اپل و اینتل دو نامی هستند که در 15 سال گذشته در کنار هم شنیده میشوند. از زمانی که استیو جابز در آن رویداد به یاد ماندنی، از انتخاب پردازندههای اینتل به جای پاور پی سی پردهبرداری کرد، این دو کمپانی باهم درآمیخته و از وجود همدیگر بهره بردند. زمزمههای جدایی اما چند وقتی است که شنیده میشود. رابطهای که از سال 2005 بین این دو کمپانی وجود داشته، ضعیفتر از همیشه شده و به نظر میرسد اپل قصد دارد از قطار همشهری خود پیاده شود و ادامه مسیرش را جداگانه طی کند.
با نزدیکتر شدن به اواسط سال جاری میلادی، زمزمهها بلندتر شده و همگی هم تنها به یک چیز اشاره میکنند؛ مک بوک با پردازنده ARM. علت کوچ اپل از پردازندههای سنتی x86 اینتل به سوی پردازندههای اختصاصی خودش بر پایه ARM، درجا زدن اینتل است. البته این کوچ با کوچ سال 2005، تفاوت دارد، زیرا نه اپل 2020 همان اپل 2005 است، و نه اینتل 2005 همین اینتل 2020؛ یکی پیشرفته کرده و دیگری درجا میزند.
اپل و اینتل در پرده اول؛ 15 سال متفاوت در کالیفرنیا
زمانی که در سال 2005 اپل تصمیم گرفت IBM و موتورولا را به همراه پردازندههای Power PC رها کند و سوار قطار اینتل شود، همگان آن را حرکتی درست و جسورانه پیشبینی کردند. اپل در در اواسط دهه اول قرن 21 هیچ دانشی برای تولید پردازندههای اختصاصی خودش نداشت و در عوض این اینتل بود که یکهتاز بازار پردازندهها به شمار میرفت.
در نتیجه اپل تصمیم گرفت به سراغ اختراع چرخ نرود و از دانش موجود نهایت بهره را بگیرد. البته فراموش نکنیم که این کمپانی محبوب حتی سرمایه کافی برای این کار را هم نداشت، زیرا تنها 7 سال از بازگشت استیو جابز به کوپرتینو میگذشت و سیب سفید تازه در مسیر سوددهی قرار گرفته بود. در نتیجه بهترین و عقلانیترین کار این بود که از تکنولوژیهای موجود و قابل فروش استفاده کند.
این قضایا تا سال 2007 و عرضه اولین آیفون ادامه داشت، تا این که اپل قدم اول برای ورود به دنیای پردازندههای ARM را برداشت. اپل توسعه چیپستهای اختصاصی خود را آغاز کرد و بالاخره در سال 2010 توانست چیپست اختصاصی خود به نام اپل A4 را در اولین آیپد تعبیه کند. پس از آن شاهد افزایش تلاشهای این کمپانی برای بهبود چیپستهای سری A بودیم؛ انگار اپل کم کم برای تغییر قوانین بازی آماده میشد.
اپل اولین چیپست اختصاصی ARM را در سال 2010 عرضه کرد.
5 سال بعد از آن، اپل دیگر به یکی از پرچمداران در طراحی چیپستهای اختصاصی ARM تبدیل شده بود. این کمپانی با تکیه بر فروش بالا و سود سرسامآور محصولاتش، 150 میلیارد دلار پول نقد در جیب داشت و میتوانست به هر ایدهای که در سر دارد، جامه عمل بپوشاند. دوباره 5 سال به جلو که بیاییم و 5 نسل از چیپستهای سری A را هم رد کنیم، میبینیم چیپستهای ARM این کمپانی جسارت رقابت شانه به شانه با سری Core i اینتل را پیدا کردهاند.
وابستگی 10 ساله اپل به اینتل، منجر به ارائه چیپستی بود که میتوانست همگان را به چالش بکشد. گذر از وابستگی به خودکفایی تنها یک بار دیگر در تاریخ تکرار شده بود؛ مایکروسافت دهه 80 از «آن شرکتی که نرمافزار آفیس برای مک میسازد» تبدیل شد به «این شرکتی که سیستمعامل پیشفرض میلیاردها دستگاه را میسازد». اپل هم توانسته بود از زیر سایه اینتل خارج شود و حتی آن را به چالش بکشد.
