چگونه با سینمای اصغر فرهادی مواجه شویم

در مواجهه با هر اثر هنری، خوانش هنرمند بارزترین وجه مشخصه‌ای است که می‌تواند برای شناسایی جهان ذهنی و موجودیت اثر هنرمند کارساز باشد

در مواجهه با هر اثر هنری، خوانش هنرمند بارزترین وجه مشخصه‌ای است که می‌تواند برای شناسایی جهان ذهنی و موجودیت اثر هنرمند کارساز باشد. سینما هم از سایر هنرها مستثنا نیست. هر فیلم‌ساز، با خوانشی شخصی، می‌تواند از موضوعی آشنایی‌زدایی کند یا سوژه‌ای و بکر خلاق در مقابل بیننده‌اش قرار دهد.
همراه شدن با جریان سینما کار راحتی است و مستلزم پیگیری اخبار روز سینما است. اما ورود به جهان داستانی و سینمایی یک فیلم‌ساز چندان کار راحتی نیست. یک انتخاب اشتباه، می‌تواند رابطه مخاطب با یک سینماگر را برای همیشه قطع کند. البته در اینجا از فیلم‌سازی صحبت می‌کنیم که جهان ذهنی دارد، هدفمند فیلم می‌سازد و مسیر کاری مشخصی دارد. در این یادداشت سعی می‌کنیم با ترسیم نقشه راهی، بهترین مدخل برای ورود به جهان داستانی و سینمایی اصغر فرهادی را شناسایی کنیم.

همچنین بخوانید:
چگونه با سینمای داریوش مهرجویی مواجه شویم

چرا اصغر فرهادی؟

این روزها، اخبار مربوط به ساخت آخرین فیلم اصغر فرهادی در صدر اخبار سینمایی ایران قرارگرفته است. چند فیلم‌ساز ایرانی را می‌شناسید که همین‌که به فکر ساخت یک فیلم جدید بیفتند، به مهم‌ترین تیتر خبرهای سینمایی تبدیل شوند؟ اصغر فرهادی، در طی ده سال از یک فیلم‌ساز خوش‌فکر و تازه‌کار، به مقامی رسیده است که هر فیلم او کنجکاوی برانگیز است.

شهر زیبا اصغر فرهادی
شهر زیبا

فرهادی، نه آغازگر سبکی است و نه پدیدآورنده آن. او فقط با نگاهی شخصی و منحصربه‌فرد، سبک رئالیسم اجتماعی را که قبل‌تر از او، ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و سهراب شهید ثالث آغاز کرده‌اند را پیگیری کرد. آنچه هم که فیلم‌ها و آثار فرهادی را متمایز کرد، جسارت او در پرداختن به زندگی شهری، با ذره‌بین خودش بود.
فرهادی، در آثار اولیه‌اش، راه و مسیر متفاوتی دارد. در «رقص در غبار» دغدغه تصویر و زیبایی‌شناسی دارد و در «شهر زیبا» نگاهش بیشتر به حاشیه‌نشین‌ها و طبقه فقیر معطوف است. فرهادی با «چهارشنبه‌سوری»، وارد مرحله جدیدی از کار خود می‌شود و به طبع آن، سبک فرهادیسم را در سینمای ایران گسترش می‌دهد.
سبک فرهادی از «چهارشنبه‌سوری» به بعد، تثبیت می‌شود. زندگی شهرنشینی طبقات متوسط، بررسی و کنکاش در روابط و معیارهای اخلاقی پیرنگ اصلی آثار مؤخر فرهادی را تشکیل می‌دهد. در حقیقت، فیلم‌های فرهادی، تبدیل به گزارشی از روابط انسان مدرن شده است.

