سرویس ورزش مشرق - از پشت پنجره تازه رنگ شده خانه کوچک خود در جنوب یورکشایر به خیابان نگاه می کنم. فکر کنم این مطلب را باید دو سه هفته زودتر مینوشتم حالا حس قرنطینه و در خانه ماندن کمی از بین رفته و خیابان آنقدر ساکت نیست که بتوانم حس نویسندگی به خود بگیرم در هر حال هنوز هم اخبار بعد از تلویزیون پخش میشود و هر روز متوجه درگذشت عده زیادی از هم وطنان خود در انگلیس میشوم.
چیزی که این روزها بیش از پیش بین مردم منتشر می شود در کنار این ویروس لعنتی بدون تردید ویروس دیگری است به نام ناامیدی شاید هم تنهایی اما بدن بریتانیاییها نسبت به این دو روز اخیر کاملاً مصون است چراکه سالهای سال است و شاید قرن ها است که نسبت به این بیماری ها ایمنی پیدا کردهایم.
قرن ها است که مردم بریتانیا به ویروس تنهایی و ناامیدی خو کرده اند و این بیماری بخشی از زندگی ما شده است و شاید دیگر ترسی از آن نداریم اما هر بار که بلایی بزرگتر از آن نصیب ما نمی شود تازه به یاد می آوریم که انسان هستیم و قرار ما این نبود که در سکوت و تنهایی به فکر خودمان باشیم و برایمان مسائلی مثل محیط زیست یا مفاهیمی مثل انسانیت اهمیت نداشته باشد.
چیزهایی مثل فوتبال در همه جای جهان یکسان اهمیت ندارد اما شاید مردم اسپانیا حال این روزهای مردم انگلیس را خیلی بهتر است یک کشور آسیایی یا یک کشور آفریقایی درک کنند چرا که آنها هم خوب میدانند فوتبال بخشی از زندگی ما بوده و حالا بعد از دو ماه تعطیلی واقعاً یک دوست خوب را از دست داده ایم نمی توانم با یک بغض سنگین بگویم این یعنی تنها شده ایم چرا که ما قرنها است که تنها هستیم، اما در دل این تنهایی یک دوست خوب به نام فوتبال در کنار ما بود که باعث میشد دردهای خود را فراموش کنیم یا شاید دردهای خود را بر سر آن فریاد بزنیم اما حالا در سکوت خانه نشینی حتی درد های خود را هم در آغوش کشیدیم تا مبادا آنها هم ما را تنها بگذارند.
فوتبال می تواند بار دیگر به جهان کمک کند از اینکه در بوندس لیگا آلمان دوباره از سر گرفته شد خوشحالم و میدانم که به زودی فوتبال در انگلیس و اسپانیا و ایتالیا هم آغاز می شود البته چهره جدید فوتبال را دوست ندارم یک چهره وسواسی و سرشار از احتیاط و ترس. شادی بعد از گل ممنوع است و همه باید فاصله اجتماعی را رعایت کنند و این در فوتبال بیشتر شبیه یک طنز است. بعد از گلزنی همه میخواهند یکدیگر را در آغوش بگیرند بازیکن به سمت هواداران برود مقابل آنها فریاد وفاداری بزند اما هواداران حضور ندارند و صندلیهای خالی از تماشاگر یک فوتبال ترسناک خواهند بود.
ما به همین راضی هستیم و امیدواریم حداقل اینگونه کلید بخورد پیش برود و به زودی به حالت عادی باز گردد البته ما قرنها است که به حالت عادی باز نگشته ایم اما لااقل دوست خوبمان فوتبال را می توانیم بار دیگر در آغوش بگیریم.
نزدیک به 10 هفته از آخرین فوتبال رسمی برگزار شده در انگلیس می گذرد و شاید بعد از سال 1888 این واقع سنگینترین فاصله ایجاد شده بین جهان و جهان فوتبال باشد.
وقتی تاریخ را ورق میزنم می بینم که البته فوتبال چنین وقفههای بیرحمانهای را تحمل کرده و تجربه داشته است مردم اروپا جنگ جهانی اول و دوم را تجربه کردند و خوب می دانند که معجزه فوتبال در آن تاریخچه بود و وقتی فوتبال دوباره از سر گرفته شد چه تعداد از مردم افسرده بار دیگر به زندگی بازگشتند. این است که فوتبال برای ما فقط یک ورزش ساده نیست این پدیده به مردم افسرده و تنهای اروپا شوق زندگی هدیه داد.
در یکی از این صفحات تاریخ نوشته است به سال 1940 بود که از ترس بارش بمب نمی دانستیم چه کنیم اما صدای بلندگوها به مردم میگفت بازی بین وستهام و بلکبرن در ومبلی برگزار خواهد شد، حالا به یاد فیلم پیانو می افتم نوازنده که وقتی مطمئن شد سایه مرگ به تمامی بر سر شهر افتاده باز هم وارد ساختمان رادیو شد و پیانو نواخت صدای لرزان پیانو دوباره به مردم پیغام زندگی داد و حالا شاید فوتبال چنین موسیقی را بنوازد و بار دیگر مردم به یاد بیاورند و روزهایی را که شاد بودند و دلشان می خواست زندگی کنند و زندگی را در آغوش بگیرند.