نویسنده رمان «کوچ شامار» که در بخش رمان نوزدهمین و بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» شایسته تقدیر معرفی شده است، در گفتوگویی مکتوب با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی در کشورمان اظهار کرد: ادبیات داستانی مدرن ایران پس از گذار از یکصد سال آزمون و تجربه زبانها و ساختارها به نقطهای رسیده که مماس با ادبیات پیشرو در جهان است. هرچند از نظر کمی همواره کتابهایی بازاری و فاقد ارزش ادبی نیز منتشر میشوند. در دنیای غرب هم حجم کلانی از آنچه به عنوان ادبیات تولید میشود دیگر هیچ نسبتی با پیشینه گرانسنگ رمان و داستان کوتاه در غرب ندارد و بیشتر کتابسازی است، مخاطبان عام و متفنن، پشتوانه مالی تولید و رونق این نوع کتابها هستند.
حیدری گوران افزود: در این سوی جهان، در همین خاورمیانه برزخی، آثاری به زبانهای مختلف از جمله فارسی و کردی و عربی خلق میشوند که نظیری در غرب و شرق ندارند، و تنها در اینجا و اکنون خاورمیانه میتوانند پدید آیند، همچون رمان «موسم هجرت به شمال» اثر طیب صالح، یا سهگانه «نفستنگی» که من آن را دو دهه پیش نوشتهام.
او در ادامه گفت: هر اثری در فرایند داوری زمان قرار میگیرد و غربال میشود و هر نویسنده جدیای با اعتماد به نفسی عظیم خطاب به آینده مینویسد، او اگر نفس نوشتن را دریافته باشد منتظر تایید دیگران نمیماند بلکه با تایید و تصدیق امر محال نوشتن، دستاندرکار ساختن جهان آینده میشود، جهانی که از طریق مادیت کلمه به رستگاری اجتماعی پیوند میخورد.
گوران سپس جوایز ادبی در ایران را به «فانوسهایی دریایی» تشبیه کرد که اغلب در دست و اختیار گروهها و محفلهای خاص قرار دارند و کشتی ادبیات را در شب جهان به سمت کوه یخ میبرند و اینگونه اظهارنظر کرد: نزدیک به دو دهه جایزهای تحت عنوان «جایزه روزنامهنگاران ایران» اعطا میشد که داوران و عاملان آن چهار پنج نفر فرهنگیکار بودند [نه همه روزنامهنگاران ایران]، چنانکه بعدها یکی از همان داوران اعتراف کرد که این جایزه را همیشه به «دوروبری»های خود دادهاند! یا مثلا جایزهای با عنوان جایزه «رمان متفاوت» وجود دارد که بیشتر شبیه یک شوخی خنک با ادبیات متفاوت و یادآور زرشک طلایی است.
گوران سپس به اهمیت جایزه «مهرگان» اشاره کرد و افزود: این جایزه را به اعتبار دانش ادبی داوران و کردوکار دقیق و حرفهایاش میتوان مهمترین و اثرگذارترین جایزه ادبی در ایران قلمداد کرد.
این نویسنده همچنین با اشاره به اینکه جلد نخست «تاریکخانه ماریا مینورسکی» 15 سال است که منتشر نشده و در محاق مانده است تصریح کرد: جلد دوم این سهگانه یعنی «نفستنگی» سال 1387 منتشر شد، که با استقبال منتقدان روبهرو شد، اما نگونبختی اینجا بود که مخاطبانم تنها 150 صفحه از یک رمان 650 صفحهای را خواندند. «کوچ شامار»، جلد سوم این رمان نیز 10 سال بعد و در سال 1397 اجازه انتشار یافت. مساله اصلی من این است که جلد نخست این سهگانه که پایه و اساس آن است هنوز مجوز نگرفته و منتشر نشده! بنابراین حتی در جایزه مهرگان هم یکسوم رمانم داوری شده است!
گوران در ادامه خاطرنشان کرد: من در شش رمانی که به فارسی و کردی نوشتهام جهانی خاص را آفریدهام که ملتقای تجربه زیستی خودم، و آیین و رنج و درد مردمی بوده که در میان آنها زندگی کردهام. به همین دلیل در سرآغاز «نفستنگی» نوشتهام؛ روشنم کن که ظلمت هزارهها با من است. این من یا «اگو»ی ویران و چندپاره از درون دفاتر آیینی گواهی میدهد به گذشته و آینده.
نویسنده رمان «کوچ شامار» درباره این کتاب نیز گفت: از زمان انتشار این رمان تا کنون بیش از 30 مقاله علمی و تحلیلی در نشریات معتبر و دو پایاننامه ارشد و دکترا درباره آن نوشته و منتشر شده است. با این حال به دلیل چاپ نشدن آن چهار رمان دیگرم این سخن نیچه را باید یادآوری کنم که گفته است، زمان من هنوز فرانرسیده است تنها یک روز از پی فردا از آن من خواهد بود.