روزنامه جام جم: هشتم فروردین امسال در روزهای قرنطینه به خاطر کرونا، کلیپ چاقو خوردن یک جوان موبایلفروش به دست سارقان در فضای مجازی دست به دست چرخید. متهمان دقایقی بعد از ارتکاب به قتل توسط ماموران پلیس در دو کوچه بالاتر از محل وقوع قتل دستگیر شده بودند و در حالی که تصاویر آنها توسط دوربینهای مدار بسته مغازه ضبط شده بود راهی برای انکار حقیقت نداشتند.
فروشنده موبایلفروشی به نام فرشاد به دلیل شدت ضربات جان خود را از دست داد و اعضای بدن او اهدا شد. ضارب مرد فروشنده در همان برخورد اولیه با پلیس در اعتراف به قتل گفت: با دو نفر از دوستانم از قبل نقشه سرقت از موبایلفروشی را کشیده بودیم.
قرار بود چند موبایل برداریم و فرار کنیم، اما با فروشنده درگیر شدیم و نقشهمان خراب شد. من دو ضربه به مقتول زدم. ساعتی بعد از دستگیری دو متهم، همدست دیگر آنها هم که مقابل موبایلفروشی برای اجرای نقشه سرقت نگهبانی میداد، خودش را به پلیس معرفی کرد.
انتشار کلیپ صحنه فجیع قتل جوان موبایلفروش در اسلامشهر، احساسات و عواطف عمومی را به حدی جریحهدار کرد که متهمان بلافاصله صحنه قتل را بازسازی کردند و پرونده برای رسیدگی در وقت فوقالعاده به شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. صبح دیروز جلسه به ریاست قاضی باقری تشکیل شد و سرپرست دادگاه کیفری یک استان تهران، قاضی جواهری و قاضی ترابی به عنوان قضات مستشار در جلسه حاضر بودند.
درخواست اشد مجازات
در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر و مادر فرشاد به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل فرزندشان را کردند. سپس همسر مقتول به عنوان یکی از ورثه شکایت خود را در دادگاه مطرح کرد و گفت: «دو هفته قبل از اینکه همسرم به قتل برسد، پدرم را از دست داده بودم و تمام امیدم به فرشاد بود، اما حالا این سارقان همسرم را از من گرفتند و برای همین تقاضای اشد مجازات آنها را دارم.»
قصدم فقط سرقت بود
سپس متهم ردیف اول در جایگاه دفاع قرار گرفت. قاضی خطاب به او گفت: «اتهام شما مباشرت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، مشارکت در سرقت مسلحانه و تشکیل و سرکردگی باند سرقت است. اتهامات خود را قبول دارید؟»
متهم به نام فردین در پاسخ گفت: «تمام اتهامات خود را قبول دارم، اما تشکیل باند سرقت را قبول ندارم. چون فقط من نبودم که میگفتم چه کار کنیم.»
سپس متهم در توضیح ماجرا گفت: «اسفند ماه بود که با دوستم به نام امید صحبت کردم و نقشه سرقت از موبایلفروشی را کشیدیم. قرار بود مغازهای پیدا کنیم که گوشیهای پلمپ شده داشته باشد، چون فروش آن راحتتر بود. بعد از یکی دو روز مغازه فرشاد را زیر نظر گرفتیم. نقشهمان این بود که داخل مغازه برویم و سه چهار تا گوشی بقاپیم و فرار کنیم.
آن روزها به خاطر کرونا شهر خلوت بود و ما هم صبح زود با فرشاد قرار گذاشتیم که کوچه خلوت باشد و سریع بتوانیم فرار کنیم، اما وقتی وارد مغازه شدیم او گفت به خاطر کرونا اجازه نداریم مغازه را باز کنیم و تصمیم گرفت کرکره برقی را پایین دهد که جریمه نشود.
