جواد نوائیان رودسری؛ نام «ژول ورن» نه فقط برای علاقهمندان به رمانهای علمی– تخیلی، بلکه برای تمام دوستداران کتاب و حتی آثار سینمایی نیز، شناخته شده و مشهور است؛ متولد هشتم فوریه 1828 (18 بهمن 1206) در نانت فرانسه؛ دانشجوی حقوق دانشگاه پاریس؛ دوست صمیمی «الکساندر دوما» و نویسندهای که برای خیالاتش هیچ مرزی وجود نداشت.
خالق آثار ماندگاری مانند «سفر به مرکز زمین»، «دور دنیا در هشتاد روز»، «پنج هفته در بالون»، «20 هزار فرسنگ زیر دریا»، «میشل استروگف» و «ماتیاس ساندورف». تردیدی نیست که قوه تخیل قوی و ذهن خلاق «ورن» نقش مهمی در شکلگرفتن رمانهای خواندنی او داشت.
اما اگر با دقت محتوای این آثار را با رویدادهای تاریخی همزمان با خلق آنها تطبیق دهیم، درمییابیم که این نویسنده نامدار، خیالپردازی خود را زیر سایه مصائب سنگینی که بر کشورش وارد آمده بود، پر و بال داد و در نوشتههایش کوشید تا مردم سرزمینش را به سوی دنیایی جدید هدایت کند؛ دنیایی که در آن، به مدد فناوریهای نوین، اقتداری دوباره برای فرانسه مصیبتزده رقم میخورد.
تلاقی خیالپردازی با عصر نکبت فرانسه
دورانی که «ژول ورن» به نگارش کتابهایش دست زد، یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی (1229 تا 1279 خورشیدی)، عصر تحقیر فرانسه در عرصه بینالمللی بود. این کشور پس از عصر طلایی ناپلئون، نتوانست از زیر بار مصائب ناشی از کشورگشاییهای وی کمر راست کند.
همزمان حریفی قَدَر در مرزهای شرقی فرانسه ظهور کرد؛ امپراتوری پروس که با سیاستهای «بیسمارک»، خیلی زود به امپراتوری آلمان تبدیل شد؛ کشوری که به دلیل عقبافتادن در عرصه استعمارگری، میکوشید به قدرت اول فناوری و تسلیحات نظامی در اروپا تبدیل شود.
نتیجه برنامههای بیسمارک که در تاریخ با عنوان «صدراعظم آهنین» شناخته میشود، اقتدار نظامی این کشور در قلب اروپا بود. فرانسه خیلی زود در برابر قدرت آلمان زانو زد؛ بیسمارک پس از اتحاد با امپراتوریهای اتریش و روسیه، دستور داد نیروهای آلمانی دو ایالت مهم آلزاس و لورن را که متعلق به فرانسه بود، تصاحب کنند؛ فرجام این اقدام، انعقاد قرارداد فرانکفورت در سال 1871 (1250 خورشیدی) و جدایی این دو ایالت از فرانسه بود؛ آلمانیها به پشت دروازههای پاریس رسیدند و ناپلئون سوم، امپراتور وقت فرانسه از کشور گریخت تا جمهوری سوم آغاز شود. این شرایط برای فرانسویها که به وطنپرستی و ناسیونالیست بودن مشهور هستند، غیرقابل تحمل بود.
از این تاریخ، تا آغاز جنگ جهانی اول، یعنی سال 1914 (1293 خورشیدی)، دورانی آغاز میشود که به دوران «صلح مسلح» مشهور است؛ عصری که در آن کشورهای اروپایی در همان حال که به انعقاد قراردادهای دوجانبه و چندجانبه صلح تن در دادهاند، به صورت مخفی و آشکار به دنبال کسب فناوریهای تولید سلاح و تقویت ارتشهای خود هستند؛ مطالعات گسترده جغرافیایی و تاریخی با هدف گسترش قدرت و فعالیتهای استعماری در دستور کار قرار میگیرد و همه نخبگان در کشورهای اروپایی میکوشند تا نظر دولت متبوعشان را در این عرصه تامین کنند.
بازتاب تاریخ در تخیل
درست در همین برهه تاریخی بود که آثار خواندنی «ورن» نوشته شدند. نیاز فرانسه به نیروی دریایی قوی و غلبه بر قدرت بریتانیا، در تخیلات نویسنده بزرگ، به صورت «20 هزار فرسنگ زیر دریا» ظهور کرد.
«میشل استروگف» که پنج سال پس از امضای قرارداد فرانکفورت، در 1876 (1255 خورشیدی) نوشتهشد، در واقع طعنهای به همپیمانی تزار با آلمان برای ضربهزدن به غرور ملی فرانسه بود. «دور دنیا در 80 روز» که در 1873 (1252 خورشیدی) به رشته تحریر درآمد، بیش از آنکه بخواهد خواننده فرانسوی را غرق در دریای توهمات «ورن» کند، به دنبال نشان دادن نفوذ بریتانیا در سراسر دنیا و راهکارهایی است که میتواند برای فرانسه شکستخورده، مفید باشد.
او درست یکسال بعد از انعقاد قرارداد فرانکفورت، «ماجراهای آفریقا» را نوشت؛ داستانی که در واقع به مردم فرانسه میگفت: انگلیسیها در قاره سیاه همهکاره هستند و خبری از اقتدار پیشین فرانسویها نیست. «ژول ورن» حتی به تحلیل شورشهایی که در مستعمرات بریتانیا اتفاق میافتاد هم، میپرداخت. او عوامل وقوع آنها را آشکار میکرد و درواقع به دنبال طراحی نقشهراه فرانسه برای غلبه بر رقبای اروپایی بود.
ردپایی از ایران در آثار ژول ورن
«سفر به ماه» و «پنج هفته در بالون» که پیش از انعقاد قرارداد فرانکفورت و در دوران هرج و مرج فرانسه، قبل از ورود به جنگ نوشته شدهاند، در واقع ایدههای جدید «ورن» برای اقتدارطلبی در فضاهای جدید را نشان میدهند. او حتی، در کتابهایش جغرافیا را به خدمت میگیرد تا راهکارهای مدنظر خود را بهتر ترسیم کند.
در رمان زیبای «فاتح آسمانها»، «ورن» حتی به سراغ ایران هم آمدهاست؛ توصیف موقعیتهای جغرافیایی، توجه به مناطق مهمی مانند دشت لوت و کوههای زاگرس برای عبور به سمت شرق و هندوستان، رویایی بود که قبل از «ژول ورن»، ناپلئون نیز در سر میپروراند، اما از راه زمینی و دریایی موفق به انجام آن نشدهبود. به همین دلیل، نویسنده خیالپرداز فرانسوی، راه هوا را به جای مسیر زمینی در رمان خود پیشنهاد کرد.
هرچند بسیاری از تخیلات «ژول ورن» در دوران خودش قابل تحقق نبود، اما نوشتههای او، بازتابی تمامعیار از رویدادهای تاریخی معاصر وی را در خود جا داده است. «ژول ورن» که در سال 1886 (1256 خورشیدی)، با تیراندازی خواهرزاده ناقصالعقلش از یک پا فلج شده بود، سرانجام در 24 مارس 1905 (چهارم فروردین سال 1284)، بر اثر عوارض ناشی از بیماری دیابت، در «امیان» فرانسه درگذشت.
منبع: روزنامه خراسان