١٠٣سال پیش در چنین روزی، برابر پانزدهم مارس ١٩١٧ میلادی، دولت الکساندر کرنسکی دستور بازداشت نیکلای دوم تزار روسیه و خانوادهاش را صادر کرد و در واقع با کنارگذاشتن حفظ احترام ظاهری خاندان سلطنت، نیکلای دوم به شکل رسمی از قدرت خلع شد.
به این ترتیب پیشگویی کشیش راسپوتین که چندماه قبل طی نامهای به همسر تزار یعنی ملکه الکساندرا فئودوروونا هشدار داده بود «اگر عامل مرگ او درباریان باشند (چنان که شد) حکومت تزاری بیش از دوسال دوام نخواهد آورد (چنان که اتفاق افتاد)» به حقیقت پیوست و رژیم سلطنتی در امپراتوری روسیه با نیکلای الکساندروویچ رومانوف به پایان راه خود رسید.
ورود روسیه به معرکه جنگ جهانی اول تنها به خاطر حمایت از متحد سنتیشان یعنی صربها شاید بزرگترین اشتباهی بود که تزار نیکلای دوم در کل دوران سلطنت خود مرتکب شد؛ زیرا با وجود چیرگی ارتش روسیه در جبهههای جنگ، فشار اقتصادی ناشی از وضع جنگی، اوضاع را در داخل کشور کاملا به هم ریخت و زمینه را برای وقوع یک انقلاب مردمی آماده کرد.
در اینکه دخالت روسیه در جنگ بینالملل اول اشتباهی بزرگ بود، کمتر کسی دچار شک و شبهه است، اما برخی نیز عقیده دارند نیکلای دوم اتفاقا آنقدرها هم تمایلی برای ورود به این جنگ نداشت، اما جو پاناسلاویسم (اسلاوگرایی) در روسیه او را مجبور کرد برای دفاع از صربها وارد میدان شود.
در واقع مقصود این است اگر تزار وارد معرکه جنگ جهانی اول نمیشد، هم بعدها باید به خاطر حمایتنکردن از صربها به مردم روسیه پاسخ میداد. با بازداشت تزار نیکلای دوم و حصر او و خانوادهاش در قلعه یکاترینبورگ، نظام سلطنتی به شکل رسمی در قلمروی امپراتوری روسیه منقرض شد، اما آتشافروزی طرفداران حکومت تزاری در نقاط مختلف کشور انقلابیون را مجبور کرد برای ناامیدکردن آنها که اصطلاحا «روسهای سفید» نامیده میشدند، تزار و خانوادهاش را اعدام کنند.
این اتفاقی بود که ١٠سال پیش، برابر هفدهم جولای ١٩١٨ میلادی حادث شد و انقلابیون که نام «روسهای سرخ» را روی خود گذاشته بودند حتی از خدمتکاران خاندان سلطنتی هم نگذشتند و آنها را نیز همراه ارباب شان تیرباران کردند.
تزار نیکلای دوم که در آخرین روزهای سلطنت خود خطر را با تمام وجود احساس کرده بود، طی درخواستی رسمی از وودرو ویلسون، رئیسجمهوری ایالات متحده برای خود و خانوادهاش درخواست پناهندگی کرد، اما ویلسون که علاقه نداشت روابط آمریکا با انقلابیون روس که به زودی قدرت را در کشور وسیع و مهمشان در دست میگرفتند دچار تلاطم کند، از پذیرش درخواست آخرین تزار روسیه سر باز زد.
انقراض حکومت تزاری در روسیه تنها عارضه جانبی جنگ جهانی اول نبود، زیرا این معرکه بزرگ سرنوشت دو امپراتوری بزرگ دیگر یعنی عثمانی و پروس را نیز تحتتأثیر خود قرار داد و این قدرتها نیز همچون روسیه تزاری در داخل قلمروی خود با شورشهای مردمی- منتهی به تغییر نظام و حکومت- مواجه شدند.