برای همین نقشه ما خراب شد و دیگر نمیتوانستیم بهراحتی فرار کنیم. من به امید اشاره کردم و گفتم برنامه کنسل است، اما او به حرف زدن با فرشاد ادامه داد. یکدفعه تصمیم گرفتم با چاقویی که همراه داشتم فرشاد را تهدید کنم، اما دیدم سمت گاوصندوق مغازه رفت و در آن را که باز کرد چشمم به شوکر افتاد و دیگر نفهمیدم چه کار کردم.»
فردین اهل خشونت نبود
بعد از فردین نوبت به متهم ردیف دوم به نام امید رسید که در جایگاه دفاع حاضر شود. امید همان متهمی است که در کلیپ منتشر شده همراه فردین در مغازه است و بعد از چاقو خوردن فرشاد، گوشیهای خونین را تند تند جمع میکند.
اتهام او مشارکت در تشکیل باند سرقت و مشارکت در سرقت مسلحانه است. او در دفاع از خود گفت: «اتهام مشارکت در تشکیل باند را قبول ندارم. فردین دوست من بود و من دوست دیگرش به نام پیام را نمیشناختم.»
قاضی: «چرا مانع ضربه زدن فردین به فرشاد نشدی و در همان حال داشتی با سرعت گوشیهای داخل مغازه را جمع میکردی؟»
متهم: «من فکرش را نمیکردم که فرشاد تمام کند. به او گفتم بنشین و سرت را خم کن و روی زخم را بگیر. من باورم نمیشد فردین بخواهد یا بتواند به کسی ضربه کاری بزند، چون او اهل خشونت و حتی دعوا نبود. اولین بار بود چاقو دست میگرفت. بعد هم شنیدم داشت به پیام میگفت اورژانس خبر کند. فکر میکردم آمبولانس میآید و فرشاد نجات پیدا میکند.»
خودم را معرفی کردم
بعد از امید، نوبت به پیام رسید که از خود دفاع کند. پیام، جوانی 19 ساله است که جلوی در مغازه ایستاده بود تا کشیک بکشد و اگر گشت پلیس آمد به فردین بگوید. او متهم است به معاونت در سرقت از طریق تسهیل در وقوع جرم و عضویت و تشکیل باند سرقت.
پیام در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول دارم. چند وقت قبل فردین به من گفت ده دقیقه مقابل یک مغازه بایستم تا او و امید چند گوشی بردارند و به من گفت بعد دو میلیون تومان به من میدهد. من برای کنکور درس میخواندم و اگر میخواستم هر روز سرکار بروم از برنامهریزی درسیام عقب میافتادم. برای همین پیشنهاد فردین را قبول کردم، اما روز حادثه وقتی صدای فریاد از داخل مغازه شنیدم خیلی ترسیدم و فکر کردم برای فردین و امید اتفاقی افتاده است.
فکرش را نمیکردم برای فروشنده اتفاقی افتاده باشد. برای همین پا به فرار گذاشتم، اما وقتی به خانه رفتم از شدت عذاب وجدان نه میتوانستم بخوابم و نه چیزی بخورم. بیقرار بودم و برای همین خودم را معرفی کردم.»
شکست عشقی خوردم
فردین به عنوان متهم ردیف اول بار دیگر پشت تریبون قرار گرفته و در آخرین دفاع گفت: «از کرده خودم پشیمانم. مادر من پرستار سالمند است و حدود 18 سال است که هفتهای یک بار به خانه میآید. نامزدم هم به خاطر اوضاع مالی بد من ارتباطش را با من قطع کرده بود. همه اینها باعث شد به خاطر فشار مالی به فکر سرقت بیفتم، ولی قصد قتل نداشتم و هیچ خصومتی با مقتول نداشتم. حاضرم به دست و پای خانوادهاش بیفتم که من را حلال کنند.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای آنها، ختم جلسه دادرسی را اعلام کردند. رای پرونده بعد از مشورت هیات قضایی صادر میشود.