خبرگزاری تسنیم: فؤاد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا در برنامه «بدون توقف» با تأکید بر اینکه در جهان امروز قدرت را به دو بخش قدرت سخت و قدرت نرم تقسیم میکنند، گفت: قدرت سخت قدرت نظامی و ذیل آن اقتصادی است که به نوعی قابل محاسبه است و آن را در یک سطحی تعریف میکنند، اما قدرت نرم قدرت اقناع و جذابیت است، قدرتی که کشورها نیاز دارند برای اینکه جایگاه خودشان را در دنیا به عنوان وجهه تبیین و تثبیت کنند.
وی ادامه داد: آمریکاییها یک زمان در حوزه قدرت نرم توانمندیهای بالایی داشتند، خیلیها در دنیا به آمریکا نگاه میکردند و کشورهایی که به دنبال الگو میگشتند آن را الگو قرار میدادند، اما در چند دهه گذشته به تدریج آن جایگاه در بعضی از حوزهها کاهش پیدا کرده و در بعضی از حوزهها هم مثل جذب دانشگاهها این جایگاه همچنان وجود دارد، در مجموع این وضعیت کاهش قدرت باعث شده حتی در داخل آمریکا خیلیها به دنبال الگوهای دیگری باشند و این گفتمانی که انقلاب اسلامی ارائه داده میتواند به عنوان الگوی سومی مطرح شود.
کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به اینکه البته ما در حوزه تبلیغات بینالمللی خیلی قوی نیستیم، تصریح کرد: رسانههای ما خیلی در این بخش نتوانستند فعال باشد و به همین جهت هنوز این راه سوم نتوانسته عملی شود، در خودِ آمریکا بخشی از قشر جوانتر کشور خودشان و آن ایدههایی مثل سرمایهداری که روی آن تبلیغ میشده، زیر سؤال میبرند، یکی از دلایل موفقیت آقای سندرز هم همین بوده که نسبت به ساختار اقتصادی و سیاسی در آمریکا ایراد وارد میکند و اتفاقا طرفدارانش هم بیشتر جوانترها هستند و این نکته مثبتی برای ماست.
ایزدی اضافه کرد: چراکه یکی از دلایلی که ما با آمریکا مشکل داریم همین نگاه استکباری و نژادپرستی است که در آمریکا جود دارد، قشر جوانترخیلی به این مفاهیمی که آمریکا به آن مشهور بوده معتقد نیست و همین عقبه فکری جوانترها زمانی که آنها وارد سیستمهای حکومتی شوند به اینکه آمریکا را کشوری معمولیتر کنند کمک میکند. از طرف دیگر این افول قدرت نرم آمریکا در اقتصاد دنیا تأثیر میگذارد، چون آمریکا دیگر برند نیست و در خیلی موارد کشورهای دیگری هستند که جای آن را میگیرند، در حوزه نظامی از زمان جنگ ویتنام جنگی نبوده که در آن پیروز باشند، در بحث نهادها نیز کاهش قدرت نرم بر کاهش قدرت نهادهای این کشور تأثیر گذاشته است.
مدیرعامل مجمع بینالمللی اساتید مسلمان دانشگاهها در ادامه با تأکید براینکه قدرتهای بزگ دوره اوج و افولی دارند و به نظر میرسد دوره افول آمریکا شروع شده، یادآور شد: افرادی مثل ترامپ این سرعت افول را تسریع میکنند و این از آن جهت مهم است که قرار نیست آمریکا کدخدای دنیا باشد و اگر ما برای سیاست خارجی برنامهریزی میکنیم، باید متوجه باشیم شاید کشورهای دیگری جای آمریکا را بگیرند، چون دنیا دارد به سمت چند قطبی شدن میرود، آیا در این میان ایران نباید قطبی از قطبها باشد و یا جهان اسلام نباید نقشی ایفا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهارداشت:، چون در دنیا اگر قدرت نداشته باشید، به شما زور میگویند، باید بدانیم در زمان افول کجا فرصتی برای ایران هست که بتواند جایگزین حضور و نفوذ آمریکا باشد، زمانی که آمریکا کشور عادیتری شود آن وقت ما دغدغه خاصی نسبت به او نخواهیم داشت، مثلا در همین زمان کرونا آمریکاییها میتوانستند یک بانک را آزاد کنند تا برای خرید اقلام پزشکی تبادل بانکی داشته باشد، اما دشمنی آمریکا با ما در این حد است که حاضر است افرادی از بین بروند، اما سیاست غلطش را تغییر ندهد، خوب اگر آمریکا کشور عادیتری شود دیگر در این حد نمیتواند زورگویی کند.
وی با بیان اینکه دلیل اینکه ما با آمریکا مشکل داریم سیاستهای آمریکاست، نه اینکه قصد ستیزهجویی داشته باشیم، گفت: کشوری که تحت فشار آمریکا است، فشارهایی که منجر به مرگ عدهای از هموطنان ما از زمان کودتای 28 مرداد شده اگر اعتراض کند میتوانیم بگوئیم آمریکاستیز است؟ آیا این به معنی ستیزهجویی است؟
مدیر مرکز پژوهشی سیاست خارجی و دیپلماسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که «به نظر شما آیا ایران این مقبولیت را در کشورهای جهان اسلام دارد که روزی به عنوان نماینده قطب جهان اسلام مطرح شود؟» عنوان کرد: قطعا دارد، در زمانی که ادبیات انقلاب اسلامی را ارائه میدادند، برخی از رؤسای جمهور ما و انسانهایی بودند که سخنشان مقبولیت فراوانی داشت، در جهان اسلام حضرت امام (ره) این حالت را دارند، قدرت نرم جمهوری اسلامی و نفوذ معنوی آن را دست کم نگیرید، چون بعضی از مسؤلان ما نگاه بینالمللی ندارند و گرفتار دعواهای جناحی هستند اصلا متوجه نشدند انقلاب اسلامی در دنیا چه کار کرده و، چون نفهمیدند ارزشی برای آن قائل نیستند و به همین دلیل آمادهاند که آن را تقدیم طرف مقابل کنند و در برابر آن هیچ نگیرند.
ایزدی در پایان در پاسخ به اینکه «کشورها به سمت کشوری میروند که زور بیشتری دارد» یادآور شد: در سیاست بینالملل کشورها یا رقیب هم هستند یا دشمن هم، کشورهای دوست عموما نداریم، نباید انتظار داشته باشیم در روابط بینالملل بعضی از کشورها منافع خودشان را در نظر نگرفته و منفعت ما را در نظر بگیرند، چنین چیزی نداریم، مگر ما این کار را میکنیم؟ ما هم عموما این کار را نمیکنیم، در سیاست خارجی حتی در مواردی که ممکن است روابط بُعد ایدئولوژیک داشته باشد نیز میتوانید یک عقبه منافع ملی را ببینید.