چهارشنبه سوری
چهارشنبه‌سوری

از سوی دیگر، تعلیق، گره‌افکنی در مسیر قصه و گره‌گشایی در پایان روایت خصیصه ساختاری فیلم‌نامه‌های فرهادی است.او، فیلم‌ساز سینمای بدون قهرمان است. کاراکترهای او سیاه‌وسفید نیستند، خوب و بد در فیلم‌های فرهادی معنایی ندارد. همه کاراکترها، پنهان‌کاری می‌کنند، دروغ میگویند و برای نفع شخصی‌شان وارد عمل می‌شوند. فرهادی شرایطی را به تصویر می‌کشد، که کاراکترهایش، با همه وجود درگیر خود می‌شوند.
این نگاه فرهادی، به انسان و غرایز او، نفع‌جویی و برتری‌جویی‌اش، مؤلفه اصلی است که آثار او را جهانی می‌کند. فرهادی از گذر تفاوت طبقاتی و فرهنگی، آدم‌هایی را به تصویر می‌کشد که در ذات بسیار شبیه هم هستند. گرچه موقعیت‌های داستانی‌اش از فرهنگ و سنت ایرانی می‌آید، اما برداشت او از انسان و نیازهایش است که باعث می‌شود مخاطب جهانی بتواند باکارهایش ارتباط برقرار کند.
فرهادی، بعد از کیارستمی، تنها فیلم‌سازی است که حضور جهانی و موفق داشته است. سینمای فرهادی دیگر یک سینمای بومی نیست و او به‌خوبی توانسته ظرفیت‌های سینمای ایران را به جهانیان بشناسد.

رقص در غبار اصغر فرهادی
رقص در غبار

انبوه جوایز بین‌المللی او هم گواه این مدعاست. سینمای فرهادی هم از بعد جهانی مهم است و هم ازلحاظ تأثیری که روی فیلم‌سازان و مسیر فیلم‌سازی داخلی گذاشته است.
سینمای فرهادی همان‌قدر که به سینمای ایران خدمت کرده است، آفت آن‌هم شده است. خروار خروار، فیلم‌های اخلاقی با نگاهی به رئالیسم اجتماعی تولید می‌شوند و دراین‌بین، اندکی و شاید بهتر باشد بگوییم، انگشت‌شماری از این فیلم‌ها هستند که می‌توانند با پیروی از سبک فرهادی مسیر خودشان را بروند و هویت مستقلی پیدا کنند. با در نظر گرفتن همه این‌هاست که مطالعه و آشنایی با سینمای این فیلم‌ساز، بسیار مهم به نظر می‌رسد.

با چه فیلمی شروع کنیم؟

بااینکه شروع موفقیت‌های چشم‌گیر سینمای فرهادی با «جدایی نادر از سیمین» آغاز شد، اما «درباره الی» نقطه شروع مناسب‌تری برای ورود به جهان داستانی او است. فرهادی در «درباره الی» بنیان‌های اصلی سینمایش را پی می‌ریزد. تعلیق، حذف رویداد اصلی، جریان داشتن روایت خارج از کادر و شخصیت‌های خاکستری، همه در «درباره الی» به بهترین شکل بروز پیدا می‌کنند.

درباره الی اسکار سینمای ایران
درباره الی

فرهادی با ایده گرفتن از «ماجرا» ساخته تحسین‌شده آنتونیونی، قصه‌ای عجیب و مسحورکننده می‌سازد. «درباره الی» با فضای شوخ‌وشنگ قصه‌اش را شروع می‌کند، کاراکترها را کوتاه و مفید، معرفی می‌کند و با گم‌شدن الی، قصه‌اش را به اوج می‌رساند. فرهادی با قرار دادن کاراکترهایش در موقعیت بحرانی، هرکدام را محک میزند و وادارشان می‌کند تا درونیاتشان را برای بیننده آشکار کنند.
فرهادی در «درباره الی»، موفق می‌شود که فرم را در خدمت روایت درآورد. او اثری قصه‌گو پدید می‌آورد که در تصاویر و قاب‌ها و مهم‌تر از همه در صدای دریای و موج‌های پس‌زمینه جاری است. «درباره الی» با ریتمی نفس‌گیر، دقیقاً کاراکترهایش را وارسی می‌کند و انگیزه‌هایشان را تحلیل می‌کند. درنهایت هم فرهادی مانند بقیه آثارش، از قضاوت این کاراکترها خودداری می‌کند و قضاوت را به بیننده وامی‌گذارد. بیننده می‌ماند و کاراکترهایی که در اخلاقیات لنگ می‌زنند، اما عجیب ملموس هستند.
فرهادی با «درباره الی» اسکار نبرد، اما با درخشش در جشنواره برلین، خود را به‌عنوان یک فیلم‌ساز مهم و صاحب سبک مطرح نمود.

