این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال 98 و تاثیر وقایع اجتماعی بر آن اظهار کرد: حوزه ادبیات و کتاب دو وجه دارد؛ یک وجه اقتصادی، که این بخش مانند بخشهای دیگر اقتصادی لطمه خورده و با توجه به اینکه صنعت نشر قدرت اقتصادی چندانی ندارد، لطمهاش سنگین بوده است. حال باید دید سال آینده اوضاع چگونه پیش میرود و آیا اقتصاد نشر میتواند خود را پیدا کند یا نه؟
او سپس گفت: وجه دیگر ادبیات و کتاب در بخش هنری است. سال 98 برای ادبیات از نظر جنبههای هنری سال بدی نبوده است. دلیل اول اینکه آثار زیادی نوشته شده که کیفیتشان خوب است و استقبال از برخی از آنها بد نبوده است. همچنین در ژانرهایی مانند علمی-تخیلی و پلیسی دستاوردهای جدید و تجربههای رو به جلو داشتیم.
حسینیون همچنین اظهار کرد: از طرف دیگر، تحولات سریع اجتماعی هم بر ادبیات تأثیر داشته است؛ جامعه ما آنقدر تغییر کرده که مخاطبان دنبال داستانهای جدید برای خواندن هستند. شاید برخی از کتابهایی که قدیمیترند اما تا 10 یا 15 سال پیش جواب میدادند، امروز و برای توضیح وضعیتمان جوابگو نیستند، برای همین مخاطب ما دنبال آثار جدید است.
او در پاسخ به اینکه آیا این موضوع میتواند در ادبیات جریانساز باشد با توجه به اینکه برخی معتقدند در ادبیات ایران رکود داریم و در این سالها به لحاظ کیفی رشدی نداشتهایم، گفت: من با این گزاره مخالفام؛ اینکه میگویند ادبیات رشد نداشته است، اساسا معنا ندارد. اول اینکه هنر مانند علم پزشکی نیست که بتوانید برای آن پیشرفت تعریف کنید یا رشدش را اندازه بگیرید؛ برای مثال میگویند اوج شعر حماسی ما در قرن چهارم و با فردوسی بوده است و دیگر در هیچ مقطعی هیچ حماسهسرایی مانند فردوسی نداشتهایم و احتمالا دیگر نخواهیم داشت. بنابراین پیشرفت یا رشد در ادبیات معنادار نیست، کمااینکه شاید سالها بگذرد و در ادبیات روسیه کسی مانند داستایوفسکی نداشته باشیم. این به چه معناست؟ ادبیاتشان رشد نکرده یا پسرفت داشته است؟ مثال زیاد است.
نویسنده «شهر شرنگ» و «سیاسیا در شهر مارمولکها» خاطرنشان کرد: ملاک ارزیابی ادبیات رشد نیست و قرار نیست به صورت نموداری باشد؛ میتوان تعداد کتابخانهها یا تعداد کتابهایی را که چاپ میشوند، اندازهگیری کرد، اما ارزیابی کیفیت ادبی با این روش اشتباه است. از طرف دیگر، نقد ادبی مسئلهای در لحظه نیست؛ یعنی باید زمان بگذرد، کما اینکه آثار زیادی در این سالها چاپ شده که استقبال از آنها زیاد بوده و خوانده شدهاند، اما باید چند سال بگذرد تا ببینیم این کتابها چه جریانی درست کردهاند.
او همچنین درباره وضعیت نقد ادبی اظهار کرد: نقد ادبی هم دو بخش دارد؛ یک بخش علم نقد است که در این قسمت حرکتمان رو به جلو بوده است و هر سال چند عنوان کتاب خوب در حوزه نقد ادبی آکادمیک چاپ میشود؛ مثلا نشر چشمه کتاب «رمان اسطورهای» را چاپ کرده است، چندین کتاب درباره رمان تاریخی چاپ شده است یا امسال در میان برگزیدههای کتاب سال، کتابی بود با عنوان «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران». البته اینها مخاطبان خاص دارند؛ کسانی که کارشان نقد ادبی است این کتابها برایشان جذابیت دارد و مخاطب عمومی آنها را نمیخواند.
