واقع یک پدر خانه نشین است. زمانی که ما بچه دار شدیم او یک مربی موسیقی بود و من هم شاغل بودم. وقتی با هم مشورت کردیم تصمیم گرفتیم به جای اینکه او حقوقش را به یک پرستار جهت نگهداری از فرزندمان بدهد، در خانه بماند و خودش این کار را انجام بدهد و من سر کار بروم، چون در آمد من بیشتر بود.
الان نمیدانم چطور احساسم را بیان کنم. از طرفی توجه و مراقبتهای همسرم نسبت به فرزندمان را دوست دارم و مسئولیت پذیریاش را میپسندم و میبینم که با چه انرژی و علاقهای امور خانه و فرزندمان را اداره میکند، اما من هم با تمام انرژیام کار میکنم و افقهای کاریام در حال رشد و گسترشاند، در حالی که او انگار هیچ افق فکری ندارد. تمام بار مالی خانواده به دوش من است و همهی هزینهها را من باید تامین کنم. حالا که سه سال از خانه نشینی همسرم میگذرد احساس میکنم احترامی برای همسرم قائل نیستم.
او قرار نیست دوباره سر کارش برگردد و امیدی ندارم که هرگز بتواند پولی در بیاورد. حساب بانکیاش خالی شده، اما اقدامی نمیکند. البته قول داده که کار جدیدی پیدا کند، اما میبینم که از این رویه زندگیمان راضی است و من مدتی است که غُر زدن و شکوه کردن را شروع کردهام، چون این شرایط، کابوس شبهای من شده است.
او هیچ سوء استفادهای از درآمد من نمیکند و در تمام مسئولیتهای دیگرش خوب عمل میکند، اما احساس میکنم به جای اینکه یک تکیه گاه محکم و قابل اطمینان در خانه داشته باشم، دو بچه دارم! به خاطر تمام فشارهایی که بر دوش من است، دچار حملات اضطرابی شدهام و هر روز شاهد بزرگتر شدن فرزندم هستم در حالی که هیچ تضمینی برای آیندهی او ندارم.
«درآمد بیشتر نامزدم، رابطهمان را خراب کرد!»
با مرد مورد علاقهام اینترنتی آشنا شدم، برای همین خیلی از موقعیت مالی او نمیدانستم. بعد از اولین دیدارمان او به من گفت که یک مهندس است و من هم اینطور پیش خودم نتیجه گیری کردم که بیشتر از من پول درمیآورد. من فقط یک فروشندهی معمولی در یک فروشگاه بودم.
بعد از دو ماه آشنایی، درآمدم کمتر شد و او هم نمیدانست که وضعیت مالی من چقدر بد است، چون من تمام تلاشم را میکردم تا او متوجه نشود. او هزینههای مشترکمان را میپرداخت و گاهی هم من خرج میکردم. سه ماه بعد من کارم را ترک کردم و در این زمان بود که صحبتی با هم کردیم. او برایم آشکارا گفت که دقیقا چقدر درآمد دارد، پس اندازش چقدر است، چقدر قسط میدهد و برنامهی مالیاش چیست. گفتگوی بسیار خوبی بود، اما احساس بدی به من داد. او یک برنامهی مالی دقیق داشت، اما من بیکار شده بودم.
بعد از مدتی با وجود اینکه یک کار خوب و تمام وقت پیدا کردم، اما باز هم درآمد من به میزان قابل توجهی از او کمتر بود. همچنان احساس عقب ماندن میکردم و این استرس از همه طرف با من بود. مثلا دوست داشتم هدیهی تولد بسیار خوبی به او بدهم، اما نمیتوانستم و حال بد من به صورتهای مختلف خودش را در دیدارهایمان نشان میداد. احساس میکردم، چون درآمد بسیار کمی دارم، ارزشی در این رابطه ندارم.
هدفهای مالی او بلند مدت و بزرگ بودند، اما هدفهای مالی من همگی کوچک و دم دستی (مثلا این ماه برای خرید به کدام فروشگاه بروم)! شکاف درآمدی ما واقعا اثر خود را بر رابطهمان گذاشته بود.
همهی ما رابطهای با پول داریم
همهی آدمها رابطهای با پول دارند مگر اینکه کسی هنوز مثل اجدادمان در غار زندگی کند! شما همان طور که با دوستان و خانوادهی خود رابطهای دارید، با پول نیز رابطه دارید و آنها نیز همینطور. رابطهها بر هم اثر میگذارند و اگر انتخاب کنید که مثلا رابطهی خود با خانوادهتان را نادیده بگیرید، مطمئنا تاثیر منفی بر زندگیتان خواهد گذاشت.
متاسفانه پول و درآمد، بزرگترین دلیل اختلاف زن و شوهرها و حتی جداییها هستند. پس این هم دلیلی دیگر برای اینکه باید قبل از جدی شدن رابطه، در مورد مسائل مالی با طرف مقابلتان به یک توافق کامل و دقیق برسید.
در مورد سبک زندگی مالیتان با هم حرف بزنید و شیوههای پول خرج کردن همدیگر را بدانید. هر دوی شما باید این موضوع را مطرح کنید که پول تا چه اندازه در احساس امنیت، تفریح یا رضایتتان از زندگی نقش دارد. چه چیزی به نظر شما ارزش پول خرج کردن را دارد و چه چیزی نه، ترجیح میدهید پولتان را سرمایه گذاری کنید یا اینکه دوست دارید آن را در مسافرت و گشت و گذار خرج کنید و لذت ببرید، اگر یکی از شما دو نفر کارش را از دست داد چه باید بکنید و ....
باز هم مثل همیشه، مدارا حرف آخر را میزند!
ازدواج یک نوع شراکت است و باید زمینههای مشترک را پیدا کرد. هر چند نمیتوان نقش پُررنگ و به شدت تاثیر گذار پول را بر رابطه و عشق انکار کرد و باید این واقعیت را پذیرفت که اهمیت دادن به میزان درآمد و وضعیت مالی به معنی بیارزش کردن عشق نیست، اما این را نیز باید همزمان به یاد داشت که به مهارت ِ «چگونه حرف زدن و تصمیم گرفتن در مورد مسائل مالی» نیاز داریم تا هم عشق و رابطه را زیر سوال نبریم، هم مسئلهی مهم پول را نادیده نگیریم و هم جلوی اختلافهای شدید در مورد مسائل مالی در آینده را بگیریم.
منبع : برترینها