جدایی نادر از سیمین اسکار اصغر فرهادی
جدایی نادر از سیمین

بعد چه فیلمی ببینیم؟

بعد از دیدن «درباره الی»، دیگر رسماً وارد جهان داستانی و فضای ذهنی فرهادی شده‌اید. «جدایی نادر از سیمین» با آن گره کوری که در روایت دارد، تضاد و تقابل کاراکترها و دروغ و پنهان‌کاری‌هایشان، بهترین گزینه برای شناخت سینمای فرهادی است. «جدایی نادر از سیمین» فیلمی است به‌قاعده. فرهادی از موسیقی استفاده نمی‌کند تا فضای رئالیستی اثرش را بهتر پرورش دهد. از بازیگرانش بازی‌های بی‌نظیری می‌گیرد و با طرح قصه‌ای جذاب، بیننده‌اش را میخکوب می‌کند.
«رقص در غبار» هم برای شناخت مسیری که فرهادی طی کرده است، انتخاب مناسبی است. گرچه فرهادی در این فیلم هم به روابط آدم‌ها نگاهی می‌اندازد، اما فضا و قصه‌ای یکسره متفاوت می‌آفریند. «رقص در غبار» بارقه‌های نبوغ و حتی شاخصه‌های سبکی فرهادی را در خود دارد، اما در شکل و محتوایی دیگر.
«فروشنده» هم بعد از «درباره الی»، فیلمی است که در متن و فرم می‌تواند بیننده‌اش را جذب کند. قصه‌ای از میان آدم‌های امروز و گره‌ای که با گره‌گشایی نهایی، به یک بن‌بست و یک گره دیگر تبدیل می‌شود. بار دیگر، فرهادی در «فروشنده» نشان می‌دهد که درزمینهٔ بازی گرفتن از بازیگرانش تا چه حد تواناست.

گذشته اسکار
گذشته

با چه فیلمی شروع نکنیم؟

فیلم‌ساز جهانی‌شدن، برای فرهادی چندان خوش‌یمن نبود. فرهادی بعد از موفقیت آثارش در میان مخاطبان خارجی، دو بار، دوربینش را از ایران خارج کرد و قصه‌اش را در بستری متفاوت را تعریف کرد. «گذشته» و «همه می‌دانند» کاملاً در جهان داستانی فرهادی قرار دارند، اما هیچ‌کدام از زمینه فرهنگی فیلم‌های قبلی‌اش نمی‌آیند و کاراکترهایی که بیننده بتواند با آن‌ها هم ذات پنداری کند عرضه نمی‌کنند. فرهادی در این دو فیلم، از قصه‌اش غافل می‌شود و داستان‌هایی نسبتاً تکراری می‌آفریند، در پرورش تعلیق زیاده‌روی می‌کند و بار روایی‌اش را بیش‌ازاندازه به گره‌گشایی نهایی واگذار می‌کند.
«گذشته» و «همه می‌دانند» درنهایت آثار قابل قبولی هستند، مشخصه‌های سینمای فرهادی رادارند و می‌توانند بیننده را همراه کنند، اما نقطه شروع مناسبی برای آنکه سینمای فرهادی را شناخت و ویژگی‌های سبکی‌اش و نفوذ آن را در سینمای ایران تشخیص داد نیستند.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان