به گزارش ایسنا، شورای کتاب کودک به مناسبت زادروز شاعر «عباس یمینیشریفم/ گیرید ز کودکان نشانم» در یادداشتی نوشته است: «من آنچه از دستم برآمد با دل و جان/ کردم برای کودکان خوب ایران
از نثر تا آنجا که ذوقم رهنما بود/ گفتم به سبکی ساده، کودک فهم و آسان»
عباس یمینیشریف سابقه نیم قرن فعالیت در پهنه فرهنگ کودکی داشت. او هم آموزگار بود و هم جریده نویس. هم مولف بود و هم مترجم. هم نهادگذار بود و هم دستی در مدیریت اجرایی داشت. لیکن به رغم همه این اوصاف؛ وجه شاعری او بر دیگر وجوه فعالیتهایش غلبه داشت. اما چرا؟
پاسخ این پرسش را میتوان در دو حوزه جستجو کرد:
1-کودکیهای «نغمهسرای کودکان»:
خانواده، نخستین بذرهای شاعری را در ذهن و ضمیر او کاشت. او فرزند نخست خانوادهای بود که در آن «کسی باور نداشت بچه بی لالایی، خوش بخوابد»(1)
او در این باره چنین مینویسد: «در ایام کودکی من، خانواده و خویشانم همگی به شعر علاقه داشتند و علاوه بر خواندن اشعار حافظ به عنوان فال و برای شور و حال و اشعار سعدی و مولوی برای فیض از مقال و پند و امثال، اشعار روز نیز بینشان رایج بود»(2)
عباس، پنج ساله بود که به همراه خانواده از پامنار به روستای دربند مهاجرت کرد. در این روستا بود که همسایگی با «فرخی یزدی»، پیشدرآمد گره خوردگی زندگی او با شعر و شاعری شد:
«فرخییزدی به جز انتشار شعرهایش در نشریهها، آوازهخوانی را به کار گرفته بود تا روزهای تعطیل در دربند، شعرهای سیاسی و انتقادی او را برای مردمی که به گردش میآمدند، با آواز بلند بخواند. چون این آوازه خوان سواد نداشت، فرخی یزدی، یمینیشریف را که آن زمان کودکی ده ساله بود، مامور کرد کنار آوازه خوان بنشیند و با صدای آهسته شعرها را برای او بخواند»(3)
یمینیشریف خاطرهای را از این دوران نقل میکند که گویای تاثیرپذیری اوست: «در کنار باغچه گلکاری که باغبانان به آن قالیچه میگویند، ایستاده بودم و نوشته شدن بیت اول را تماشا میکردم. فرخی رو به من کرده گفت: آمیز عباس خان، این دو مصرع را برایت میخوانم. گوش بده، بگو کدام بهتر است؟ به او گفتم من در برابر شما چه میتوانم بگویم؟ جواب داد، ذوق شعر تو خوب است، حالا نظرت را بگو. گفتم به نظرمن 'برفراز مجمر گیتی' بهتر است و آن را انتخاب کرد»(4)
مجموعه چنین شرایطی، تجارب کودکی عباس -از خانه، مکتب، مدرسه تا مسجد و تکیه و...- را در هالهای از اصوات و آواهای شعری فرو برد و میل به شاعری را در وجود او به غلیان درآورد. چندان که نخستین جوانههای شعری او در دوره دبیرستان سبز شد. اولین شعر منتشر شدهاش در بیست و سه سالگی و در مجله «نونهالان» درج شد و سه سال بعد اشعارش وارد کتب درسی شد.
2-جایگاه عباس یمینی شریف در تاریخ شعر کودک:
او فرزند زمانهای بود که «سخن، به خصوص شعر از انحصار برای دربار و ادبا و فضلا بیرون آمده و به فرهنگ عامه روی آورده و مردمی شده بود»(5) از سوی دیگر رشد روزافزون نهاد آموزشی مدرسه و درپی آن تغییر در محتوای دروس و نحوه تدریس؛ رخدادی تاثیرگذار بر نهاد کودکی و ادبیات کودک بود. یکی از این تاثیرات خروج شعر کودک از تفنن شاعرانه به یک ضرورت بود. پیش از اشعار یمینیشریف، اشعاری از دیگر شعرا به کتابهای درسی راه یافته بودند. اما هیچ یک از آنان شاعر کودک به معنای تمام کلمه نبودند. یمینیشریف نخستین کسی بود که در این معنا شعر سرود. او شعر کودک را هم از حیث لفظ و هم به لحاظ معنا سادهتر و به کودکی نزدیکتر ساخت. اگر چه اشعارش محتوایی تربیتی و اندرزگویانه داشت. از این حیث امروزه انتقاداتی متوجه اشعار او شده است. اما به نظر میرسد عنصر زمان حلقه مفقوده این انتقادات است.
اشعار یمینیشریف به واسطه تاثیرپذیری از دوران محتوای آموزشی داشت. حرفه او -آموزگاری- نیز مزید بر علت بود تا او چندان در قید و بند جوهر شعری نباشد. محتوای تربیتی شعر برای او ارجح بود. از این رو از نگاه برخی تحلیلگران «شعرهای یمینیشریف نوعی آموزش مدرن است»(6)
یمینیشریف در یکی از سرودههایش از گوی و میدان شاعری سخن گفته است: «هر کس که دارد ادعای بهتر/ آید به میدان عمل، این گوی و میدان» (7)
امروزه اقلیم شعر کودک، چون زمانه یمینیشریف نیست. اینک شعرای بسیاری مقیم این اقلیماند. با اشعاری نزدیکتر به سلیقه مخاطب کودک و به دور از اندرز. اما نه گوی آنان و نه میدانشان با گوی و میدان «نغمهسرای کودکان» یکی نیست. چرا که شعرکودک، همچون خود کودکی، مفهومی تاریخی دارد و تختهبند زمان و مکان است.
*منابع و ارجاعات:
1-"نیم قرن در باغ شعر کودکان"-عباس یمینی شریف.روش نو:1371.ص11.
2-همان،ص 14و 15.
3-تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان (جلد ششم)،محمد هادی محمدی، زهره قائینی.نشر چیستا:1386.ص786.
4-نیم قرن در باغ شعر کودکان.ص16.
5-همان،ص14.
6-شهرام اقبال زاده در گفتگو با خبرگزاری ایبنا(به مناسبت سالروز درگذشت عباس یمینی شریف)-96/9/2
7-شعر "این گوی و این میدان"،1365.