رکنا: رسیدگی به این پرونده با شکایت یک مرد میانسال آغاز شد.وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: ساعتی قبل وقتی از خانه ام در حوالی میدان تجریش بیرون آمدم و سوار ماشین شدم دو نفر به زور سوار ماشینم شدند. آنها که خودشان را مأمور پلیس معرفی کرده بودند مرا به اتهام قاچاق ارز بازداشت کردند .آنها دست و پا و چشم هایم را بستند و سپس تهدیدم کردند تا هر چه دلار در خانه دارم با آنها بدهم.
وی ادامه داد : آنها مجبور کردند تا پسرم 6 هزار دلاری را که در خانه داشتم بیاورد و به آنها تحویل دهد. سپس مرا آزاد کردند.
با این شکایت پلیس به ردیابی آدم رباها پرداخت و دریافت دوربین های مداربسته تصویر آنها را ضبط کرده است . با این سرنخ پنج متهم ردیابی و بازداشت شدند. در حالی که شاکی پرونده نسبت به سه نفر از آنها اعلام رضایت کرده بود آنها دیروز در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه شاکی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : وقتی مامورنماها سوار ماشینم شدند گفتند من به جرم قاچاق ارز و ایجاد اختلال در نظام بانکی بازداشت هستم. آنها که بی سیم داشتند به زور مرا سوار ماشینشان کردند. آنها می دانستند به تازگی ماشینم را فروخته و 6000 دلار خریده ام تا پسرم را با آن به آلمان بفرستم. آنها از من خواستند تا دلارها را به آنها بدهم. من هم از ترس جانم از پسرم خواستم تا دلارها را بیاورد. آنها پس از چند ساعت مرا آزاد کردند. بعد از این که آزاد شدن فهمیدم آدم رباها آشنا بوده اند .
وی ادامه داد: من مدتها است که بیلیارد حرفه ای بازی می کنم. مدتی قبل برای برگزاری مسابقات بیلیارد به انزلی رفته بودم. من و هم باشگاهی هایم یک ویلا اجاره کرده بودیم و چندین شب را آنجا با هم گذراندیم. همان موقع پسرم با من تماس گرفت و گفت برای رفتن به آلمان شش هزار دلار پول میخواهد. من هم از او خواستم تا ماشین را بفروشد . یکی از هم باشگاهی هایم که حرف هایم را شنیده بود نقشه آدم را کشید و با همدستی دوستانش ان را اجرا کرد و من بعد از آزادی به این ماجرا پی بردم و همین سرنخ باعث شد تا آدم رباها بازداشت شوند.
این شاکی گفت: من به 3 نفر از متهمان رضایت داده ام چون شنیدم آنها فریب خورده اند اما برای دو نفر از آنها اشد به مجازات می خواهم. سپس متهمان یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند.
نخستین متهم گفت: شهروز نقشه آدم ربایی را کشیده بود . او کارمند اخراجی یک اداره است و قبلاً نیز پرونده ای تحت عنوان آدم ربایی داشته .او هم باشگاهی شاکی بود و وقتی حرف های او را در ویلای انزلی شنیده بود تصمیم به این کار گرفت اما ما از نقشه او بی خبر بودیم.
وی ادامه داد: شهروز به ما گفته بود از مرد میانسال طلب دارد. به همین خاطر ما سراغ او رفتیم اما داخل ماشین متوجه شدیم ماجرا آدم ربایی است.
دومین متهم نیز گفت : باور کنید من از نقشه آدم ربایی شهروز خبر نداشتم. او گفت همراهم به میدان تجریش بیایید و من او را همراهی کردم. وقتی در ماشین به ماجرا پی بردم شاکی را آرام کردم و به او گفتم ما قصد اذیت او را نداریم .به همین خاطر هم شاکی نسبت به من گذشت کرد.
سه متهم دیگر اما جرم هایشان را انکار کردند و آدمربایی را گردن نگرفتند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.