اجازه دهید به همان سال 2005 برگردیم؛ به زمانی که اینتل برای خودش پادشاهی میکرد و هیچ شرکتی نمیتوانست حتی فکر رقابت با آنها را در سر بپروراند. پردازندههایی که به عنوان پیشفرض در تمامی لپتاپها به کار گرفته میشدند، اکنون به سختی می توانند تفاوت معناداری را برای کاربر به نمایش در بیاورند. کافیست به یکی از نمایشگاهها سری بزنید تا متوجه شوید، اینتل 2020 چه تفاوتهایی با اینتل 2005 دارد.
اینتل دیگر آن یکهتاز بازار نیست.
شارژدهی بهتر؛ افزایش توان پردازشی و محاسباتی؛ مصرف انرژی بهینهتر، شعارهایی است که این کمپانی در هر نمایشگاه CES، IFA و کامپیوتکس میدهد. البته اینتل دروغ نمیگوید و واقعا پردازندههای هر نسل آن با یکدیگر تفاوت دارند. مشکلی که وجود دارد، پایه و اساس قیاس افزایش کارایی پردازندههای اینتل است. این کمپانی میگوید «اگر کاربری لپتاپ 6 ساله خود را رها کرده و لپتاپ جدیدی خریداری کند، میتواند شاهد افزایش 35 درصدی قدرت پردازشی و کاهش 40 درصدی مصرف باتری باشد» در صورتی که اگر این اعداد و ارقام را برای لپتاپهای سال گذشته در نظر بگیرید، شاید 5 درصد هم نشود.
برای مثال اپل با هر بار طراحی یک چیپست جدید، تغییرات بسیار محسوسی را ایجاد میکند. اکثر مواقع با تغییراتی 30 درصدی نسبت به 2 سال گذشته طرف هستم و این یعنی تفاوت معنادار بر اساس پایههای درست. پس بیراه نیست بگوییم اینتل درجا میزند و کمتر پیش آمده که در سالهای اخیر، تغییرات معناداری در طراحی یا معماری پردازندههای آن ببینیم. برای درک بهتر این موضوع تنها کافیست به معماری و لیتوگرافی پردازندههای سری Core i نگاهی بیندازید. در حالی که رقبا به 5 نانومتر رسیدهاند، اینتل همچنان اصرار به لیتوگرافی 10 نانومتری دارد.
اپل و اینتل در پرده دوم؛ شکست در جنگ مودمها
دومین باری که اپل به سراغ یار قدیمی رفت، زمانی بود که بزرگترین تامینکننده مودم در جهان تصمیم گرفت دیگر مودمی به اپل نفروشد. پس از ناامیدی اپل از کوالکام، اینتل به وسط آمد و آمادگی خود برای تامین مودمهای آیفون و آیپد را اعلام کرد. دعاوی حقوقی و دادگاهی شدن اپل و کوالکام، ناخواسته کوپرتینوییها را به سمت اینتل سوق داد.
در نتیجه، سالهای 2016 و 2017، اپل تصمیم گرفت از هر دو کمپانی مودمهای خود را تامین کند تا این که در سال 2018 کوالکام دیگر به اپل مودم نفروخت. اپل و اینتل دوباره به یکدیگر رسیده بودند و امیدوار بودند که این بار اینتل از قافیه عقب نماند. با وجود این که مودمهای اینتل تنها مقداری از نمونههای مشابه کوالکام ضعیفتر بودند، این حرکت به سمت 5G بود که اپل را میترساند.
جا ماندن آیفون از رقبای اندرویدی با چیپستهای 5G باعث شد اپل خیلی سریع مشکلاتش را با کوالکام فراموش کرده و با پرداخت چند میلیارد دلار، آینده پرسودترین محصولش را در خطر نیندازد. اینتل به عنوان بازنده اصلی این دوستی مجدد، تصمیم گرفت به کل از بازار مودمها خارج شود و تمامی آن را به اپل واگذار کند. یک میلیارد دلاری که اینتل از اپل دریافت کرد، بعدها به ضرری چند براری تبدیل شد.
در جنگ بین اپل و کوالکام، اینتل بازنده اصلی بود.
فروش کسب و کار مودم به شرکتی که هیچ تجربهای در ساخت آن ندارد، منجر به به وجود آمدن اعتماد به نفسی شد که اپل را بیش از پیش به سوی چیپستهای اختصاصی ARM وسوسه میکرد. همچنین گذشتهای که این کمپانی از ساخت چیپستهای اختصاصی موبایل به دست آورده بود، تنها علاقه این کمپانی به خودکفایی را افزایش میداد.