حسینیون در ادامه گفت: قسمت دیگر نقد ادبی، وارد شدن علم نقد در رسانه است، البته به شکلی که برای مخاطب عمومی ادبیات کاربردی باشد. اولویت مخاطب عمومی ادبیات این نیست که شما چقدر علم دارید؛ او سوالهای مشخص دارد؛ مثلا اینکه من چه کتابی بخوانم؟ یا اینکتاب از آن یکی کتاب هیجانانگیزتر است یا نه؟ ما در این بخش ضعف داریم که این موضوع به خاطر نبود منتقد ادبی و اینها نیست، به خاطر فشاری است که روی رسانهها وجود دارد.
این داستاننویس درباره عملکرد رسانهها در رابطه با ادبیات و کتاب در سال 1398 گفت: همه میدانیم کار کردن در حوزه رسانه چقدر سخت است و فشار زیادی در آنجا وجود دارد. اما مسئلهایکه وجود دارد رسانهها نمیتوانند خودشان را با رشد تعداد نویسندهها و تعداد عنوانهای چاپشده همراه نگه دارند؛ منظورم این است اگر در سال 300 عنوان کتاب جدید چاپ میشود، آنقدری فضا وجود ندارد که به کتاب اختصاص دهند، مثلا 100 عنوان کتاب را پوشش دهند.
او تأکید کرد: ما از میدان ادبیات فارسی ارزیابی واقعی نداریم؛ حتی برای رمان که خیلی دیده میشود. حوزه شعر شرایطش از نظر نقد و بررسی اصلا مناسب نیست و تا زمانیکه نقد و ارزیابی درستی وجود نداشته نباشد بحث درباره اینکه این بهتر است یا آن، به نتیجه نمیرسد.
حسینیون درباره تأثیرگذاری فضای مجازی بر ادبیات نیز گفت: به نظرم فضای مجازی فوقالعاده است و تأثیر شگفتانگیزی داشته است. درست است که معایبی دارد و معمولا در مورد ایراداتش زیاد صحبت میشود، اما کسی درباره حسنهایش صحبت نمیکند. اولین و سادهترین حسنی که دارد این است که هرکسی از هرجای ایران میتواند تازهترین کتابهایی را که چاپ میشود، دنبال کند؛ چیزی که 20 سال پیش امکانش وجود نداشت. سال 80 که وارد دانشگاه شدم و در تهران هم بودم باید میرفتم و کتابفروشیها را میگشتم تا ببینم چه کتاب جدیدی چاپ شده است، اما الان در صفحات مجازی تارهترین کتابها را میبینید. همچنین فضای گفتوگو باز شده است. فضایی وجود دارد که کتاب تبلیغ میشود. برآیند کلی این فضا کاملا مثبت است.
او در پایان این کتابها را برای خواندن در تعطیلات نوروز و این روزهای در خانه ماندن بهخاطر شیوع ویروس کرونا پیشنهاد کرد: در حوزه اقتصادی کتابهای خوبی با عنوان «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد» نوشته یانیس واروفاکیس و «کژرفتاری» از ریچارد تالر با ترجمه سیدامیرحسین میرابوطالبی در نشر دنیای اقتصاد منتشر شده است. در حوزه نقد ادبی نیز کتاب «جبار» (شکسپیر و سیاست) نوشته استیون گرین بلت با ترجمه آبتین گلکار در انتشارات همان منتشر شده که برای مخاطب عمومی هم میتواند جذاب باشد، البته به شرطی که با نمایشنامههای اصلی شکسپیر مانند «اتللو»، «هملت» و «مکبث» آشنا باشد. همچنین کتاب دیگری با عنوان «چشمانداز طبیعی: گسترش کمدی و رمانس شکسپیری» در حوزه تئاتر حاصل بازنگری در سخنرانی نورتروپ فرای با ترجمه رضا سرور در انتشارات بیدگل منتشر شده که کتاب تخصصی خوبی برای نقد تئاتر است. در زمینه رمان هم «قصههای ناپلی» از النا فرانته برای مخاطبی که رمان سرگرمکننده دوست دارد، خواندنی است. سه جلد این کتابها منتشر شده و جلد چهارم هنوز منتشر نشده است. این رمانها میتواند به راحتی سه چهار هفته را پر کند. به تازگی نشر امیرکبیر «خرمگس» نوشته اتل لیلیان وینیچ را تجدید چاپ کرده؛ رمانی قدیمی است اما جذاب است و تم سیاسی پررنگی دارد. «گزیده غزلیات شمس» از محمدرضا شفیعی کدکنی هم به تازگی تجدید چاپ شده که برای کسی که به شعر و غزل علاقه دارد گزیده خوبی است.