ماهان شبکه ایرانیان

سمفونی نهم &#۸۲۱۱; چند جنازه در جاده

محمدرضا هنرمند کارگردان کمدی‌های محبوبی مانند «مومیایی ۳»‌، «دزد عروسک‌ها»، «مرد عوضی» و «عزیزم من کوک نیستم»، بعد از مدت‌ها یعنی قریب به هفده سال با فیلم سمفونی نهم به فضای سینما بازگشته است. هرچند در حدفاصل میان این سال‌ها دو سریال محبوب «آشپزباشی» و «زیر تیغ» ‌را ساخت.

محمدرضا هنرمند کارگردان کمدی‌های محبوبی مانند «مومیایی 3»‌، «دزد عروسک‌ها»، «مرد عوضی» و «عزیزم من کوک نیستم»، بعد از مدت‌ها یعنی قریب به هفده سال با فیلم سمفونی نهم به فضای سینما بازگشته است. هرچند در حدفاصل میان این سال‌ها دو سریال محبوب «آشپزباشی» و «زیر تیغ» ‌را ساخت.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم سمفونی نهم – تاریخ کشتار

هنرمند عموما به‌عنوان کارگردان کمدی شناخته می‌شود اما مهم‌ترین نکته در بازخوانی فیلم‌های او علاقه و سرسپردگی‌اش به فانتزی است. فانتزی‌هایی بصری و تصویری که تا حد زیادی هم ملهم از فضای کارهای برادران زوکر هستند. مثلا صحنه‌ی پایانی «مومیایی 3» را به یاد بیاورید که ناگهان از زیر زمین می‌آیند و تانک می‌شوند یا دماغ پرستویی که بعد از ضربه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند در کنار کلی صحنه و شوخی دیگر از روی سه‌گانه «اسلحه برهنه» زوکرها گرفته شده‌اند.

سمفونی نهم

او این بار در سمفونی نهم در پی تلفیق یک ماجرای احساسی (مرگ همسر یک زن و حمل جنازه‌اش تا آرامگاهی خارج از شهر)‌ با ژانر کمدی و نگاهی به تاریخ و البته با حضور یک شخصیت فرا انسانی است که همین بار فانتزی کار را نمایندگی می‌کند. سمفونی نهم را می‌توان فانتزی‌ترین فیلم محمدرضا هنرمند تا به اینجای کارش دانست.
سمفونی نهم سعی دارد کارهای جدیدی بکند و به سراغ مدل فیلم‌هایی برود که در ایران کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. هرچند که سمفونی نهم یک فیلم تلفیقی است اما بنای اصلی‌اش را بر اسلوب فیلم‌های جاده‌ای سوار کرده. داستان اصلی فیلم یک روایت جاده‌ایست از زنی به نام راحیل که همسرش در یک عمل جراحی زیر دستان او فوت کرده و حالا راحیل با وجود مخالفت‌های برادرشوهرش، می‌خواهد به وصیت همسرش عمل کرده و او را در روستای آبا و اجدادی‌شان خاک کند. و در این راه برادرشوهرش قرار است جلوی او بایستد.
مطابق با الگوی کلاسیک فیلم‌های جاده‌ای، شخصیت اصلی که مخفیانه جنازه شوهرش را در صندوق عقب ماشین حمل می‌کند، احتیاج به یک هم‌سفر دارد که با گذشتن زمان کوتاهی از فیلم سروکله‌اش پیدا می‌شود. درحالی‌که راحیل در وسط جاده و در دل شب بنزین تمام کرده و مستاصل است. او با بنزین از راه می‌رسد.

سمفونی نهم

تماشاگر هرچند می‌داند که او قرار است هم‌سفر راحیل باشد اما به این حضور عجیب‌وغریب و ناگهانی شبانه، آن‌هم با بنزین، اعتماد نمی‌کند. تماشاگر در همان برخوردهای اولیه متوجه می‌شود که مرد یک شخصیت عادی نیست و ذهنش درگیر پیدا کردن ماهیت او می‌شود.
نباید فراموش کرد که او پیشتر و در شروع فیلم با لحظه تاریخی مهمی به جهان فیلم ورود کرده و آن‌هم واپسین ساعت‌های عمر کورش کبیر است که در نبردی زخمی شده و خوب می‌داند که چیزی تا لحظه پایانی مرگش باقی نمانده است. این صحنه و بعد حضور مبهم راحیل در جاده تماشاگر را گیج کرده، تلاش برای کشف ماهیت مرد این گیجی را دوچندان می‌کند اما دست فیلم خیلی زود (پیش از اینکه خود فیلم او را به‌عنوان ملک‌الموت معرفی کند) رو می‌شود و تماشاگر به خصلت فرازمینی و فرشته‌گونه مرد و حتی چرایی آمدنش به سراغ راحیل پی می‌برد.

