به گزارش ایسنا، این مجموعه داستان در 145 صفحه با قیمت 24 هزارتومان در نشر ترنگ راهی بازار شده است.
این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است که به ترتیب عبارتاند از: جایی که ماهیها به قلاب میافتند، گُلخانه، وقتی باران بند آمد و آسمان آفتابی شد، مگر امشب چه خبر است؟، وقتی برفها آب میشود، شاید اینطور بهتر باشد و نگران دندانهایم هستم.
در معرفی کتاب «آن سال سیاه» عنوان شده است:تمام داستانها به مسائل روزمره اجتماعی میپردازد که غالبا برای همه ما اتفاق افتاده است. وجه تسمیه نام کتاب «آن سال سیاه»، از این جهت است که تمام داستانهای این مجموعه همزمان با دوره بیماری سرطان بیگدلی خلق یا بازنویسی و نهایی شدهاند برای همین نویسنده نام کتاب را «آن سال سیاه» انتخاب کرده است.
بخشی از داستان گُلخانه از همین مجموعه داستان:
با همین حرفها بغض گلویم را فشرد و اشک آمد پشت چشمانم. یک آن زدم زیر گریه و دستم را جلو صورت گرفتم. شکوفه گفت: «آدم که عروسی مادرش گریه نمی کنه.» و خندید.
من، مرد پنجاهسالهای بودم که زن و دو فرزند داشت. با این حال هنوز بچه مادرم بودم؛ مادری که رودرروی من ایستاده بود و تا لحظه دیگر دست در دست مردی زندگی تازهای را شروع میکرد. این برای من نه خوب بود نه بد؛ اما اینکه دیگر من را نمیشناخت خیلی غمانگیز بود.
امیررضا بیگدلی متولد 1349 در تهران است. «چند عکس کنار اسکله»، «آن مرد در باران آمد»، «آدمها و دودکشها»، «اگر جنگی هم نباشد» و «دو کلمه مثل آدم حرف بزنیم» (در دست انتشار) از دیگر آثار این نویسنده هستند.