البته اپل در این سالها میتوانست مانند مایکروسافت، به پردازندههای AMD نیز روی بیاورد و مک بوکها را با دو گزینه مختلف به بازار عرضه کند. اما اپل تصمیم گرفت در کنار اینتل بماند و به تدریج خود را از آن جدا کند تا اینکه به یک شرکت جدید نیز وابسته شود. اکنون اپل به جایی رسیده که میتواند خود چیپستهایی تولید کند که به خوبی نیازهای کاربران را برآورده میکند.
اپل و اینتل در پرده سوم؛ زمزمههای جدایی
جدایی اپل از اینتل داستانی نیست که یکشبه رخ دهد و به همین دلیل زمزمههای آن را چندین سال است میشنویم. اگر نگاهی به ویژگیهای پردازندههای سری A اپل بیندازیم، با لیست بلند و بالایی روبرو خواهیم شد؛ ویژگیهایی همچون پردازنده گرافیکی مجزا، کنترلگر حافظه اختصاصی، کنترلگر فضای ذخیرهسازی، فضایی اختصاصی برای مدیریت تایید هویت، امنیت بوت، رمزنگاری کامل دیسک و کدکهای مخصوص پردازش ویدیو و عکس.
پردازندههای x86 اینتل نیز تمامی این ویژگیها را دارند، اما اپل تصمیم گرفته وابستگی به اینتل را به حداقل برساند. اینجاست که با چیپستهای سری T اپل آشنا میشویم. جدیدترین چیپستهای این سری که با نام T2 شناخته میشود، ویژگیهای اختصاصی iOS را به مک بوک میآورد؛ یعنی تمامی ویژگیهای که پیشتر برای پردازندههای سری A برشمردیم.
یکی دیگر از نشانههای کاهش وابستگی اپل به اینتل و باقی کمپانیها، اضافه کردن لایههای نرمافزاری اضافی بر بستر سختافزارهای آشناست. برای مثال به API METAL دقت کنید. اپل با قرار دادن این لایه نرمافزاری، مطمئن میشود که تمامی برنامههای نوشته شده برای مک بوک، فارغ از هر کارت گرافیکی، به خوبی اجرا میشوند.
اپ استور مهمترین نقش را در کوچ بزرگ اپل ایفا میکند.
این لایه نرمافزاری در آینده به خود اپل هم اجازه میدهد که طراحی اختصاصی کارت گرافیک خودش را داخل مک بوکها به کار بگیرد و از بابت سازگاری تمامی برنامهها نیز نگرانی نداشته باشد. این برتری یک ویژگی دیگر نیز در دل خود پنهان کرده است؛ ترغیب توسعهدهندگان. مهمترین مشکلی که سازندگان سختافزار با توسعه یک چیپست جدید دارند، راضی کردن توسعهدهندگان به بهینه کردن برنامههایشان برای آن سختافزار جدید است.
خود اینتل نیز پیش از این چنین مشکلی را تجربه کرده بود. کافیست تلاش این کمپانی برای جایگزینی معماری x86 را به نمونه جدیدتر RISC یا معماری «Itanium IA64» ببینید. اپل هم متوجه این قضیه شد و Power PC را به IBM و موتورولا واگذار کرد تا به سراغ پردازندههایی برود که امتحان خودشان را پس دادهاند. در نتیجه اپل با دانستن این سختیها، تمام ابزارهای لازم برای کوچ توسعهدهندگان به سوی چیپستهای ARM را در اختیارشان گذاشت.
استفاده این کمپانی از APIها باعث شد بتواند با سرعت بالایی به توسعه نسل جدید پردازندههای اختصاصی بپردازد و در این بین توسعهدهندگان را هم همراه خود بالا بکشد. تمامی این لایههای نرمافزاری به اپل کمک کرد بدون هیچگونه مشکلی، پردازندههای 32 بیتی خود را به دست فراموشی سپرده و با چیپست A7 به اولین سازنده چیپست ARM با پردازنده 64 بیتی تبدیل شود. هدف اپل بهینه کردن حداکثری کامپایلرهای خود بود تا هر زمان که نیاز داشت، نرمافزار را به سوی یک معماری جدیدتر بیاورد.
