ماهان شبکه ایرانیان

وقتی بغض طبیعت از ستم ترکید

کرونا که بگذرد، بار دیگر روز از نو و روزگار از نو و در روزگارِ تازه هم همان خواهیم بود که بودیم.

وقتی بغض طبیعت از ستم ترکید

هوشنگ اعلم ـ روزنامه‌نگار پیشکسوت ـ در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار گرفته، نوشته است: «هنوز نمی‌دانیم چه بر سرمان آمده است. هنوز ابعاد و عمق فاجعه‌ای را که با آن روبه‌رو شده‌ایم نشناخته‌ایم و هنوز نمی‌دانیم دامنه این جنگ خاموش تا کجا خواهد کشید.

دلخوشیم که ماسکی به صورت می‌زنیم. از دیگران فاصله می‌گیریم. در خانه می‌مانیم. این نیز بگذرد و ... بار دیگر روز از نو و روزگار از نو و در این روزگارِ تازه هم همان خواهیم بود که بودیم. موجوداتی خودبین، خودمحور و خودخواه، اشرف مخلوقات و مخلوقِ برگزیدهِ خداوند و پادشاه هفت اقلیم در زمین و آسمان که با سلاح عقل آفریده شده‌ایم تا حکم برانیم بر کائنات و دلخوش به چنین اعتباری بیش از یک قرن، قرنی که آن را قرن «خرد واندیشه» نامیده‌ایم ؛ بر زمین و آسمان تاخته‌ایم. غرّه به دانش خود، بی‌هیچ درکی از حکمت و ریشه‌ای که ما را به ذات هستی پیوند می‌دهد و به زمینی که ما را زاده است و در دامنش بالیده‌ایم و بر خاکش به ابدیت خواهیم پیوست.

در این یک قرن سرمست از پیروزیِ دست یافتن به قدرت علم و تکنولوژی هرچه خواستیم، کردیم. به هرکجا که توانستیم، تاختیم و از هرچه در زمین و بر زمین بود، بهره بردیم تا بتوانیم آن‌گونه که دل‌خواهمان بود، لذت ببریم. بیشتر داشته باشیم و سرخوشانه بیشتر مصرف کنیم و لاجرم بیشتر تولید کنیم تا اینکه در چرخه مصرف بیشتر و تولید انبوه‌تر، گرفتار جهلی لاجرم شدیم و زمین را بی‌رحمانه چپاول کردیم و بیرحمانه‌تر آلودیم. جنگل‌ها را تراشیدیم تا کارخانه بسازیم و برج و آسمان‌خراش دریاها را چپاول کردیم و پسماندهای  مصرف بی‌امانمان را به دریا ریختیم. زمین را جا به جا شکافتیم تا برای کار خانه‌هایمان سوخت بیرون بیاوریم و محصولاتی بیرون بدهیم.

هدف همه یک چیز بود: «لذت بردن از زندگی به هر قیمت و هر چه بیشتر». در این لذت هر که توانست و هر که قدرت بیشتر داشت؛ سهم بیشتری طلب کرد. به قیمت کشتار هم‌نوعانش و قلع و قمع  هر آن‌کس که رقیب می‌پنداشت. 
در این نبرد سهمگین و جنگیدن تا مرز جنون با هر آنچه ارزش بود، بی‌آنکه که بدانیم، از سریر آنچه که انسانیت نامیده می‌شد و نمادهایی به اسم عشق، مهربانی و اخلاق انسانی فرو افتادیم و دیوانه‌وار به ویران کردن افتادیم. ویران کردن طبیعتی که مادرمان بود و زیستگاه امن ما و حالا طبیعت سر به طغیان برداشته و بر فرزندان ناخلف خود خشم گرفته است و به حکم ساز و کار دفاعی که جزیی از وجود هر موجود زنده است، علیه موجودی که بیش از یک قرن بر او تاخته؛ حالت دفاعی به خود گرفته است.

دفاع با ویروسی ‌که ما اسمش را کرونا گذاشته‌ایم؛ موجودی آنقدر کوچک که نادیدنیست اما همین موجود کوچک همه مردم  زمین را بی هیچ تفاوتی میان فقیر و غنی و آنان که صاحبان قدرتند  و آنها که قدرتی ندارند؛ به وحشت انداخته و به زانو نشانده است. شهرها را به سرزمین مردگان تبدیل کرده و هر آنچه حاصل تکنولوژی و نبوغ بشر است؛ به زمین دوخته است. هواپیماها جرأت پرواز ندارند و قطار ها و اتومبیل‌ها اجازه و امکان حرکت. برج و باروی اقتصاد جهانی فرو ریخته و کشورهای مدعی قدرت و اقتصاد برتر در تأمین دارو و امکانات درمان بیماران کرونایی درمانده‌اند و این هنوز آغاز ماجراست و در حد کشیدن گوش انسان یاغی به دست طبیعت و زمین مادر. هنوز مانده است تا انسان تنبیه شود و یاد بگیرد «انسان بودن» را. اگر بماند و اگر طبیعت به همین بسنده کند. طبیعتی که حالا نفس می‌کشد. هر چند به دشواری و زمین‌گیری انسان در این حد اندک از نتایج سحر است.»

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان