به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، جانشان را کف دستشان میگیرند و در کوتاهترین زمان بار و بندیلشان را میبندند و برای کمک به مردم به مناطق حادثه دیده اعزام میشوند؛ لباسشان قرمز است و اسمشان نیروهای امدادی هلال احمر، اما کارشان حفظ جان آن دسته از افرادی است که حوادث طبیعی و غیر طبیعی بلا به جانشان انداخته است.
نیروهای امدادی هلال احمر میخوانیمشان و در شرایط بحرانی مانند سیل و زلزله سریعتر از هر شخصی آنها را کنار خود میبینیم کارشان سخت است و ماهها از خانههایشان دور هستند در زلزلههایی مهیب و سیلهای خروشان و حتی حوادث تلخ جادهای به کمکمان میآیند.
هفتهای به نامشان ثبت شده است و روزی برای تجلیل دارند البته پای صحبتشان که بنشینید خاطرات تلخ و شیرینی را برایتان تعریف میکنند؛ آیدین سقای سعید یکی از امدادگران هلال احمر است که از دو دهه پیش وارد هلال احمر شده و فعالیتهای امدادی بسیاری را انجام داده است.
سقایی سعید در گفتوگو با خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره کار خود گفت: زلزله سیل و به طور کلی هر حادثه طبیعی و غیر طبیعی منجر میشود تا ما نجات گران امداد و نجات با هر حادثهای رو به رو شویم اما موضوع مورد توجه این است که امدادگر در تمام این حوادث به عنوان اولین نفر بتواند خود را به محل حادثه برساند و از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کند.
وی با اشاره به حادثه زلزله ارسباران گفت: حضور به موقع در محل حادثه اهمیت بسیار دارد؛ در زلزله ارسباران بنده حدود 55 دقیقه پس از وقوع زلزله به عنوان اولین نیروی امدادی خود را به محل حادثه که شهرستان ورزقان بود رساندم و بلافاصله تمام اطلاعات مورد نیاز را برای امداد و نجات مرکز استان ارسال کردم.
حتی یک دقیقه دیر رسیدن به محل حادثه هم مشکل آفرین است
این امدادگر بیان کرد: حتی یک دقیقه تاخیر هم در امدادرسانی میتواند مشکلات متعددی را به وجود آورد. در زلزله ارسباران من میتوانستم صبح به مناطق زلزله زده بروم، اما همراه با نیروهای امدادی سریعاً به منطقه اعزام شدم و برای امدادرسانی اقدام کردم.
سقایی درباره یکی از خاطرات خود در زلزله ارسباران گفت: به یاد دارم ساعت 3 و نیم شب پس از پایان امدادرسانی ما کار خود را تمام نکردیم و بار دیگر برای امدادرسانی اقدام کردیم و هنگام جستجو با سگهای زنده یاب در روستاهای هریس چندین مورد را شناسایی کردیم و در همین تجسس ها بود که پیرمرد و خانمش که زیر آوار مانده بودند را شناسایی کردیم و توانستیم پیرزن را زنده از زیر آوار خارج کنیم.
بیشتر بخوانید: امدادرسانی به 4 هزار حادثه دیده جوی در 61 شهر و روستا
وی در پاسخ به این سوال که امداد رسانی در چه شرایطی سخت تر است،گفت: امدادرسانی در هر شرایطی سخت است برای مثال برای امدادرسانی ممکن است در عمق 12 متری آب و زمانی که به هیچ وجه امکان دید وجود ندارد ،رفت.
سقایی بیان کرد: عملیاتهای سختی که بنده در آنها شرکت داشتهام زیاد بودند اما سختترین آن بهمن ماه سال 98 در یکی از روستاهای بُستان آباد یکی از شهرستانهای نزدیک تبریز رخ داد آن زمان به لحاظ برف شدید راههای جاده بسته شده بود و در یکی از روستاها خانم بارداری بود که دچار مشکل شده بود اما به ما خبر دادند که خانم باردار در این روستاها گرفتار شده است به همین دلیل ما با استفاده از خودرو آرگون خود را به روستا رساندیم.
وی افزود: پس از آنکه با سختی فراوان به جاده رسیدیم متوجه شدیم که خانم باردار باید حتماً به بیمارستان منتقل شود، اما از آنجایی که خودروی آرگون رو باز است ممکن بود که این خانوم آسیب ببیند و ما مجبور بودیم که او را انتقال دهیم اما با هر سختی که بود توانستیم خانوم را به سمت نیروهای امدادی که در جاده منتظر ما بودند برسانیم و او را نجات دهیم .
نجات نوزاد 20 روزه از روستای محصور در برف
این امدادگر با اشاره به یکی دیگر از ماموریتهای خود گفت: یکی دیگر از ماموریتهایی که برای من همراه با سختیها و شیرینیهای بسیاری بود امدادرسانی به یک نوزاد 20 روزه درگیر در روستایی در میان برف و کولاک شدید بود در این حادثه گزارشی به ما رسید که بر اساس آن یک نوزاد 20 روزه چند روز تب داشت و بیهوش شده بود اما شرایط جوی نامناسب و تاریک بودن راه امکان رسیدن به آن روستا را محدود کرده بود اما به هر سختی با هماهنگی راهی این روستا شدیم تا بتوانیم این نوزاد را نجات دهیم زمانی که به روستا رسیدیم و من نوزاد را دیدم او اصلاً شرایط مناسبی نداشت تب بسیار بالا، رنگ پوست تیره در کنار علائم حیاتی پایین، شرایط بحرانی را بوجود آورده بود.
بیشتر بخوانید: نجات 3 حادثه دیده در سقوط بهمن شمشک
وی ادامه داد: زمانی که میخواستیم این کودک را از روستا به شهر انتقال دهیم افراد روستا میگفتند که با این شرایط آب و هوایی ممکن است خودتان هم در جاده بمیرید، اما باید بچه را به بیمارستان منتقل میکردیم، و از آنجایی که جادههای روستاها در فصل زمستان ماه ها بسته میشوند امکان انتقال بسیار سخت بود، اما به هر سختی که بود این نوزاد را به آمبولانس رساندیم و حتی بعد از آن هم که من پیگیری کردم خدا را شکر این نوزاد در سلامت کامل بود.
سقایی با بیان اینکه در شرایط بحرانی خاطرات شیرین بسیاری رقم میخورد اظهار کرد: برای مثال در زلزله کرمانشاه خاطرات خاصی داریم در آن زلزله پیرزنی دختر و همسر خود را از دست داده بود، اما در تمام 21 روزی که ما برای امدادرسانی در کرمانشاه حضور داشتیم با ما همانند فرزندان خود رفتارکرد.
امدادرسانی مقدم بر خانواده
این امدادگر هلال احمر با اشاره به تعداد روزهایی که در عملیات بوده است، گفت: بنده در سال 98 بیشترین عملیات خود را حدود 40 روز انجام دادم ابتدا درگیر برف و کولاک استان بودیم و پس از اتمام برف و کولاک بلافاصله برای امدادرسانی در حادثه زلزله خوی اعزام شدیم.
وی با اشاره به شرایط خانواده در هنگام ماموریتهای سنگین گفت: دریکی از عملیاتها دختر بچه 8 ساله من سه روز در بیمارستان بستری بود و بعد از چند روز من و خانواده ام ساعت یک شب از بیمارستان به خانه برگشتیم، اما حدود یک ساعت بعد از برگشت به خانه زلزله میانه رخ داد، اما از آنجایی که کار من امداد است مجبور بودم خانواده ام را تنها بگذارم و برای امدادرسانی به زلزله اعزام شوم بنده آن شب اعزام شدم و 11 روز بعد به خانه برگشتم.
سقایی با بیان اینکه امیدوارم هلال احمر به جایگاه اصلی خود بازگردد، افزود: طی چند سال گذشته هلال احمر از لحاظ کیفی و کمی رشد خوبی داشته، اما متاسفانه نقش هلال احمر در جامعه نسبتاً کمرنگ شده است و امیدوارم که انشالله جمعیت هلال احمر به جایگاه اصلی خود بازگردد.
این امدادگر هلال احمر تصریح کرد: کار ما به گونهای است که هر زمانی باید برای امدادرسانی اقدام کنیم اما همگی ما در این امدادرسانی ها با صحنههای دلخراشی روبهرو میشویم که برای نیروهای امدادی مشکلات روانی متعددی را ممکن است به وجود بیاورد از همین رو ایجاد شرایط روانی مناسب برای امدادگران اهمیت بسیاری دارد.