یکی دیگر از برگهای برنده اپل، قلمروی نرمافزاری خود به نام «اپ استور» است. این کمپانی به نوعی لایههای نرمافزاری را بین توسعهدهندگان و کاربران قرار میدهد که کاربر را از دانستن مدل سختافزار خود بینیاز میکند. به همین دلیل اگر بخواهید برنامهای را دانلود کنید، اپ استور مناسبترین برنامه را برای سختافزار شما دانلود میکند؛ اپلیکیشنهای آیپد، آیفون و مک همگی متناسب با سختافزار کاربر دانلود شده و کار را برای آنها بسیار ساده میکند.
پروژه کاتالیست شاید آخرین تکه پازل اپل باشد.
پس چرا همین رویه را برای مک در نظر نگیریم؟ در صورتی که اپل بخواهد از چیپستهای اختصاصی ARM در مک بوک استفاده کند، میتواند آن را به موازات و در کنار مک بوکهای اینتلی به بازار عرضه کند. در نتیجه اپ استور به عنوان مرجع نصب برنامهها برای سیستمعامل مک، نقش یک توزیعکننده را ایفا کرده و برای هر سختافزاری، نسخه بهینه آن را در اختیار کاربر قرار میدهد. در صورتی که این روش اجرایی شود، دیگر امولاتوری هم وجود نخواهد داشت که اجرای برنامهها را به یک کابوس تبدیل کند.
نمیتوان از یکپارچگی سختافزاری مک بوک و آیفون صحبت کرد و از پروژه کاتالیست سخنی به میان نیاورد. کاتالیست قرار است پلی باشد میان نرمافزارهای iOS و macOS؛ قرار است رابطی باشد برای تسریع کوچ اپل به ARM و در نهایت قرار است تسهیلکننده کار توسعهدهندگان باشد برای یک تغییر بزرگ. کاتالیست میتواند میلیونها برنامهای که برای iOS و iPadOS نوشته شده است را به macOS بیاورد بدون این که سختافزار اهمیتی داشته باشد.
اگر به تلاشهای اپل در دو سال گذشته نگاه کنید، میتوانید به خوبی حرکت در راستای یکپارچهسازی اپ استور مک بوک و آیفون را ببینید. اپل سعی دارد برنامههای بین این دو پلتفرم را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کند. بهترین مثال برای این تلاش، اپل آرکید است. به همین دلیل اکنون می بینیم با خرید یک اشتراک، نسخه مک یک بازی در کنار نسخه iOS، iPadOS و tvOS دانلود میشود.
اپل و اینتل در پرده آخر؛ خداحافظی دو یار قدیمی
قطعات پازل یکی پس از دیگر کنار هم قرار گرفتند تا این دو کمپانی راهشان را از هم جدا کنند. اکنون کار به جایی رسیده که پردازنده A14Z اپل به خوبی میتواند جایگزین اینتل Core i5 شود. حتی کوپرتینوییها میتوانند با ارائه کارت گرافیک اختصاصی خود به یکباره از دیگر کمپانیها دل کنده و به سوی مک بوکی کاملا شخصیسازی شده حرکت کنند.
البته میتوان از زاویه دیگری هم به این قضایا نگاه کرد. به جای این که اپل به کلی پردازندههای اینتل را به دست فراموشی بسپارد، میتواند هر دو دنیا را کنار یکدیگر داشته باشد؛ مک بوکهایی با پردازندههای متفاوت برای مصارف متفاوت. واضح است که در ابتدای کار، اپل نمیتواند با قدرتمندترین پردازندههای اینتل رقابت کند. به همین دلیل عقلانی است که برای مثال، مک بوک ایر از پردازنده ARM استفاده کند و مک بوک پرو 16 اینچی همچنان اینتل را در دل خود جای دهد.
این کار شاید مرهمی موقت برای اینتل باشد، اما قطعا دائمی نخواهد بود. در صورتی که اینتل به همین روند لاکپشتی خود ادامه دهد، دیری نمیپاید که اپل به بالای هرم پردازندهها میرسد و آن وقت دیگر گزینه موازیکاری نیز حذف میشود. تنها راه رهایی اینتل از این خداحافظی تلخ، این است که خود را به سطح اپل برساند تا شاید یار قدیمی خود را برای 15 سال دیگر نیز نگه دارد. در غیر این صورت، تنها چیزی که میماند، تعیین زمان خداحافظیست.