قتل رومینا اشرفی دختر 13 ساله تالشی توسط پدرش در اتاق خواب و سر بریدن با داس تیز پدر در شامگاه بیست و یکم ماه رمضان امسال، موجی از نفرت و تاسف را در پی داشته است. بازتاب های قصابی رومینا اشرفی توسط پدر در اتاق خواب خانه اش، بازتاب های گسترده ای در داخل و خارج از کشور داشته است.
متاسفانه قتل رومینا اشرفی توسط پدر، روی جلد برخی از نشریات آسیایی و اروپایی رفته و در دوران کرونایی جهان که اقتصاد گردشگری ایران تعطیل شده است، این اخبار، پمپاژ جو منفی علیه فرهنگ و گردشگری ایران زمین است.
در داخل، شاهد پست های توییتری و اینستانوشته های مسئولان و چهره های سیاسی و فرهنگی و هنری و ورزشی به قتل رومینا اشرفی هستیم که هر روز، جلوه جدیدی به خود می گیرد. قتل رومینا اشرفی، بار دیگر پرونده قتل های ناموسی را در کشور گشود. ایران، سالهاست که با پدیده ای به نام قتل های ناموسی روبرو است و این مختص به گیلان و خوزستان و سیستان نیست.
ربطی به کردستان و لرستان و گلستان ندارد. موضوعی است ملی که نگاه ملی برای برون رفت از این چالش همه گیر را طلب می کند. مساله رومینا اشرفی، مثل ویروس کووید 19، بایستی ما و جامعه و نظام را نسبت به مشکلات و نقاط کور و ناهنجاری ها، آگاه و حساس کند.
داستان رومینا اشرفی و کووید 19، می تواند به صور مختلف در زمان های مختلف و مکان های گوناگون، دوباره تکرار شود. بحث رومینا، بحث حقوق کودک است. بحث نوع نگرش والدین این سرزمین به مسائلی است که نشان از تعصبات و غالب بودن تفکرات خاص در عصر مدرن دارد. اگر چه ایرانی ها مثل عراقی ها، در فهرست عصبانی ترین ملت های جهان هستند، اما برای برون رفت از این وضعیت، صرفا تمرکز نگاه ها به تالش، پاک کردن صورت مساله است.
توجه به حقوق کودکان و تدریس مسائل مربوط به حقوق کودک و نقش او در جامعه و حمایت های علمی و عملی از حقوق کودکان با ساز و کارهای مختلفی که قانون تعیین کرده است، بار دیگر در دولت و مجلس و قوه قضاییه پس از قصابی رومینا در تالش، در کانون توجه قرار گرفته است که باید تا رسیدن به برنامه جامع حمایت از حقوق کودکان، در دستور کار قرار بگیرد.
پس از قصابی رومینا، حرف و حدیث ها درباره فیلم خانه پدری کیانوش عیاری، کارگردان سینمای ایران، افزایش یافته است. بعضی، سانسور و توقیف خانه پدری را پاک کردن صورت مساله دانسته اند و بعضی نیز خواهان اکران آن هستند. بحث رومینا اشرفی، داستان تلخ تعصبات ناموسی و قتل ناموسی را روایت می کند. موضوعی که صادق زیبا کلام آن را با یک خاطره تفسیر می کند.
درج نام پدر قاتل به عنوان یکی از افراد صاحب عزا در اعلامیه ترحیم رومینا اشرفی و بی عکس بودن این اعلامیه، از داغ ترین مباحث درباره قصابی رومینا به خصوص در فضای مجازی ایرانیان در خرداد داغ 99 است.
بازتاب قصابی رومینا اشرفی در سایت گاردین
ناگفته های هولناک خاله رومینا در لحظه قتل
نظر صادق زیبا کلام
همه تصور میکنیم رومینا یک پدرداشت که او را با داس بقتل میرساند. اما عمیقتر که نگاه کنیم، رومینا پدران بسیار دیگری هم دارد که فقط داس دستشان نیست. یکی از آنها خانواده مرحومه دکتر فاطمه زیباکلام استاد علوم تربیتی دانشگاه تهران بهنگام مراسم وی بود. همسرشان استاد دانشگاه پلی تکنیک، دو برادرشان اساتید علوم سیاسی و فلسفه دانشگاه تهران، خواهرشان دبیر، برادر کوچکترشان مهندسی هواپیما، سه تن از فرزندان آن مرحومه دارای دکترا و چهارمی لیسانسه بودند.