ترکیب ناخوشایند تاریخ و فانتزی

همان‌طور که اشاره شد، محمدرضا هنرمند همواره از به‌کارگیری فانتزی در فیلم‌هایش استقبال کرده و همیشه دوست داشته حتی با محدودیت‌های فنی زیاد، از فانتزی‌های تصویری در آثارش بهره بگیرد. و خب وجهه فانتزی گونه سمفونی نهم از دو جهت مهم‌ترین نکته فیلم آخر هنرمند محسوب می‌شود.

سمفونی نهم

در وهله اول اینکه حالا امکانات فنی برای ساخت تصاویر خرق عادت بسیار بیشتر شده و سینمای ایران‌ هم می‌تواند لحظه‌هایی خلق کند تا فانتزی باشد و درعین‌حال از شدت تصنعی بودن و ضعیف بودن تماشاگر را به خنده نیندازد. پس هنرمند حالا بعد از هفده سال که از ساخت آخرین اثر سینمایی‌اش می‌گذرد، می‌تواند بیشتر از هر وقت دیگری به خیال و تخیل خود بال‌وپر دهد، تا فانتزی در فیلم خود خلق کند و اثری بسازد که از هر فیلم دیگرش رویاگونه‌تر باشد.
در وهله دوم باید این را در نظر داشت که او بیشتر به پرداخت فانتزی‌های تصویری علاقه دارد تا به‌کارگیری فانتزی و خیال در دل روایت و قصه اما در سمفونی نهم جسورتر از همیشه حتی سعی می‌کند میان فانتزی در داستان و در اجرا هم نسبتی برقرار کند.
اینست که با استفاده از ویژگی غیرماتریالیستی ملک‌الموت، کارگردان تصمیم می‌گیرد بهره داستانی بیرون بکشد و گریزی به تاریخ بزند. در طول داستان سکانس‌های مجزایی می‌بینیم که در هرکدام ملک‌الموت دارد جان یکسری شخصیت مهم تاریخی را می‌گیرد.

حمید فرخ نژاد

گستره این شخصیت‌ها و این تاریخ از امیرکبیر و دوران قاجار است تا هیتلر و جنگ جهانی دوم در اروپا. در این فلاش‌بک‌های تاریخی قصد کارگردان این بوده که با اشخاص مهم اهمیت عشق و خیانت را در سرنوشت محتوم تاریخ بشریت نمایان کند. این‌که عشق‌ها و خیانت‌ها فراتر از بار احساسی‌شان چقدر در روند بشریت تاثیرگذار بوده‌اند.
جریان سیال فانتزی در روایت، جای جای تاریخ را به تماشاگر نشان می‌دهد اما آن پیوندی که هنرمند در پی برقراری آن میان این فانتزی روایی و حضور فانتزی در فرم بصری سمفونی نهم بوده، اصلا خوب از آب درنیامده. یعنی هرکدام از این سکانس‌ها با یک پرداخت و کارگردانی و فضاسازی متفاوت به تصویر کشیده شده‌اند تا کارگردان دستش برای استفاده از فرم‌های بصری متفاوت باز باشد اما نتیجه یک فرم شلخته و درهم‌ریخته کلی شده که اجزایش نه روی هم می‌نشینند و نه باهم هم‌خوانی دارند.

وقتی داستان اصلی فراموش می‌شود

این روحیه فیلم که می‌خواهد به همه‌جا سرک بکشد و همه‌چیز را باهم داشته باشد باعث یک لغزگویی بیهوده می‌شود و پیچیدگی را به وجود می‌آورد که کارکردش چیزی نیست جر گیج کردن مخاطب و دور کردن او از خط اصلی قصه.

هدی زین العابدین

بگذارید به خط اصلی قصه بازگردیم که در سمفونی نهم میان همه این ریخت و پاش‌های بیهوده گم می‌شود. در اجرای یک فیلم جاده‌ای باز هم فانتزی مورد نظر کارگردان است. از ماشین خاص و کلاسیک راحیل بگیرید تا مکالمات او با ملک‌الموت و اینکه از جایی به بعد متوجه می‌شود که او برای گرفتن جانش آمده، همگی قرار است فانتزی را موکد کنند. فانتزی که حالا در مواجهه با داستان اصلی و واقع‌گرایانه راحیل و همسرش، صورتی معنوی هم به خود می‌گیرد و از این جهت کمی یادآور «پاریس تگزاس» است.
بزرگترین مشکل سمفونی نهم ذوق زدگی بیش از اندازه‌اش در مواجهه با “امکان ساخت فانتزی” در سینمای ایران به مدد تکنولوژی‌های جدید است. پول فراوانی هم که در کار خرج شده انگار حرص و طمع عوامل را برای انجام کارهای عجیب‌وغریب بیشتر، دوچندان کرده و این باعث می‌شود با فیلمی چندپاره و تکه تکه روبه‌رو باشیم که هرچند کاراکترهایش هرکدام به فرجام خود می‌رسند، اما داستان که به گستره تاریخ ادعاهای بزرگ کرده است، نتواند نه از عهده بار سنگینی که برداشته بربیاید و نه پیوند میان داستانک‌های تاریخی با داستان اصلی را حفظ کند. در نهایت این دو عنصر اصلی قصه، مجزا از هم و معلق در هوا باقی می‌مانند.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان