سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**روزنامه اصلاح طلب، تریبون سروش برای حمله به علوم اسلامی
«حسین حاج فرج دبّاغ» معروف به «عبدالکریم سروش» از فعالین اصلاح طلب مقیم آمریکا که در فتنه 88 یکی از اعضای اتاق فکر فتنه در خارج از کشور بود در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «علم انسانی، به دلایل مختلف، غلها و زنجیرها بر دست و پا دارد که ناگشودنی نیستند اما سختجانی میکنند. اسلامی کردن علوم انسانی زنجیر تازهای است که ناشی از آشنا نبودن به روششناسی علمی است و تکامل این علوم را به تعویق و توقف میافکند. این هوسها معلول و محصول همان غربستیزی است که چندین دهه است گزینش از دستاوردهای غربی را ناصواب و ناممکن میشمارد و اینک به جان علوم انسانی افتاده است».
سروش به دلیل بیان اظهارات و انتشار مقالات ضددینی و ضداسلامی تاکنون چندین بار از محافل ضددینی در غرب، جایزه دریافت کرده است.
وی که حمایت از همچنس بازی و زنا با محارم را در کارنامه خود ثبت کرده است، در مصاحبه با روزنامه اصلاح طلب اعتماد، علوم اسلامی را مورد هجمه قرار داده است.
رهبر معظم انقلاب- 20 خرداد 97- در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه ها فرمودند: «تا کِی باید ما بنشینیم مصرفکنندهی علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفتهام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنبالهروِ علم اینوآن باشیم؟ چرا در زمینهی علوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّهای فوراً برمیآشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، اینهمه غلط بودنِ یافتههای علمی روزبهروز دارد اثبات میشود، آنوقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ ».
تکلیف امثال سروش کاملا مشخص است، اما سوال اینجاست که چرا یک روزنامه اصلاح طلب در داخل کشور باید تریبون شخصی باشد که به حمله به مبانی اسلام و اعتقادات دینی مردم کشورمان شهره است!؟
**مجید انصاری:سیل و زلزله نگذاشت دولت روحانی کار کند
«مجید انصاری» از فعالین اصلاح طلب که در دولت اول روحانی، معاون رئیس جمهور بود، در انتخابات مجلس یازدهم به عنوان سرلیست اصلاح طلبان انتخاب شد و چیزی حدود 70 هزار رای کسب کرد. این در حالی است که «محمدباقر قالیباف» به عنوان سرلیست ائتلاف اصولگرایان حدود یک میلیون و سیصد هزار رای داشت.
سرلیست شکست خورده اصلاح طلبان در مصاحبه با روزنامه ایران در پاسخ به این سوال که «اگر بگوییم اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم شکست خوردند شما دلایل این اتفاق را چه میدانید؟ عمدتاً به عوامل بیرونی مثل بررسی صلاحیتها بیشتر تأکید دارید یا عوامل درونی جبهه اصلاحات؟ » گفت: «تحلیل انتخابات اسفند 98 فرصت و مجال بیشتری میطلبد. با این حال باید دید آیا تعبیر شکست برای اصلاحطلبان، تعبیر رسایی هست یا نیست؟ زمانی میشود گفت یک جریان سیاسی از رقیب انتخاباتی شکست خورده که همه شرایط برای هر دو طرف برابر بوده و میزان مشارکت یک حد نصاب قابل قبول مانند گذشته، داشته باشد».
انصاری در ادامه گفت: «با وجود همه این مسائل، در دوره یازدهم مجلس عوامل دیگری هم مؤثر بود. از جمله این عوامل، ارزیابی ای بود که مردم از موفقیت دولت داشتند. من نمیخواهم در اینجا عملکرد دولت را ارزیابی کنم. باید خود دولتمردان گزارشی را از آنچه تحویل گرفته و تحویل دادهاند ارائه کنند.
البته نمیتوان گفت که همه ماجرا به همین یک علت ختم میشود. از سوی دیگر دولت آقای روحانی بخصوص در دوره دوم با فشارهای زیاد خارجی و داخلی همراه بود. از یکسو تحریمها و از سوی دیگر اتفاقاتی همچون سیل و زلزله و... در عملکرد آن تأثیرگذاشته و چه بسا مانع از آن شده که دولت بتواند برنامههای خود را کامل اجرایی کند. اخیراً هم که موضوع کرونا و هزینههای مترتب بر مدیریت و مهار آن مزید بر علت شده است».
«علی ربیعی» دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت نیز در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «اگر این دولت نبود!» نوشت: «مزیت دولت حاضر با وجود همه انتقادهایی که میشود این است که این دولت از همان ابتدا بهطور مستقیم به تحریمها تهاجم کرد، در مقطعی آن را شکست و در مقطعی دیگر که با ضد حمله صهیونیستها علیه دستاوردهای برجامی مواجه شد، از پا ننشست، امریکا را در لاهه به شکست کشاند. در کنار آن نسبت به جامعه و رفع آثار تحریم هم بیتفاوت نبود. استراتژی تابآوری جامعه را در مقابل تحریم در دستور کار خود قرار داد و سیاستهای اقتصاد مقاومتی و جهش تولید که رهبری با موقعیتشناسی به درستی بر آن تأکید کرده بودند را در کانون برنامههای خود قرار داد».
مجید انصاری در مصاحبه مذکور، کارنامه ضعیف دولت را یکی از دلایل شکست اصلاح طلبان در مجلس نامیده است. اما بلافاصله به توجیه عملکرد دولت پرداخته و مدعی شده است که سیل و زلزله و ترامپ و کرونا، مانع از آن شده که دولت بتواند برنامه های خود را اجرایی کند!
علی ربیعی نیز حمله به تحریم ها را مزیت دولت روحانی نامیده است. این در حالی است که همین چند ماه پیش «عباس عراقچی» معاون ظریف صراحتا اذعان کرد که یکی از نتایج برجام، افزایش تحریم ها بوده است.
پیش از این، روزنامه اصلاح طلب آرمان با انتقاد از توجیه تأمل برانگیز برخی دولتمردان و فعالین اصلاح طلب در بی تقصیر جلوه دادن دولت نوشته بود: «میگویند رئیسجمهور روحانی بدشانس است. ترامپ، سیل، زلزله و ملخ همه از نشانههای بدشانسی حسن روحانی است! اما آیا واقعاً میشود سرنوشت یک کشور را به شانس گره زد؟ نه؛ اداره کشور هیچ ارتباطی با شانس ندارد. امور تنها با تدبیر و عقلانیت اداره میشود و بهسمت پیشرفت حرکت میکند…شانس هیچ جایی در ایفای وظیفه دولتمردان ندارد. نهتنها روحانی بلکه هر رئیسجمهور دیگری هم دچار این حوادث میشد، نمیشد او را بدشانس نامید. لطفاً بیتدبیری را بدشانسی ننامیم».
**ترامپ مذاکره میخواهد، نباید عصبانی اش کنیم
«فریدون مجلسی» دیپلمات سابق که اکنون خانواده اش در آمریکا اقامت دارند، در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «واقعیت آن است که تنش ایران و ایالات متحده آمریکا بعد از اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام در 18 اردیبهشت ماه سال 1397 شرایط را به نقطهای رساند که عملا روز به روز انجام مذاکرات بین تهران و واشنگتن غیرممکن شد. اما نقطهعطف در این خصوص به ترور سپهبد سردار سلیمانی بازمیگردد. یعنی اکنون با ترور سردار سلیمانی دیگر شرایط به گونهای رقم خورده است که به هیچعنوان تهران حاضر به گفتوگو و مذاکره با کاخ سفید در خصوص مسائل راهبردی و مهمی چون پرونده هستهای، توان موشکی و نفوذ منطقهای خود، حداقل با دولت دونالد ترامپ نیست. بسیاری معتقدند دونالد ترامپ با برخی توئیتهای خود بعد از بازگشت سیروس عسگری و تبادل آقای طاهری و مایکل وایت مبنی بر تشکر از ایران و تمایل برای انجام مذاکرات دیپلماتیک، آن هم قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری به دنبال یک تغییر رفتار جدی و احتمال بسترسازی برای مذاکره دو طرف است».
مجلسی در ادامه نوشت: «سه کشور اروپایی، سازمان ملل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آنتونیو گوترش هیچ راه دیگری جز گام نهادن در مسیر ایالات متحده آمریکا ندارند. اکنون شرایط برای تشدید تنش به شدت مهیاست، چون در پس ناکامیهای دونالد ترامپ، هم در مواجهه با ویروس کرونا و هم در در خصوص اعتراضات گسترده ایالات متحده آمریکا به واسطه قتل جورج فلوید، وی اکنون دیگر چیزی برای باختن ندارد؛ لذا سیاستی را پیش خواهد گرفت که فضای تنش را به شدت رادیکال خواهد کرد و هرچه به زمان برگزاری انتخابات سوم نوامبر نزدیک شویم، این رادیکالیسم در فضای دیپلماتیک و امنیتی بین دو طرف بیشتر و پررنگتر خواهد شد».
«علی بیگدلی» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در یادداشتی در روزنامه آرمان با عنوان «ایران هوشمندانه قدم بردارد» نوشت: «بازیگران عرصه بینالملل در فضای بینالمللی دیپلماسی جدیدی را شروع کردهاند و مهمترین بخش آن نیز اظهارنظری است که دبیرکل سازمان ملل در خصوص ناآرامیهای تابستان گذشته عربستان و نقش ایران در آن مطرح کرد. نوع دیگر نیز رویکرد آژانس نسبت به ایران است و بنابراین قابل پیشبینی بود که کشورهای اروپایی پیشنویس قطعنامهای را علیه ایران خواهند داد که به تصویب هم برسد».
بیگدلی در ادامه نوشت: «اما در طرف مقابل، گزینههای اقدام ایران محدود است. یکی از این راهها این است که از NPT خارج شود و پرونده به شورای امنیت و ذیل فصل هفتم منشور میرود که ممکن است به سطوح بالاتری از تنش برسد. لذا این کار اساسا به نفع ایران نیست و نباید اتحادیه اروپا را از دست بدهیم...تنها روزنه اتحادیه اروپا است که نباید بسته شود. این در حالی است که رئیسجمهور میگوید اروپا با ما بدرفتاری کرد؛ البته با بستن درهای دیپلماسی معجزهای صورت نمیگیرد لذا باید منفذهای دیپلماتیک باز باشند. از طرفی این درست است که این قطعنامه روی توافق برجام تاثیر میگذارد اما به نفع ما نیست که برجام از هم پاشیده شود و اتحادیه اروپا نیز این را نمیخواهد. آنچه مهم است اینکه دولت قدمهای هوشمندانهای را بردارد که همین فضایی که اکنون بهوجودآمده مدیریت شود. باید با صبر و شکیبایی دنبال اهداف اصلی خودمان باشیم».
در ماههای اخیر علیرغم اقدام جنایتکارانه دولت تروریست آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، رسانه ها و فعالین اصلاح طلب، یا صراحتا اعلام می کنند که «باید با آمریکا مذاکره کنیم و ترور سردار سلیمانی نباید مانع مذاکره شود» یا در لفافه می گویند «حیف شد، ترور سردار سلیمانی مسیر مذاکره را سخت کرده است».
این طیف در هر دو حالت با هراس افکنی اینگونه القاء می کند که ترامپ شخصی غیرقابل پیش بینی و دیوانه است و نمی توان در مقابل چنین شخص نامتعادلی، قد علم کرد، چرا که او به راحتی به سیم آخر زده و ممکن است با اقدامات رادیکالی، جنگی خانمان سوز به راه بیندازد.
فریدون مجلسی در یادداشت مذکور اینگونه القاء می کند که مقامات ایران(و نه الزاما مردم ایران)! به دلیل ترور سردار سلیمانی، حاضر نیستند با آمریکا درباره توان هسته ای و موشکی و منطقه ای مذاکره کنند.
وی در ادامه با دیوانه خواندن ترامپ، در لفافه هشدار می دهد که نپذیرفتن پیشنهاد مذاکره با ترامپ از سوی مقامات ایرانی ممکن است او را به دیوانگی بیشتر تشویق کرده و فضا را پرتنش کند.
علی بیگدلی نیز در یادداشت مذکور علیرغم همصدایی آشکار اروپا با آمریکا و مجموعه اقدامات ضدایرانی طرف اروپایی، نسخه ذلت پیچیده و مدعی است که به هیچ عنوان نباید اروپا را از دست بدهیم!
نسخه اصلاح طلبان در سیاست خارجی، «انفعال و امتیازدهی یکطرفه» است. نسخه ای پرضرر که تشدید تحریم ها، تصویب قطعنامه های ضدایرانی و کاهش ارزش پول ملی، تنها بخشی از خسارت های آن است.
این در حالی است که بحران کرونا در آمریکا و در ادامه، آشوب ها و ناآرامی ها در ایالت های مختلف آمریکا در پی اقدام نژادپرستانه پلیس این کشور، و پیش از آن اقدامات اقتدارآفرین ایران در ارسال نفتکش ها به ونزوئلا و پرتاب موفقیت آمیز ماهواره نظامی به فضا و موشک باران پایگاه عین الاسد، بیش از پیش گزینه حمله نظامی را باطل کرده است.