مع ذالک در آگهی فوت وی تصویرش را قرارندادند. پدر دیگر رومینا نامش دکتر حسن روحانی است. با آنکه نیمی از بیست و چهار میلیون رای وی بانوان بودند، اما بلحاظ ملاحظه پدران دیگر رومینا، حتی یک زن راهم حاضر نشد وارد کابینه اش نماید. .
جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه بواسطه “مسائل ناموسی” نام پدردیگر رومیناست. تبعیض مدیریت جنسی باورنکردنی(یک زن در برابرهفده مرد) پدر دیگر رومیناست. درست است که در این موارد داسی در دست قاتلی نیست و “قتل ناموسی” اتفاق نیافتاده، اما آیا جامعه مردسالار، بستری مناسب برای “قتلهای ناموسی” بوجود نمیآورد؟. .
نظر امیر مهدی ژوله
وقتی از نمایش فیلم «خانه پدری» کیانوش عیاری که دقیقا به مسئه قتل ناموسی میپردازد جلوگیری شد، کداممان لب به اعتراض گشودیم؟ واقعیت آنست که تعصب ناموسی نسبت به همسر، دختر ، خواهر، و قبلا حتی دختران محل، بخشی ازهنجار فرهنگی مردسالارانه ایرانی است.
جامعه نه تنها آن را نکوهش نکرده و قبیح نمیشمرد، بلکه یک جورهایی آن را بعنوان علامت مردانگی تشویق هم مینماید.اگر لباس دختری یا خانمی قدری باز باشد واکنش پدر، همسر و برادر، نه تنها مورد نکوهش قرار نمیگیرد، بلکه امری ستودنی هم محسوب میشود.
لفظ «بیغیرت» دقیقاً مبین تایید اینگونه رفتار است. به عبارت دیگر، اگر مردی، پدری یا برادری نسبت به همسر، دختر یا خواهرش تعصبات ناموسی نشان دهد(حتی دستش را بلند کند)، جامعه رفتارش را “غیرتمندانه” میداند.
نظر شهره سلطانی
غیرتی بودن، تعصبی بودن، سختگیر بودن علیه زنان نه تنها مورد نکوهش وملامت قرار نمیگیرد، بلکه بسیاری آن را نشانه “مردانگی” و”غیرت” میپندارند. مشکل اساسی جامعه ما آنست که ترجیح میدهیم راجع به این رفتارها صحبت نکنیم. آنهارا پنهان کنیم تا وقتی داس پدر رومینا غرق بخون میشود. واقعیت آنست که رومینا خیلی بیش از یک پدر دارد ؛منتهی داس در دست ندارد.
نظر پرویز پرستویی
دختری که نمی شناختیمش اما، همه ما در مرگ او مقصریم…
در مرگ همه کودکان بی گناهی که قربانی تعصبات کورکورانه
تعصبات قومی و قبیله ای ،اجتماعی ما شدند. هنگاهی که درک نکردیم چگونه در کنار نسل های بعد از خود قرار بگیریم و درکشان کنیم، نصیحتشان کنیم و آنها را رفیق بدانیم نه فقط جزئی از یک خانواده.
دختر چهارده ساله ای که امیدی به فرداهای دور ندارد و تمام زندگی و شادی اش را در بودن با پسری سی و چند ساله! می جوید که فقط شاید کمی او را درک کند.
حال پدر رومینا اکنون چگونه است؟ پدری که جگر گوشه اش، حاصل چهارده سال تلاشش را بر اثر جهل و تعصب و عصبانیت سر بریده! اکنون با ملامت های مردم چه میکند؟ او نفهمیده بود که مردم همیشه حرفی برای گفتن دارند. خواه طعنه زنند و خواه دلسوزی کنند!
حقیقت این است که ما یادمان رفته که حرف مردم حتی به ارزنی نمی ارزد و گاه برای بستن دهان بدگویان، از جان عزیزانمان هزینه کردیم!
چه فایده؟ چه فایده وقتی این ماجرا مدتی ورد زبانمان است و بعد برای همیشه فراموشش خواهیم کرد؟
ما مردمی فراموشکاریم! آیا سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین،، زبیده، سارا، هاجر و دختران دیگری که قربانی تعصبات کورکورانه اجتماعی و ناموسی شدند به خاطر دارید؟! رومینا را نیز به این فهرست فراموشی اضافه کنید!
ما مقصریم، همه ما. در باتلاق دنیا گرفتار شده ایم و غافل….
.
.
.
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال، نصیبی نمیبرید از من
.
عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس های دیگرید از من
.
شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدّرید از من
.
اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه، تیغ از شما، ورید از من.
.
(استاد حسین منزوی) .